مصاحبه‌‌اي با «آن پينو»مترجم «شادي شريفيان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

آن پینو دوران کودکی هنرمندانه‌ای را با هنر‌، رقص و کلاس‌های موسیقی پشت سر گذاشته است‌‌، بنابراین طبیعی‌ست که بخواهد نویسنده شود‌. بعد از ده سال فعالیت بعنوان پیشخدمت و آشنایی با چهره‌های مشهور بسیار‌، او دوباره به کالج بازگشت و در دو رشته‌ی تاریخ و زبان اسپانیایی مشغول به تحصیل شد و پس از آن مدرک کارشناسی ارشد خود را در اداره ی آموزش عالی بدست آورد . او از این مدرک در شغلش در دانشگاه هیوستون بهره برد‌. آن با همسر خود "‌دن اولیوارز‌"‌ و خرگوشش بنام " کدبری‌"‌زندگی می‌کند‌. زمانی‌که مشغول نوشتن رمان و داستان کوتاه هایش نباشد‌، می‌توانید او را در حال دویدن در خیابان های هیوستون در حال آمادگی برای مسابقه ماراتن بعدیش یا در آشپزخانه در حال تمرین دستورات جدید آشپزی گیاهخواران‌،‌ یا در حال مطالعه یک کتاب خوب پیدا کنید‌.

نخست‌،‌ اجازه بدهید برای کسب مقام اول در مسابقه داستان نویسی String of 10 مجله Flash Fiction Chronicles برای داستان کوتاه "‌‌رستگاری‌"‌ به شما تبریک بگویم. داور مهمان "‌جوئل ویلانس‌"‌ هنگام نظردهی در مورد این داستان چنین نوشته بود ‌:

یک داستان خوب احتیاج به کاراکترهای خوب دارد و ‌"‌رستگاری‌"‌دو کاراکتر خوب دارد . ساختار داستان ، کشش جنسی ضمنی بین وینس و جذابیت ترس از کتاب مقدس را خیلی دوست داشتم. تحلیل شگفت انگیزی دارد‌. وقتی اشتیاق مذهبی در برابر جذبه‌ی حیوانی قرار می‌گیرد‌، همواره تنها یکی از آنها برنده خواهد شد‌.

 

Flash Fiction chronicles :‌ در مورد تجربه‌تان در مسابقه برای ما بگوئید‌؟‌ انگیزه‌تان از شرکت در آن چه بود‌؟ آیا کلماتی که ردیف شده بودند ایده‌ی مسابقه بود‌؟‌ چقدر زمان صرف نوشتن آن کردید‌؟

آن‌:‌ حدود یک سال است که من یک سری دستنوشته‌های عجولانه جمع کرده‌ام‌، ‌برای همین این مسابقه یک رقابت چالش برانگیز بود‌. محدودیت تعداد کلمات مرا هیجان زده کرده بود‌. می‌دانستم دشوار است‌. پیش‌نویس آن حدود نیم ساعت وقت گرفت‌، اما تا چند روز دوباره به آن بر می‌گشتم‌،‌ تغییراتی می‌دادم و دوباره خوانی می‌کردم تا مطمئن شوم داستان همانی‌ست که می‌خواهم‌.

FLASH FICTION CHRONICLES ‌:‌ جوئل جذب کاراکترهای داستانی شما شده بود . کاراکترهایتان را چطور خلق کردید‌؟‌

آن :‌ من ده سال در رستوران‌ها و کلوب‌های شبانه پیشخدمت بودم‌. همه جور آدمی دیدم‌، وقتی قابلیت شما برای پرداخت اجاره خانه‌تان به این بستگی داشته باشد که چقدر طرفت را روانشناسی کنی (‌بشناسی‌)‌ ،‌ حرفه‌ای می‌شوی. من مطمئنم که ناخودآگاه موقع نوشتن خیلی از تجربیات زندگی واقعیم را به میان می‌آورم‌، اما هرگز این احساس را نداشته‌ام که دارم کاراکترهای خودم را خلق می‌کنم. من فقط آنها را آنجا می‌گذارم و بعد می‌نشینم و تماشایشان می‌کنم‌.

FLASH FICTION CHRONICLES‌:‌ آیا ‌می‌توان از "رستگاری "‌ بعنوان نمونه‌ی نوعی داستان‌های کوتاه شما نام برد‌؟‌ اگر اینطور است‌؛ ‌با باقی کارهای شما چه وجوه اشتراکی دارد‌؟ ‌اگر خیر‌، از چه لحاظ متفاوت است‌؟‌

آن‌:‌ سبک آن از آنچه که معمولاً می‌نویسم شاعرانه‌تر است‌. من واقعا ً‌ خودم را بیشتر از یک دیالوگ نویس می‌دانم‌. با چنین محدودیت کلمه‌ای‌، نمی‌توانستم به کاراکترهایم اجازه وراجی بدهم‌. احتیاج به کلماتی داشتم که معانی و تصاویر متعددی را درخود بگنجاند‌، و این به معنای آن بود که سبک فشرده تری نسبت به حالت عادی انتخاب کنم‌.

