نگاهی به رمان «بار هستی» «میلان کوندرا»؛ «اکرم حسینی‌نسب»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

akram hoseininasab

یکی از شگفتی‌های خواندن رمان یافتن شباهت زندگی‌هایی است که هر خواننده از دل شخصیت‌ها بیرون می‌کشد و با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کند. "بار هستی" نیز یکی از همان رمان‌هایی است که با شخصیت‌های محدودش، وضوح هم‌اندیشی بین مخاطب و نویسنده در آن مشهود است.

هم‌چنین می‌توان با تعمق و تأمل در شخصیت‌های رمان، بازتاب درونیات هر کدام از ما که با یکی از شخصیتها هم‌خوانی می‌کند را شاهد بود.

کمی دربارۀ نویسنده: میلان کوندرا اهل چکسلواکی است و به عنوان نویسنده قرن بیستم اروپای مرکزی شناخته می‌شود. وی جنگ جهانی دوم را تجربه کرده است.

 او ده رمان نوشته است و چند مجموعه داستان کوتاه. چهار نمایشنامه و اشعاری به زبان فرانسه. مهم‌ترین آثار او هم رمان جاودانگی و بار هستی هستند.

درباره بار هستی: بار هستی یا "سبکی تحمل‌ناپذیر هستی" رمانی خطی نیست که جریانات و حوادث پشت سر هم مخاطب را به یک منطق داستانی برساند. همان منطقی که بسیاری از یک رمان انتظار دارند. یعنی کشش روایت و تعلیق آن چنانی که با سیر حوادث پیش‌بینی نشده مخاطب را بر جا میخکوب کند و بعد از تمام شدن کتاب هم مدت کوتاهی در ذهن بماند و گاه‌گداری آن را یاد بیاورد. اما باز هستی فراتر از این کوتاه اندیشی و فراموشی‌هاست.

میلان کوندرا خالق کتاب بار هستی اندیشه‌های لاینحل اما درونی شده در نهاد آدمی را به زیبایی در افکار شخصیت‌هایش می‌گنجاند و نگاه جستجوگر انسان را همراه آن شخصیت‌ها به تأمل در سیر باطنی خویش می‌کشاند. و بسیاری سؤالات را در ذهن متبادر می‌کند. پرسش‌هایی که خود کوندرا هنرمدانه و عمیق و با نگاهی فلسفی در دیالوگ‌ها و گفتمان‌های درونی شخصیت‌ها طرح می‌کند و مهم اینکه پاسخ‌های غیرمتعصبانه‌ای هم برای آن دارد. و متبحرانه راه مکاشفه را برای مخاطب باز می‌گذارد تا هر خواننده‌ای به نوبه خود و اندازه توان فکری و جهان‌بینی‌اش در پی یافتن پاسخش برآید. در رمانهای کوندرا پیام چندان نقشی ندارد و جان مایۀ کارهایش کنایه است.

بسیار شنیده‌ایم که خواندن کتاب‌های دشوار و فلسفی و پیچیده همان اندازه انرژی می‌برد و دقت نظر لازم دارد که خود نویسنده با تحمل رنج فراوان آن را نگاشته است. بار هستی هم برای من همین گونه بود. و در عوضِ لذتی که از مفاهیم عمیق آن می‌بردم صفحاتش به کندی پیش می‌رفت.

نگاه تازه‌ای که کوندرا به حیوانات دارد خواندنی و جالب است. همان‌گونه که حیوانی چون سگ که نامش در داستان کارنین است را در حد شخصیتی انسانی و حتی والاتر از آن نشان می‌دهد. و عشق و احساسی که از محبت حیوان به انسان و متقابلاً انسان به حیوان منتقل می‌شود از منظر شخصیت داستان یعنی ترزا بسیار بالاتر و ناب‌تر از عشق انسان به انسان است. چرا که به نظر وی عشق حیوان به انسان و صاحبش از نوع قراردادی و احساس تکلیف نیست بلکه نوعی کشش بدون منفعت طلبی است که گویی مختص روابط دنیایی نیست و مشخصه زندگی فرازمینی است. و با هر بار تکرار، چنین زندگانی برای حیوان ملال پذیر نیست و به همین خاطر احساس خوشبختی می‌کند. برعکس زندگی این دنیایی و انسانی که تکرار منجر به سرگشتگی و تناقض می‌شود و خوشبختی را از او دور می‌کند.

همانطور که در صفحات پایانی کتاب آمده؛

"این عشق بی‌قید و شرط است: ترزا هیچ‌چیز از کارنین نمی‌خواهد، حتی از او عشق هم طلب نمی‌کند. او هرگز از خود پرسش‌هایی را نکرده است که زوج‌های بشری را آزار می‌دهد:

_ آیا مرا دوست دارد؟ آیا کسی را بیشتر از من دوست داشته است؟ آیا کدام‌یک، یکدیگر را بیشتر دوست داریم؟ آیا تمام این پرسش‌هایی که عشق را می‌آزماید، آن را ارزیابی می‌کند و می‌شکافد، عشق را در نطفه خفه نمی‌کند؟ اگر ما شایستگی برای دوست داشتن نداریم، شاید به خاطر آن است که خواهانیم تا دوستمان بدارند، یعنی از دیگری چیزی (عشق) را انتظار داریم، به جای آن که بدون ادعا و توقع به سویش برویم و تنها خواستار حضورش باشیم."

میلان کوندرا در این رمان هنرمندانه از عهده به خدمت گرفتن شخصیت‌ها برای رسیدن به مفاهیم مورد نظرش برآمده است■.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به رمان «بار هستی» «میلان کوندرا»؛ «اکرم حسینی‌نسب»/ اختصاصی چوک

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692