جواد افهمي با مجموعه داستان "چتر كبود"آمد

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

«« ... صبح که از خانه بیرون زده بود تصمیم گرفته بود سر راهش به مدرسه­‌ی ملیحه، دستگاه ام­پی­فُری که نظر دخترش را گرفته بود بخرد و لای یک برگ کادوی پوست پیازی با حاشیه­‌های بنفش بپیچد و کارش که در مدرسه تمام شد، برگردد خانه و پالتوی پشم شیشه­‌ای­‌اش را بپوشد و به بانک بیاید. اما بعد نظرش عوض شده بود و برنامه‌ی رفتن به مدرسه و استنطاق پس دادن به خانم ناظم را گذاشته بود برای بعد از کارِ بانکیاش. میدانست که سینجیمهای خانم ناظم عصبیاش میکند. عصبی که میشد تمرکزش را از دست میداد و انگشت­هاش میلرزید و چنگ میشد و این هیچ خوب نبود، به‌خصوص موقع انجام کارهای بانکی. سین‌جیم‌های خانم ناظم را حفظ بود و به‌شان عادت کرده بود. دفعه‌ی پیش به‌خاطرِ ابرو برداشتن ملیحه احضارش کرده بودند. او هم یک هفتهای ملیحه را توی اتاقش زندانی کرده بود تا زیرابروهاش سبز شود و دخترانگیاش عینی و مشهود شود. بعد با هزار خواهش و التماس، از ناظم خواسته بود که به یک التزام خط قناعت کند و اجازه بدهد ملیحه سر کلاس درس حاضر شود. دفعه­ی قبل­ترش همبه‌خاطر بلوتوثبازی ملیحه با همکلاسیها و رد و بدل کردن عکسهای مبتذلِ توی موبایلش خواسته بودندش. حسابی عصبانی شده بود و خواسته بود از جلوی دخترش در بیاید. سر ملیحه داد کشیده بود: «موبایل مال کیه؟ از کجا آوردی‌اش؟»

ملیحه هم با خون‌سردی گفته بود: «مال دوستمه.»

زن پرسیده بود: «دوستت کیه که موبایلشو داده دست تو؟»

ملیحه که گفته بود بهرام، زن کنترلش را از دست داده بود. دستش بالا رفته بود و پایین آمده بود، همان‌جا، توی دفتر ناظم مدرسه. ملیحه هم کوتاه نیامده بود و هرچه به دهانش آمده بود نثارش کرده بود و از دفتر بیرون زده بود.

اما این‌باراحضاری در کار نبود. خودش تصمیم گرفته بود سری به مدرسه‌ی ملیحه بزند و از وضعیت درسی‌اش بپرسد و محلی هم به غرغرهای ناظم نگذارد. قبل از آن، خانه را آب و جارو کرده بود. پرده‌های چرک­مرد را توی وایتکس خوابانده بود. رومیزی‌ها را نونوار کرده بود و چند شاخه گل مصنوعی هم توی گلدان سرامیکی روی میز گذاشته بود. جای کادوی تولد دخترش را هم روی میز، بعد از چندبار جابه‌جا کردن گلدان با قاب عکس ملیحه، بالاخره نشان کرده بود. تازه می‌خواست از سقف خانه چند شرشره هم آویزان کند که بعد قیدش را زده بود. می‌ترسید ملیحه باز بدخلقی کند و بهش بتوپد و همه‌چیز خراب‌تر از پیش شود. هيچ‌وقت نتوانسته بود رفتار مليحه را پيش‌بيني كند. »»

 

نوشتة بالا بریده­ای از داستان «مغازله در دفتر معاون» از مجموعه داستان «چتر کبود» نوشتة جواد افهمی است که به­تازگی­ توسط «انتشارات افراز» راهی بازار نشر شده است. جواد افهمی کار نوشتن را با رمان «سوران سرد» آغاز کرد و با همین رمان گام بلندی در حیطة رمان برداشت و جایی بین نویسندگان و منتقدین برای خود باز کرد. رمان «سوران سرد» که توسط «انتشارات سوره مهر» به چاپ رسیده، کاندید چهاردهمین دورة جایزة کتاب فصل و هم­چنین جایزة قلم زرین بوده و تا کنون از سوی منتقدین هم با اقبال خوبی روبه­رو شده است. کار بعدی افهمی که اتفاقا قبل از «سوران سرد» نوشته شده، مجموعه داستان «تاکسی سمند» است که توسط «انتشارات هیلا» و در سال 1388راه به بازار نشر گشود. «تاکسی سمند» نیز علی­رغم ناشناخته بودن نویسنده­اش در آن زمان جای خود را کما بیش مابین خوانندگان حرفه­ای داستان باز کرد و البته گروه اندک منتقدینی که به­طور اتفاقی موفق به خواندن آن شدند نیز نظر مثبتی نسبت به آن ابراز داشتند. دوستان علاقه­مند نقدهای مربوط به این مجموعه داستان را می­توانند در سایت رسمی انتشارات ققنوس، وبلاگ جامعة کهنه متعلق به علی چنگیزی، وبلاگ آقای سلیمی، نشریه جهان کتاب شماره 10ـ12 بیابند و مطالعه نمایند.

افهمی به جز این دوکتاب، رمان «ستارگان دب اصغر» را نیز در کارنامة خود دارد که توسط انتشارات فاتحان چاپ و منتشر گردیده است. رمان بعدی افهمی که در حال حاضر زیر چاپ می­باشد و احتمالاً تا اواسط همین ماه به بازار عرضه خواهد شد رمان «خورشید بر شانة راستشان می­تابید» است. این رمان بعد از حدود یکسال و نیم معطلی در ارشاد و رفع و رجوع اصلاحیه­های جور واجور بالاخره مجوز چاپ گرفت و قرار است انتشارات هیلا آن را به بازار نشر عرضه کند. لازم به یادآوری است که رمان «خورشید بر شانة راستشان می­تابید» در سومین دورة جشنوارة داستان انقلاب موفق به دریافت جایزة سوم این جشنواره گردید.

افهمی در مجموعه داستان «چتر کبود» یازده داستان را در یکصدوسی وپنج صفحه روایت کرده است. مضامین این داستان­ها را بیشتر موضوعات اجتماعی تشکیل داده و نویسنده در پرداخت روایی داستان­ها سعی کرده از تنوع و شادابی بهره جوید و از این­طریق خواننده را در مسیر خوانش تا به انتهای داستان ثابت­قدم نگاه دارد. لازم به ذکر است که نمی­توان نقص­ها و ایرادات داستان­های مجموعه را از نظر دور داشت و باید منتظر نقدهای منصفانه از طرف خوانندگان و منتقدین خبره و کاربلد بود.

قیمت درج شده در پشت جلد این کتاب 3500 تومان است و وب­سایت و فروشگاه اینترنتی انتشارات افراز آمادة پاسخ­گویی و ارائة خدمات فروش به خریداران محترم می­باشد.

 

 

انتشارات افراز

دفتر مرکزی و فروش: فلسطین جنوبی، خیابان وحید نظری، بن‌بست افشار، پلاک 1، واحد 5

تلفن: 66401585

مرکز پخش: 66977166

 

www.afrazbook.com

 

E-mail:

 

 


 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692