• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • یادداشتی بر کتاب «اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری» نویسنده «روح‌الله کریمی کیارسی»؛ «خرم سعیدی» / اختصاصی چوک

یادداشتی بر کتاب «اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری» نویسنده «روح‌الله کریمی کیارسی»؛ «خرم سعیدی» / اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

khoram saeidi

برزگرِ برزگری‌ها

هنرمندان نابغه روستایی، این انسان‌های اصیل و بدیع و بی بدیل، وقتی کلمات آن‌ها بصورت شعر عامیانه جوانه می زند، با زیر و بمی و سایه روشن‌هایی خیرکننده نوعی هنرنمایی واقعی را به نمایش می‌گذارند.

یکی از انواع این گونه اشعار، کارآوا، یا اشعاری که هنگام کار گوش را نوازش می‌دهد و یکی از متنوع‌ترین نواها  و ترانه‌های عامیانه هستند و بسته به نوع کاری که انجام می‌شود، در اوزان و قالب‌های شعری خاص در جای جای ایران فرهنگی بخصوص در مناطقی که کار با دست انجام می‌شود به فراوانی اجرا می‌گردد. در، لالایی‌ها، شیردوشی‌ها، دوغ زدن‌ها، قالی بافی ها، برنج کوبی‌ها از زبان مادران. و در، دروگری، خرمن کوبی، صیادی، چوپانی ... از زبان پدران جاری می‌گردد. در این باره صادق هدایت فرموده: " این ترانه‌ها قرن‌های متوالی را طی نموده، سینه به سینه انتقال یافته و فقط به توسط سنت ملی و حافظه، بدون هیچ گونه وسیلۀ تصنعی، حتی معمولی‌ترین آن‌ها یعنی نوشتن، حفظ و نگهداری گردیده است." (صادق هدایت، 1378: 202) یکی از این کارآواها، آواهای آوازی برزگری است که معمولاً به صورت تک بیت، با شگردی خاص پروده شده است. عناصری تازه، گفت و گو، ترسیم سیرت انسانی، نقشه و طرح ساده و برهنه با توصیفاتی کم و بیش به همان شیوه گذشته هستند که ریشه و سابقه صحنه گذشته و حال را فراهم آورده تا تابلوهای چند بعدی به نظر آیند و در عمق و در جهات بیرون از چارچوب تابلو نیز گسترش یابند. صحنه‌ای از درگیری انسان با طبیعت و ناملایمات آن با روابط اجتماعی خاص هستند." برزیری barziyarī" [برزگری] یا "بیداد" خوانی‌ها با کهن واژه‌های بختیاری از کاربردی‌ترین کارسرود در زندگی کشاورزی بوده که دروگران موسم کار سر می‌دادند تا آن‌ها را برای کاری طاقت فرسا آماده کند. شعر برزگری در کلام خاص خود زندگی می‌کند و جهان دیگری می‌سازد که به جهان بیرونی مربوط نمی‌شود و خواننده خود را به جهان خصوصی دعوت می‌کند تا در و دیوار جهان خصوصی زندگی آن‌ها را لمس کند و عواطفی که با آن به سر می‌برد را به خواننده منتقل کند و رویدادهای طبیعی و انسانی که با آن سوی کلام جریان دارند را همراه عواطف فردی و اجتماعی در اختیار حواس شنونده بگذارد. به عنوان مثال عاشق و معشوق در برزگری‌ها، محجوب و سر به زیر هستند و طابع شعاع فضای زندگی ایلیاتی گری خود می‌باشند. عناصر به کار رفته در بعضی از این اشعار، تصاویری گاه کوتاه و گاه بلند و نفس بر از لحظاتی که بخشی از تلاش معاش زندگی را نقش می‌زنند و سختی‌های آن را فرایاد می‌آورند بازگو می‌کنند. برزگری‌ها به نوعی نحوۀ زندگی هستند که در طبیعت و قلمرو آن مسلط‌اند. در زمانی که ما در مکانی با آب و هوایی خوش نشسته و آن‌ها را مرور می‌کنیم و از کشف زیبایی آن‌ها را که " دکتر روح الله کریمی کیارسی "، با دید و نگرش علمی و پژوهش‌های زبانشناسانه، حفظ امانت گویشوران، آفرینشگری و دقت در آوانویسی و برگردان معادل فارسی، در کتاب " اشعار برزگری و کوچ در عشایر بختیاری " برایمان گشوده است لذت می‌بریم و لحظه‌ای گنجینه خاطرات خود را زیر و رو می‌کنیم و خود را به جای برزگر، این کوه غم و دریای خشم و پیکار تصور می‌کنیم که؛ برزگران این آواها و زمزمه‌ها را اندوهگینانه سر می‌دهد. وقتی ما در بسیاری از این تابلوهای آفریده خیره می‌شویم، شاهد پیکار انسان و طبیعت می‌گردیم. این اشعار حکم زندگی نامه و شرح احوالات روحی و جسمی برزگر را دارد. " کُرکُرِ کموترو نِرنِرِ گُرازو / نی لِنُم شَو لیز کُنم پشه [پَشخِه] لِنگ دِرازو leng derăzov Kurkure kamutrov nernere gorazov/ nilenom Šawliz konom pa  آواز کبوتران، صدای خشن گرازها، و نیش پشه‌ها نمی‌گذارند که شب‌ها استراحت کنم و دمی بیاسایم (کریمی کیارسی 1398: 47) نیمی مشکلات و سختی کار جسمی خود را می‌گوید و نیم دیگر چشم دل او سوی  مسائل روح و روان را می‌نگرد. " دَسمالِ دَستت بِدم سی مِنِ جیوُم / تا خیالت اِی گِرم سیت بِگِریوُم  dasmăle dastet beẟom si mene jệwom / tă xeyălet igerom sit begerệ wom    دستمال دستت را به من بده تا در جیبم باشد.

