تئاتر یکی از هنرهای تاثیرگذار برمخاطب است و این تاثیر بیارتباط با روح و روان مخاطب نیست. اما وقتی تئاتر با روانشناسی گره میخورد چه بوجود میآید. بله سایکودرام.
اما سایکودرام چیست؟
اوایل قرن بیستم، دکتر ژاکوپ لوی مورنو اساس نظریه سایکودرام را در وین بنیان گذاشت. دکتر ژاکوپ سایکو درام را علم کشف حقیقت نامید. دکتر مورنو، سایکودراما را به صورت زیر تعریف کرده است: «دانشی که راستی و حقیقت را با شیوهها و روشهای نمایشی تشریح میکند. این دانش با روابط بین فردی و دنیای خصوصی افراد سروکار دارد.»
همین طور، زرکامورنو (بیوهی دکتر مورنوورئیس مؤسسه مرکزی سایکودراما در آمریکا)، سایکودراما را فراگرد و جریانی میداند که در آن هرکس میتواند موقعیت زندگی را مورد وارسی و امتحان قرار بدهد؛ بدون ترس از تنبیه یا مواخذه شدن از خطراتی که در این جریان است که در بازسازى آرامش و تعادل روانى بهخوبى موثر است. از همین رو «سایکودرام» بسیار فراتر از حوزه «نمایش درمانى» است و این شیوه تنها شاخهاى از آن است و برابر نهاد «نمایش روانشناختى» با درونمایه و اصل واژه «سایکودرام» همخوانتر است.
در اين فعاليت نمايشي، تماشاگري وجود ندارد و يك گروه به بازيهاي نمايشي در جمع خود و براي خود ميپردازند و موضوع آن هم شامل زندگي و تمايلات خود گروه بازيگران است. ويژگي ديگر و بسيار خاص اين نوع نمايش، نتيجه و كاربرد خاص آن است. نتيجه و كاربردي كه اگر نتوان گفت در اجراي نمايش صحنهاي و براي تماشاگر به كلي غايب است، ميتوان گفت كه ابعاد و تعريف آن با اينگونه نمايش شباهتي ندارد و بهعبارتي نتيجه حاصل از اين نمايش از جنس و جوهر ويژه خود برخوردار است، نتيجهاي كه اولاً مستقيماً متوجه همان بازيگراني است كه در جمع خود بازي ميكنند و دوماً نتيجه اصولاً از جنس دستاوردهايي است كه روانشانسي بهدنبال آن است.
به طوریکه گروه گرداگرد یک میز نمینشینند تا دربارهی زندگی و مسائل آن گفتگو کنند و گپ بزنند. برعکس، آنها از پشت میزها برمیخیزند و زندگی را بر میدارند و او را با خود به صحنه میبرند. روی صحنه، مانند اعضای یک نمایش، زندگی را اجرا و بازی میکنند.
مورنو برای تشکیل تئاتر درمانیاش از کارگردان که درمانگر بود، نقش اول، یاور و حضار استفاده میکرد. نقش اول و یاور درمانجویان و حضار گروه درمانی یا دانش آموزان یک کلاس یا هر جمع دیگری بودند که نمایش را تماش میکند.
پس میتوان گفت: رهبر گروه، کارگردان نام دارد. علت این است که این روش درمانی، یک ریخت نمایشی و تئاتری دارد. اتاق و سالن سایکودراما، محلی بی زرق و برق است با صحنهای که اغلب قابلیت نورپردازی بسیار بالایی دارد. این قابلیت بازی با نور، به گروه و مخصوصاً کارگردان کمک میکند تا بتوانند علاوه بر صحنههای معمولی زندگی، کابوسها، رؤیاها و دیگر صحنههای خاص و گاه عجیب، مهجور یا نادیدهی زندگی را نیز رنگآمیزی و بازی کنند. در سالنهای سایکودراما خبری از صندلیهای کاشته شدهی مرتب درکار نیست و هرکس هرجا راحت باشد مینشیند.
دکور یا وسایل صحنه هم از اشیاء سادهای مثل: پتو، بالش، جعبه و نظایر اینهاست. اشیایی که بتوان در دست گرفت و با خود برد و جابجا کرد و گاه بازیگران خود تماشاچیان هستند.
هر جلسه از سایکودراما دارای سه بخش یا مرحله اصلی است:
1.مرحله آماده سازی. 2. اجرای نمایش. 3. مشارکت.
حال برای نمونه به چندروش انجام شده از سایکودرام اشاره میکنیم:
1.روش صحبت یک نفری: مقصود صحبت یکنواخت و یکنفری بازیگر اصلی است با خودش.
2. روش مطالعه رفتار جمعی بازیگران: در این حال بازیگر اصلی با همراهی چندنفر وضع زندگی خود را به معرض نمایش میگذارد.
3.روش چندگانه: در این روش بازیگر اصلی در صحنه با چندین نفر که رل شبیه او را بازی مینمایند ظاهر میشود. هر یک از شبیهها قسمتی از شخصیت بازیگر اصلی را بازی مینمایند. شخصیت بازیگر در مراحل مختلف زندگی مطرح میگردد و بازیگر، خود ، قضاوتگر صحنههائی از زندگی خود است.
و...
________________________
منابع:
1. ماهنامه تخصصی تئاتر، سال پنجم ،شماره دوم (نوشته دکتر مهدی پوررضائیان)
2. کتاب " درون پردازی:روان درمانی باشیوه های نمایشی:تئاتر درمانی/ نوشته: آدام بلانر؛ ترجمه وتالیف : حسن حق شناس ،دکتر حمید اشکانی
http://arturmia.ir3. وب سایت: