بررسی مثل و تمثیل‌های ایرانی «کوه قاف» نویسنده «سیما میرهادی‌زاده»اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

sima mirhadizadeh

به اعتقاد پیشینیان، قاف نام کوهی است که سراسر خشکی‌های زمین را فرا گرفته است و گویند کناره‌های آسمان بر آن نهاد شده است. گرداگرد زمین و میخ زمین است. جنس این کوه را از زمرّد سبز می‌دانستند و عقیده داشتند که کبودی آسمان، روشنی زمرّدی است که از آن می‌تابد وگرنه آسمان از عاج سفیدتر است به همین جهت قاف را کوه اخضر نیز نامیده‌اند.

بر اساس باوری دیگر چون ذوالقرنین به کوه قاف می‌رسد و کوه‌های کوچکی اطراف آن می‌بیند از کوه قاف می‌پرسد کوه‌های کوچک اطراف چیست قاف می‌گوید این کوه‌ها عروق زمین است و عرقی از عروق همه شهرها به قاف متصل است و وقتی خداوند می‌خواهد زمین را بجنباند، دستور می‌دهد تا او عرق آن سرزمین را بجنباند. ذوالقرنین از او می‌خواهد شمه‌ای از عظمت خدا را بگوید.

 قاف می‌گوید کمینه نشانه عظمت خدا آن است که در پس قاف زمینی است که عرض آن ۵۰۰ ساله راه از برف است و اگر آن نبود، قاف از گرما می‌سوخت. ذوالقرنین درخواست می‌کند قاف بیشتر بگوید. قاف می‌گوید جبرئیل علیه السلام در پیشگاه خدا از ترس می‌لرزد و خدا از هر لرزه او صد هزار فرشته می‌آفریند که سر در پیش افکنده، سخن نمی‌گویند تا خدا اجازه دهد.

کوه قاف برای صوفیان حقیقت انسان است. در کیهان شناسی

اسلامی، قاف نام کوهی است که بر عالم خاکی مسلّط است. این کوه از زمرّد سبز ساخته شده و آسمان از انعکاس آن ایجاد شده است. این کوه مایه استواری زمین است. این کوه مادر تمام کوه‌های جهان است و در دسترس انسان‌ها نیست و انتهای جهان به شمار می‌آید. قاف جایگاه سیمرغ است و اهمیت قاف به دلیل وجود سیمرغ است که نماد عقل و حکمت است.

 در باور مردم لرستان و ایلام کوه قاف بلندترین کوه روی زمین است که هر کس به آنجا برسد ناپدید می‌شود. به آسمان نزدیک است و از آنجا می‌توان به آسمان دست زد. این کوه هفت قله دارد و سیمرغ در آن زندگی می‌کند.

 کوه قاف بلندترین کوه روی زمین است که در پس آن عجایبی بی‌شمار وجود دارد. کسی را بدان جا راهی نیست و آب زندگانی در کوه قاف است.

 اسکندر در طلب آب زندگانی به قاف رفت و کوزه‌ای از آن به همراه آورد. دال که گونه‌ای از کرکس است با نوک به کوزه آب زد و آب ریخت. دال به آب ریخته بی آنکه بنوشد فقط نوک زد. به همین سبب عمر دال هزار سال است. خراسانی‌ها می‌گویند ماه‌ها از چاهی داغ از شرق که در پشت کوه قاف است بیرون می‌آیند و در غرب که درّه‌ای است می‌افتند و دیگر بر نمی‌گردند. ■

از کتاب باورهای عامیانه مردم ایران نوشته دکتر ذوالفقاری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بررسی مثل و تمثیل‌های ایرانی «کوه قاف» نویسنده «سیما میرهادی‌زاده»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692