 هنگامی که به یاد تو افتادم، برایت گریه کنم." (کریمی کیارسی 1398:66) هنگامی که دروگر، گردن خوشه‌ها را می‌گیرد و با داس پای آن‌ها را از زمین وابستگی قطع می‌کند

 تا به دیگری زندگی ببخشد، گاه انگشتان خونین برزگر در گیسوان سپید گندم صدای موزونِ رگ جوشان ترانه شعر اندوه  از برخورد داس و زراعت را سر می‌دهد.

این نواها که بوی زندگی و تلاش و عشق می‌دهند، برای غلبه بر گذر زمان و مبارزه بی امان با سختی‌های طاقت فرسا در پویش و کوشش است تا با دل سپردن به ویر یار زودتر به " مال " بپیوندد. این برخورد هارمونی و همنوایی خاصی با طبیعت، نغمه پرندگانی که به دنبال روزی روی مزرعه بصورت دسته جمعی پرواز می‌کنند، صدای حیواناتی که در کنار مزرعه و گاه بی صبرانه برای به دندان آوردن علوفه تازه، دنبال برزگر به چرا مشغولند، ترنم جویبار یا چشمه ساری که در آن حوالی روان است، خلاصه صدای نظم طبیعت است که اشعار کار زاده آن‌ها است . " افلاطون قدیم‌ترین کسی است که ماده شعر را تقلید طبیعت می‌داند." (جواجه نصیر الدین طوسی 1369: 9)

