يادداشتي بر سريال «زمانه»كارگردان«حسن فتحي»، «ايوب بهرام»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

هرنوشته‌ی موفقی چه طنز و چه غیرطنز قاعد‌تاً بايد سه شرط اساسی را رعایت کرده باشد تا یک اثر سالم و کامل از نظر ادبی و هنری باشد که عبارتند از یک شروع خوب و معقول تا خواننده یا بیننده را جذب کند. دوم کشش و متن منطقی و جذاب و دارای انسجام که مخاطب در تحلیل داستان به یک جمع‌بندی برسد، یعنی یک محتوای درست و قابل‌پذیرش در مقابل تحلیل. سوم پایان‌بندی.

هیچ‌کدام از این شرایط از نظر ارزش بر دیگری ارجح نیست و هرکدام جایگاه خود را در نوشته داراست. بنابراین هر داستان یا فیلمنامه اگر یکی از این شرایط را فاقد باشد یک متن یا نوشته ناقص و عقیم است.

وقتی یک سریال یا فیلمی به مرحله‌ی پخش یا اکران عمومی رسیده باشد حتماً حداقل شرایط اولیه -همان سه‌شرط گفته‌شده- را داشته باشد. اما متأسفانه دیده می‌شود که سریال‌های سیما با شروعی خوب و قابل‌تأمل به یک پایان گم و گیج منتهی می‌شود و گاهی حتی فاکتورهای اولیه نیز از قبیل قهرمان فیلم و کاراکترهای محوری یا پیام و پایان‌بندی زیر سوال می‌رود.

چند وقتی است که باب شده که سریال‌های پخش‌شده در صداوسیما به چنین آفتی دچار شده‌اند. بدین منوال که با یک شروع توفانی و جذاب و ادامه‌ای جنجالی ناگهان با یک پایان سردتر از آب یخ به پایان می‌رسند. که در این میان زمانه جایگاه خاص خود را دارد.

سریال زمانه به کارگردانی جناب فتحی که ششمین کار ایشان می‌باشد به تهیه‌کنندگی اسماعیل عفیفه که از شبکه‌ی سه پخش می‌شد با بازی حمیدگودرزی، حسین محجوب، مهرانه مهین‌ترابی، پری‌ناز ایزدیار، هومن برق‌نورد... با اینکه با اقبال عمومی در ابتدا و جریان پخش روبرو شد اما در پایان می‌بینیم

 

 

که بیننده با یک سردرگمی مواجه می‌شود و این سوال پیش می‌آید آخر به کجا ختم شد؟؟

که البته مشکل به اینجا ختم نمی‌شود.

در این سریال ما با قهرمان شروع می‌کنیم به ضدقهرمان می‌رسیم!؟ من بیننده نمی‌دانم شخصیت مثبت چه کسی است! آیا غرض فقط ازدواج‌های زنجیره‌ای و اشک و لبخند است که همین هم در این مجموعه زیر سوال رفته.

بهزاد (حمیدگودرزی) که همیشه در تمام سریال‌ها نقش مثبت داشته و بیننده ما عادت کرده او را خوب ببیند در پایان و جریان سریال چه سرنوشتی دارد؟؟ یعنی همسر لباس است که به همین راحتی با دو نم اشک، توجیهی در تعویض آن باشد و بدتر از آن ارغوان؟؟

نویسنده‌ی ما که یک انسان فرشته‌صفت را دکتر- خلق می‌کند خلق آن چه گلی به سر داستان می‌زند غیر از پولدار کردن ارغوان و انتقام گرفتن بدتر از بهزاد.

فرق بهزاد و ارغوان در چیست؟؟ از آن طرف در پایان ارغوان با یک کلاه‌بردار ازدواج می‌کند و بهزاد هم با کمی گریه سروته قضیه را هم می‌آورد.

نتیجه داستان چه شد؟؟ يعنی می‌شود هرکاری کرد و در پایان هم با کمال آرامش به آرزوی خود رسید!؟ ما باید با ارائه یك اثر سالم و درست ذائقه مردم را به یک سمت و سوی درست هدایت کنیم وگرنه با ساختارشکنی غلط جایی برای جبران مافات نمی‌ماند.

البته این سریال به زوایای مختلف جامعه می‌پردازد، از قبیل اعتیاد، فقر، گروه‌های موسیقی زیرزمینی پاپ که در حاشیه قرار گرفته‌اند و دردی از مجموعه دوا نمی‌کنند.

به امید روزی‌که کمی به قلم خود احترام بگذاریم و بیننده را کمی وادار به تفکر کنیم و از کنار او سرسری عبور نکنیم. مخاطب امروز هوشمندتر از گذشته کار را دنبال می‌کند. اگر به سینما نگاه کنیم و صندلی‌های خالی را مشاهده کنیم خیلی چیزها دستگیرمان می‌شود. بیننده امروز یک اثر فاخر را دنبال می‌کند، می‌بیند و در حافظه خود ثبت می‌کند که نمونه‌های آن کم نیستند اما آثاری اینچنین فقط چند صباحی در پس‌زمینه ذهن‌ها می‌ماند و پس از مدتی به‌جز آهنگ تیتراژ چیزی از آن در خاطره گوشی‌ها نمی‌ماند.


 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692