ابزاردرشكل گيري داستان هاي ميترا داور

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

هر نویسنده سازه وابزار خاص خودش را دارد که با آنان کار می کند .یکی راجع به جنگ می نویسد ،دیگری ژانر های پلیسی را دنبال می کند و....در هر صورت نگاه کلی که به اثر انداخته می شود بوی همان سازه را می دهد .و از این طریق است که می توان عنوان نمود ،کار هر نویسنده با نویسنده دیگری متفاوت می باشد .و موضوع داستانهای داور نیز آنچه که به نا گزیر باید در هر داستانی وجود داشته باشد تا عناصر دیگر بر محور آن مرتب شوند ،دغدغه اجتماعی نویسنده ای است که مصالح کارش را بر اساس  نوعی تفکر خاص زنانه ای که به آن رسیده ،استوار می سازد . من به جرات می توانم بگویم :داور جزء آن دسته نویسندگانی است که طرحی برای کارهایش ندارد بلکه آنچه را که می بیند ، احساس می کند ،سپس به آن می پردازد .واینجا ست که یاد این سخن همینگوی می افتیم که در مورد کار هایش میگفت :طرحی نداشتم جرقه ای در ذهنم زده بود.

از این سخن که بگذریم شخصیت های این نویسنده خود رو به جلو حرکت می کنند وچندان دانای کلی نویسنده تاثیری بر کاراکتور های داستان ندارد .شخصیت ها اینقدر محکم ساخته شده اند که آن اعمالی را که بایستی انجام بدهند ،انجام می دهند . واما ایدئولوژی داور نویسنده ، جز ء ای از ادبیات وی به حساب می آید که این چنین افراد را به انجام کار هایی به شکل خواص وا می دارد وعواملی را پدید می آورند که نقش پذیر می باشند واینجاست که به گفته فوکو این ایدئولوژی همیشه در نظام نوشتار تجلی می یابد .دوستی می گفت :بدترین داستانها آنهایی هستند که با بسته شدن کتاب ،دفتر آنها نیز بسته شود .

اما با بسته شدن مجموعه داستانهای این نویسنده ،خواننده ذهنش هنوز در گیر با آنان است و گاهن در جای جای اجتماع آنان را  می بیند ویا به تماشای آنان می ایستد .نکته دیگری که باید به آن اشاره نمود  مجاز جزء به کل است . در این جریان به جای تصور مربوط به یک چیز کامل جزئئ از آن را به کار می برند .که در متن برخی از داستانها بخوبی مشهود است و آخر این که نشانه ها خود دال ومدلولی هستند منطقی که خواننده را به مطلوب می رساند و هما نطور که گفته شد با بستن کتابهای این نویسنده هنوز ذهن ما با دنیای ساخته شده در درون کتاب در گیر است .و اما نکته آخر اینکه داور در یکی از داستانهایش خوب توانسته تلفیقی ازموسیقی در داستان را به نمایش بگذارد .با بکار بردن چند صوت مثل تق تق تق وتیک تیک تیک و خش خش خش

اظطراب وحالات شخصیت داستانی اش را خوب به نمایش گذاشته است .کسی که بر روی ویلچر نشسته است و تنها به موسیقی جاری در فضا های اطرافش گوش فرا می دهد ،تا تنهایی اش را پر کند .نام این شگرد شیوه استفاده از موسیقی در داستان می باشد و بدین منظور استفاده می شود تا هم وضعیت درونی وفضای پیرامونی شخصیت داستان را به نمایش بگذارند .

 که هر کسی برای استفاده از آن برای پیشبرد داستانش به راحتی آن را  نمی تواند استفاده کند .که داور از عهده اش خوب برآمده است .چرا که وی نویسند ه ای برای همیشه امی باشد .

حميدرضااكبري شروه

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692