اشعار برزگری هرچه باشند عناصر  اساسی شعر یعنی احساس، عاطفه و خیال را به خوبی منتقل می‌کنند و " عامل آهنگ شعری و جرس واژگانی [که] از عناصر بنیادی شعر  هستند" (خواجه نصیر الدین طوسی 1369:7) درون آن‌ها موج می زند و در درون آن‌ها روح زندگانی و فلسفه حیات جاری و ساری است. اشعار برزگری بر سه محور؛ گوینده، شنونده و پیام استوار است. پیام‌ها گاه برای ایجاد ارتباط به کار می‌روند و جنبه محاوره‌ای دارند و گاه از جنبه زبانی و ادبی غنی و نزدیک می‌شوند و صور خیال و مفاهیم و تمثیلات خویش را از محیط گرم و تابستانی گرمسیر گرقته و به اقتضای زمان، شیوه بیان و تناسب با موضوع را یافته  و " بیداد " خود را سر می‌دهند. گفت و گو در برزگری‌ها، برای پر کردن چارچوب تصویر ساخته نشده‌اند بلکه ساکنان حقیقی مرز و بوم منطقه هستندکه گذارشان از چارچوبی که ما می‌بینیم اتفاق افتاده است. گفت و گویی که میان برزگر و دیگران حال یا معشوق باشد و دیگر بستگانی که به آن‌ها دلبستگی است یا طبیعت و...به گوش ما می‌خورد، بر یک روال منطقی خاص جریان دارد. این کیفیت در حقیقت امتداد همان اصلی است که در طبیعت و ذات عشق و دوست داشتن نهفته است و به گونه‌ای است که گویی داستان زندگی و مشقت خود را با تفصیل تمام در تک بیتی به گوش ما می‌آویزد. در برزگری‌ها، گفت و گو نقش مهمی دارد که می‌توان آن را نقش ساختاری نامید و باید گفت که این دیالوگ‌ها جزو روکار یا نمای شعر نیستند بلکه در ساختار اصلی و استخوانبندی آن به کار رفته‌اند. گفت و گوها در برزگری‌ها در عین حال که کاملاً واقعی هستند و گویی از روی یک گفت و گوی عینی ضبط شده‌اند که برگزیده و حساب شده به نظم کشیده شده‌اند و از طرف دیگر اتفاقی نیستند. وقتی گفت و گو از معشوق و دلداده است، به گونه‌ای زنجیر سنت‌ها و میراث گذشته را پاره نمی‌کند و از تجربه نسل گذشته پا را فراتر نمی‌گذارد. " جازِ وِ چَویل کنم، گَچِ وِ بَرفَو / هَر کِه [کِه] تیشنه اَوی، بیا بخُوره اَو  jăz ve ĉavil konom gaĉe ve barfw / har ke teŠne avi biyă boxore aw  (در رویایم) درختچه جاز را به گیاه خوشبوی چویل، و خاک گچ مانند را، برفاب تصور می‌کنم تا هر کس که تشنه شده بیاید و آب بخورد." (کریمی کیارسی 1398:74) گاه گرد دلتنگی، سختی کار، آفتاب و آسمان گرمش دل برزگر را کارد آجین کرده و بافه بافه زخم دلش را روی هم گذاشته تا خرمنی شود و گاه شعله ور می‌گردد و بیتی می‌شود جانسوز و یا صدای غم انگیز خنده در قالب دل سروده‌ای زیبا سر برآورد. " کی خَلاس اِبی یُو  غم وُ دردِ مالُم / بُهرسته بَندِ دِلُم سی کد شِلالُم kay xalăs ibo ƴam o dared mălom / bohreste bande delom si kaẟ Šelălom  کی غم و درد خانه‌ام تمام می‌شود؟ دلم برای محبوب کمر شلال و زیبایم بریده است. " (کریمی کیارسی 1398: 79)

وقتی به جامعه آماری انتهای کتاب " اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری " می‌نگریم، می‌بینیم هرم سنی 30 تا 91 سال را دارا هستند.  61/ از  مصاحبه شونده‌ها بیسوادند و 73/ معمرین بالای شست سال منطقه هستند که اشعار برزگری در حافظه آن‌ها خوش نشسته و رسوب کرده است که قادرند به خوبی صورت صحیح و تلفظ اصیل اینگونه اشعار را به یاد آورند و باز گو کنند، و 23/ این آمار را زنان ایل تشکیل می‌دهند، آنان که نماینده اندوهان هستند و در ایل معروف به " ماروی غم خوار măroy ƴam xăr   و غم پروری هستند که غم دیگران سربار غمشان است. اینان کسانی هستند که فرزندان، شوهر یا پدرانشان برزگر بودند و با آن‌ها همنوایی کرده‌اند و درد آن‌ها را با اعماق وجود درک کرده‌اند.

شعر در بختیاری غریزی است و حاصل ذوق شاعرانی مکتب نرفته‌ای سالیان دور است. آن هنگام که با سوادان هر منطقه شاید به اندازه انگشتان دست بودَند، اینگونه هنر نمایی کردند و نغز سرودند. این کار حاصل خاصیتی است که در نهاد آن‌ها نهفته و با آب و گلش سرشته و عجین شده و به حکم ذوق فطری به بلوغ رسیده است. شعر آن منطقه رنگ و بو و پویایی  خاص خود را دارد و از حس آمیزی جهان و طبیعت پیرامون نشات می‌گیرد. استفاده از استعاره‌های مأنوس به نوعی که همانندی‌های حقیقی خود را مخفی نمی‌کند.

وقتی از " کلوس kelows "، چویل ĉavil و دیگر سبزینه‌ها می گویند، نقش و نقاشی‌هایی را تداعی می‌کنند که از بعد زیبایی شناسی، مخاطب آشنا تأثیر روحی و حظ وافر خود را کسب می‌کند. وقتی از کبک و بز کوهی و دیگر وحوش زیبا می‌گوید، پویایی و خوش خرامی را می‌رساند. وقتی از سفیدی برف می‌گوید صفا و یک رنگی را گوشزد می‌کند و قول " مارمونتل " را تداعی می‌کند که فرموده: " شعر یک نقاشی است که زبان دارد و یک زبان است که نقش می نگارد. " (خواجه نصیرالدین 1369: 8)

