رمان باشگاه مشتزني بهنوعي نقد انسان مدرن است. انسانهايي را به تصوير كشيده كه نااميد از درمانهاي بودايي و ذهني به خشونت روي آوردهاند. همانطور كه نويسندگان مكتب فرانكفورت عقيده دارند: هنر صرفاَ بيان رمزگان آن چيزي است كه در جامعه جريان دارد و شايد باشگاه مشتزني نيز بيان آن چيزي است كه در جامعه جريان دارد با اندكي درشتنمايي .
همانطور كه هوركهايمر در نقد مدرنيته ميگويد غير عقلاني است كه جهان عقلاني چنين ويرانگر و خشن باشد. «باشگاه مشتزني» جامعه و نظامهاي دانايي متفاوت را به نقد كشيده است و در جاهايي نيز به سخره گرفته است.
نمونهاي از متن «همه با تفنگهايي نامرئي روي شقيقهشان به تو لبخند ميزنند»
«هيچ ساختماني در دنيا سرپا نخواهد ماند» نويسنده با طرح اين جمله و منفجر كردن ساختمان در ابتداي داستان در حقيقت به ساختمانهاي فكري دنيا يورش ميبرد و از اين استعاره سودمندانه در جاهاي ديگر نيز بهره ميجويد. مانند انفجار آپارتمان راوي و تغيير مسير زندگي وي كه از يك شهروند معمولي تبديل به يك آنارشيست ميشود. نويسنده با طرح گروههايي كه در حال مرگ تدريجي هستند (ابتلا به سرطان كه در واقع سرطان نيز نوعي رفتار آنارشيستي در متابوليسم بدن انسان است) و عضويت دروغين راوي در آنها، در واقع دردمند بودن انسانهاي اين عصر را تداعي ميكند كه هيچ درمان و تسكيني براي آنها وجود ندارد بهطوريكه راوي در قسمتي از متن ميگويد:«هر عصر ميمردم و هر عصر دوباره متولد ميشدم» درحقيقت در نوعي عدم دست وپا ميزند.
توجه به جزييات پرداختن به تناقضاتي كه از ابتداي داستان با آن روبرو هستيم در قالب بياني جملات نظام داستان را بهسوي انديشهاي پستمدرن سوق ميدهد، گرچه نويسنده در نوع روايت به آن وفادار نيست.
كمدي باشگاه مشتزني با روايتهاي تو در تو كه همه مسيري سر راست دارند در حقيقت هم سنت ليوتاري را دنبال ميكند و هم از آن ميگذرد تا حتي به اين كلان روايت هم موضع بگيرد. در هرحال با انديشهاي پستمدرن روبرو هستيم كه شخصيتهاي داستان به تخريب خودشان و ديگران و بهويژه كسانيكه فكر ميكنند بيشترين سهم را در تحقيرشان داشتهاند ميپردازد و همينطور منطق ليوتاري را دنبال ميكند كه طبقه حاكم در آينده تصميم گيرندگان خواهند بود. كسانيكه به اطلاعات دسترسي دارند. فرد يا قهرمان در سيستم مطرح نيست. همه ميدانند فرديت آنها چندان ارزشي ندارد و در اين داستان هرچه به انتها نزديك ميشويم لحظه به لحظه فرديت انسانها محو و محوتر ميشود.