خوانش«به تنهایی بر می گردم» محسن موسوی میرکلایی/ سريا داودي حموله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

ـاز دیوار هم که بگذریم/سایه نداری/یا حرفی/به زنی که شورتر از دریاست...ص9

«به تنهایی بر می گردم» محسن موسوی میرکلایی ثبت لحظه های عاطفی-حسی است. ضمیر«من» یک کاراکتر فعال و اکتیو که بیشترین بار حجمی شعرها را بر دوش دارد.روز مرگی و غم نگاری هایی که در بافتار روایی نمود یافته اند. گزاره ها تابع زمان و مکان خاصی نیستند؛به دور از فرم های زبانی انعکاس احساس و دریافت های واقعی است؛شاید مدلولی غیر قابل مشاهده که بر حسب فرآیندهای ذهنی ساخته شده و شعر بر محوریت شنیداری- گفتاری استوار است.

عنصر نوستالژیک معطوف به روایتگری های رئالیستی است. درشت نمایی«کاراکتر من» بر ساختار زبان روایی تاکید می کند:

ـ کنار آینه/عکس تو را/آتش می زنم/روزنامه را ورق/و در تیتر اول آن می بینم/سوخته ای/با همان موهایی/که شاخه گلی کنارش داشت...ص11

شعرهای من محور متاثر از تجربه های حسی _ مفهومی می باشد. گزارش موقعیت ها اتفاق تازه ای در ساختار زبانی محسوب نمی شود؛ بلکه ساده انگاری مفاهیم منوط به ذهن آسان گیر شاعر است. موتیف هایی برای بیان تنهایی،انزوا، عشق،بی تابی،آشفتگی، سراسیمگی ...که مخاطب را در انتظار جدی بندهای بعدی نمی گذارد. باز گفت های گزارشی-نمایشی هم راستای شرایط زیستی و یافته های حسی است. شاعر با توصیفات ساده خواسته واژه ها را درونی کند اما از شعریت فاصله گرفته است:

ـاز این به بعد     من نیستم/جامانده ام جایی/گیر کرده ام میان دو راهی/و انگشتانم به هم نمی رسد/یقین کنم کجایی/شکل این حرف ها که در آمدی/حرف هایی که شکلک در می آورند...ص27

در «به تنهایی بر می گردم» تجربه های زیستی شاعر هنوز درونی نشده است.روایت جزء لاینفک شعر و واژه ها در توازی و تلاقی به هم اعتبار معنایی می دهند. با ثبت لحظه های آنی و تجربه های به تجربه درآمده تنها جدل های لفظی را به نمایش می گذارد.

شعر در ذات خود معناپذیر نیست بلکه به زبان تشخص می بخشد؛زیرا زبان جزء ساختار کلام می باشد و شعر مکملی برای شناخت زبان است. روایت ها با انعطاف شکل گرفته و شاعر در توصیف های جزیی و انتقال حس از ابژه هایی حسی بهره می گیرد. آنجا که گریزی عامدانه به روایت می زند ساختار های اجرایی تاکیدی بر «من شعری» دارند:

ـ پنج شنبه است/من می روم/با همان دسته گل هایی که به آب داده بودیم/دیشب/و طرح بوسه ای که گونه ام را گرم کند...ص19

شاعردر «به تنهایی بر می گردم» بیشتر به ساختار گفتمانی فکر می کند، تک گویی ها رویکردی یکنواخت دارند و شعر واگشتی به گذشته است. اما بی توجهی به فرم متن را در موضع انفعالی قرار داده و شعردر جزئیات نمود برجسته ای دارند. متنی به دور از فرم های زبانی که انعکاس احساس و دریافت های واقعی زندگی می باشد.موسوی بر حسب وقایع ملموس و تجربی می اندیشد و جهان ذهنی اش را با معیار و دانسته ها خود می سنجد که اگر عادت های ذهنی تغییر نکند به تکرار خواهد رسید.

خودگویی که بر کل متن محاط است و شاعر دغدغه مولفه خاصی ندارد و در پی حذف فعل های تاکیدی می باشد. استفاده از روایت های توصیفی به جای تصویر از شاخص های شعر است.

در «به تنهایی بر می گردم»استحاله کلمات با واژه هایی خاص نمود پیدا می کند. تک گویی های توصیفی معطوف به زبان ساختاری ولی شاعر در تبیین و بازنمایی متن سلیقه ای برخورد می کند.شعرها با تفاوت فرمی روایی رویکردهای نوستالژیک دارند:

ـ حالا یک شیهه چقدر برای من لذت بخش است/پرده ها را/به شکلی که هیچ کسی نمی تواند ببیند/می کشم/سایه ای به سایه های دیگر اضافه می شود/در روی پاشنه می چرخد...ص31

به دور از بازگفت های رایج... کلمات جان دارند وشاعر به عنوان چشمان باز اجتماع باید بیدارشان کند اما در«به تنهایی بر می گردم»کلمات زیر دست شاعر جان می کنند!گویی به امر عبثی می پردازد. در بعضی شعرها بندها تنها لذت شنیداری دارند وگزاره های گزارشی _ نمایشی هیچ بهره ای از ساختارمحتوایی و مفاهیمی ندارند. شاعر در رود پر توان شعر احساس می کند،می بیند،می شنود، تغییر می کند... اما وقتی به سمت ضد روایت ها می رود با مفصل بندی نادرست باعث مخدوش شدن متن می شود.

بعضی شعرها ساختار منضبط و ساختمند ندارد؛حذف فعل ها آزاردهنده و غیر کاربردی است.صدای شاعر متن را دچار اختلال کرده و با پر گویی اسیر لفاظی است. تک گویی های توصیفی ساختاری روان و ساده دارد. در سطح فکری شاید مخاطب عام با این نوع شعر ارتباط برقرار کند.

اگر بعضی بندها حذف شوند هیچی لطمه ای به ساختار شعر وارد نخواهد شد. شاعر موضوع های گوناگونی را روایت می کند اما به شعر ایده نمی دهد. نمایش های روایی خروجی قابل تاملی ندارد. اوکمتر به اصول و مولفه ای پای بند است. سطرها کوتاه و گاه بلند و نفس گیر است؛مکث و برش وحذف فعل ها منجر به تعلیق متن نمی شود و تقطیع هم با ساختارکلی متن مغایرت دارد و به دست خود شعر را تخریب می کند.پیشانی نویس شعرها و تقدیمی هایی که به نوعی خواسته به اعتبار این شخصیت ها بر ساختار شعر صحه بگذارد. متن بافتار خلاقانه ای ندارد بلکه کسب تجربه ای می باشد که قبلا به تجربه در آمده است.

در «به تنهایی بر می گردم» از لحاظ ساختار، فرم ، فضا و لحن در مرحله گذار می باشد، اگر موسوی میرکلایی کمی ازخود بیرون بیاید شاید تقابل و تعارض های ذهنی اش را باز خواهد یافت.

         

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692