اشعار برزگری با گویش بختیاری که بی شباهت به ترانک های پیشینیان و فهلویات نیستند، زبانی ساده، بی پیرایه، دوست داشتنی و ریتمیک دارند و برخاسته از روح هنری منطقه هستند، به قول " صادق هدایت ": حس هنری و زیبایی انحصار طبقات عالی و تربیت شده نیست، نابغه‌های ساده‌ای نیز وجود دارد که در محیط‌های ابتدایی تولد یافته، احساسات خود را بی تکلف با تشبیهات ساده، به شکل آهنگ‌ها و ترانه‌های عامیانه بیان می‌کنند. گاهی به قدری ماهرانه از عهده این کار بر می‌آیند که اثر آن‌ها جاودانه می‌شود. (هدایت 1378: 204) این اشعار گویشی بختیاری، به دلیل اهمیت زبانشناسی خاص، مورد توجه مستشرقین بوده و بعضی از خاور شناسان بخصوص ژوکوفسکی zhoukovskii (1858- 1918)، لوریمر Lorimer (1870- 1914) و دیگران جسته و گریخته جمع آوری کردند اما زمانی ما به قول حافظ " آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد" بودیم تا این که در این موضوع، " دکتر روح الله کریمی کیارسی " آستین همت را بالا زده و با همیاری فرهنگ یاران  بختیاری، و جذابیت عاطفی خاص، کتاب " اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری" را جمع آوری و روانه بازار نمودند، در این آشفته بازار کتاب، در اندک زمان، مورد اقبال خوانندگان واقع گردیده و به قول " عبدالقاهر جرجانی در کتاب درر الادب: سخنی به مقتضای حال شنونده " و "از دل بر آمده‌ای بودند" که بر دل مشتاقان نشستند و انگیزه‌ای شده تا مؤلف آن را به چاپ دوم برساند. امید می‌رود با توجه به تعداد جمعیت لر زبانان و با سوادانِ جویای علم، تیراژ کتاب‌های مختلف محلی، از چند هزار تجاوز کند و مورد پسند دوست داران علم و فرهنگ قرار گیرد. تیراژ بالا و فروش کتاب شاخصه و بیانگر سطح علمی و اقبال مردم به دانستن است. این کار شوق و ذوق محققین منطقه را افزون می‌کند تا با شمع وجود خود، در تاریکی دنبال داشته‌ها و از دل گریخته‌ها بگردند و نسبت به ثبت و ضبط داشته‌های گذشته میراث معنوی خود اقدام نمایند. زمانی ما چشم به دست دیگران داشتیم، حال با ترقی سطح سواد علمی و کلاسیک جوانان و دانش اندوخته‌های این مرز و بوم، به حدی از رشد و بلوغ فکری و فرهنگی رسیدندکه خود تولید علم نمایند. از آن جایی که این کتاب گویشی است و به صورت شفاهی در سینه همیاران فرهنگی و افواه گویشوران قرار داشته، از ارزش هنری خاصی برخوردار است. زبانشناسان، با توجه به دلایل زیر زبان گفتار را  با واژه‌های فراوان که قادر است به عنوان ابزاری برای گفتن و ارتباط کلامی، حسی و قابل فهم بودن، مورد استفاده واقع شود را بر زبان نوشتار ترجیح می‌دهند. " 1- کودک ابتدا گفتار را می‌آموزد نه نوشتار را. 2- بسیاری از زبان‌ها در دنیا وجود دارد که خطی برای نوشتن ندارند، اما اهل آن زبان‌ها می‌توانند روزانه با هم ارتباط کلامی برقرار کنند. 3- در جوامعی که خط وجود ندارد، همه مردم قادر به خواندن و نوشتن نیستند در حالی که می‌بینیم همین افراد می‌توانند نیازهای روزانه خود را با زبان برطرف نمایند. 4- از این گذشته، تاریخ پیدایش خط خیلی جدیدتر از زبان است. این دلایل به نوعی ثابت می‌کنند که اهمیت گفتار بیشتر از نوشتار است. " (رسول پور،1396: 34) ■

مراجع:

1-    رسول پور، حسین (1396) ساخت زبان فارسی، چاپ اول، تهران نشر خاموش

2-    شفقی مریم و دادرس سید مهدی (1396) موادی برای مطالعه گویش بختیاری، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطباِئی

3-    طوسی خوجه نصیر الدین (1369) معیار الاشعار، تصحیح جلیل تجلیل، تهران، نشر جامی

4-    کریمی کیارسی روح الله (1398) اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری، شهرکرد نشر فرایاد

5-    هدایت صادق (1378) فرهنگ عامیانه مردم ایران، تهران نشر چشمه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشتی بر کتاب «اشعار برزگری و کوچ در فرهنگ بختیاری» نویسنده «روح‌الله کریمی کیارسی»؛ «خرم سعیدی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692