FLASH FICTION CHRONICLES ‌:‌ از خوانندگان ‌انتظار دارید هنگام خواندن داستان‌هایتان چه چیزی از آنها برداشت کنند ؟‌

آن‌:‌ دلم می خواهد مردم اینطور احساس کنند که انگار کاراکترهای من را می شناسند‌، طوری که اگر در خیابان یا در میان جمعیت آنها را ببینند می‌شناسند‌.

FLASH FICTION CHRONICLES‌:‌ نصیحتی برای نویسندگانی که می‌خواهند داستان کوتاه کوتاه (‌داستانک‌)‌ بنویسند دارید‌؟‌

آن :‌لازمه ی نوشتن داستانک ‌ این است که شما حساب همه‌ی کلمات را داشته باشید‌. در مدرسه به ما می‌آموزند که هر چه بیشتر بهتر‌؛‌ اما اگر فقط به این منظور بنویسید که تعداد کلمات مشخص شده را پر کنید‌،‌ در حقیقت تاثیرگذاری داستانتان را کم می کنید‌. هر کلمه ای که زائد و غیر ضروری ست را حذف کنید ، و وقتی که فکر می‌کنید دیگر کمتر از این نمی‌شود‌، حتی باز هم یک کلمه دیگر را حذف کنید‌. از اینکه تا چه اندازه باید کم گویی کنید شگفت زده می‌شوید‌.

FLASH FICTION CHRONICLES‌:‌ شما در کنار داستان کوتاه‌، داستان بلند هم می‌نویسید‌. کدامیک را ترجیح می‌دهید و چرا ؟‌

آن :‌من دوست دارم خودم را درگیر نوشتن رمان کنم - زندگی تان را شلوغ می‌کند و کار بسیار سختی است‌. اما داستانک ‌کاملا ً‌ تفریحی‌ست و چالش متفاوتی دارد. البته تنها یک کلمه می‌تواند همه چیز را بهم بریزد‌، بنابراین باید برای وارد کردن یک صحنه یا کاراکتر بیشتر و دقیق تر فکر کنید‌.

FLASH FICTION CHRONICLES‌:‌ ممکن است بگوئید چه نویسندگانی شما را تحت تاثیر قرار داده‌اند و چرا‌؟‌

آن :‌ من از نویسنده‌ای خوشم می‌آید که مرا وادار به فکر کردن کند‌. من بارها "صد سال تنهایی‌" و "‌خشم و هیاهو "‌را خوانده‌ام چون غیر ممکن است با یکبار خواندن کاملا ً‌ آنرا بفهمید. کورمک مک‌کارتی‌، گابریل گارسیا مارکز‌، ویلیام فاکنر و هورو آردیجیس هم در فشرده‌گویی و نوشتن داستان‌های لایه‌ای چند سطحی ماهر هستند. همین‌طور طرفدار پر و پا قرص هجو هستم‌، خصوصا ً‌ولتر و داگلاس آدامز.

FLASH FICTION CHRONICLES‌:‌ در جستجوی Google ‌ سه سایت برای نوشته هایتان پیدا کردم‌. در حال حاضر روی چه‌کار می‌کنید و برای آینده چه برنامه ای دارید‌؟‌

آن‌:‌ می‌خواهم همه پروژه‌های داستانی روی وب‌ام را برای مبتدی‌ها روی یک سایت منتقل کنم. من چند سری مختلف کاراکتر داشتم که با آنها کار می‌کردم و اینکه همه آنها یک جا نیستند کم کم دارد مایه زحمت می‌شود‌. رمان "‌گرداب‌"‌ام بزودی منتشر می‌شود‌،‌ و بنابراین برای معرفی کتابم می‌توانم داستانک ‌بیشتری بنویسم‌. غیر از آن برای تمام کردن یکی ازکارهایم هم مشغول هستم‌. عموما ً ‌سعی می‌کنم خیلی خودم را تحت فشار نگذارم‌. انتشار کتاب خلاقیت شما را نابود می‌کند‌، به این صورت که احساس می‌کنید همیشه باید در صدر باشید‌. من نمی‌خواهم فراموش کنم در درجه اول برای چه می نویسم‌، تنها دلیل آن لذت است. بازشناسی خوب است‌، اما من برای شروع سفر آماده ام.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692