درمیان تارهای جهل
نویسنده: اکتای براهنی
کارگردان: ابراهیم ایرج زاد.
بازیگران: محسن تنابنده، ساره بیات، ماهورالوند، گلنوش قهرمانی.
خلاصه داستان:
سعید یک بنای ساده پس از آنکه رانندهای قصد تعرض به زنش را میکند، طی یک تصمیم ناگهانی شروع به قتل زنان خیابانی میکند.
فیلم عنکبوت براساس یک داستان واقعی ساخته شده است. حدوداً بیش از دو دهه پیش فردی با نام سعید حنایی در مشهد دست به قتلهایی زنجیرهای میزند و طی این قتلها حدود شانزده زن خیابانی را به قتل میرساند.
براهنی و ایرج زاد سعی کردهاند در اثر خود تا جای ممکن به واقعۀ اصلی وفادار بمانند، لیکن در متن حاضر قصد برآن نیست که میزان صداقت خالقین اثردر استناد به وقایع رخداده شده، مورد بررسی قرار گیرد، بلکه سعی دارم تا از منظر گفتمان قدرت میشل فوکو ونیز از منظر چگونگی وقوع امر شر در این اثر، آن را مورد بررسی قرار دهم.
میشل فوکو فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی در نظریۀ گفتمان قدرت خود قائل به این مسئله است که در هر دورۀ تاریخی قدرت از طریق پارادایمهای (الگوواره های) مسلط در آن دوره خود را بر فردیت انسانها تحمیل میکند و گزارههای مسلط بر ذهن اورا ساخته و چگونگی وی را معین میسازد. حال با توجه به نکاتی که در بالا ذکر گردید، به تحلیل فیلم عنکبوت میپردازم.
یکی از مهمترین نکاتی که اکتای براهنی و ابراهیم ایرج زاد در جایگاه خالقان اثر به آن اشاره میکنند، تاثیری است که نهاد خانواده به مثابه یک نهاد قدرت (نهاد قدرت نهادی است که با قرار دادن انگارهها و قواعدی در پیش روی فرد چگونگی شخصیت او را تعیین میکند.) بر شکل گیری افکار و شخصیت افراد میگذارد. سعید همانقدر تحت تأثیر افکار بسته و فناتیک مادرش است که فرزند پسر وی تحت ثاثیر افکار او و مادر بزرگش قرار گرفته است. در واقع میتوان اذعان داشت که فرزند سعید نیز میتواند ادامه دهندۀ راه پدر باشد. این مسئله بدان دلیل است که این پسر نیز با همان پارادایمهایی (الگوواره هایی) بزرگ شده که مادربزرگ و پدر وی بزرگ شدهاند و تحت تأثیر همان الگو واره هایی است که پیش از این شخصیت مادربزرگ و پدرش را شکل داده است.
نکتۀ دیگری که در این اثر قابل توجه است این نکتۀ مهم است که نسبتی که مادر بزرگ با بدن زنان برقرار میکند، نسبتی مبتنی بر گفتمانی مردانه است. وی معتقد است دختر خردسال سعید ناچار است دامنی به رنگ سیاه بپوشد تا پسر نوجوان سعید با دیدن اندام وی به شهوت نیفتاده و تحریک نشود.
او هیچگاه پسر را از نگریستن به اندام خواهر خود منع نمیکند، زیرا از منظر وی تنها زنان و دختران هستند که باید مراقب رفتار و پوشش خود باشند.
مادربزرگ از اساس قائل به حضور زن در اجتماع نیست حتی این مسئله تا بدانجا پیش میرود که زن را با مرغ قیاس میکند.
مادر بزرگ: از قدیم گفتن مرغاتون رو جمع کنین خروسا ولن.
این منظرگاه مادر بزرگ به زنان زن را از هویت انسانی تهی میسازد و او را به یک حیوان تشبیه میکند. این نگاه به زنان را در شخصیت سعید نیز شاهد هستیم.
سعید به هنگام مصاحبهای که پس از دستگیری دارد در توجیه جنایاتی که انجام داده است، با تشبیه مقتولین به ماهی آنهارا از جایگاه انسانیشان تهی میسازد.
سعید: شما تماشا کنید یک استخر پراز ماهی که شصت ملیون ماهی توشه اگر یه ماهی از آن کم کنید یا به آن اضافه کنید چیزی ازآن کم نمیشود.
اینگونه است که به خود اجازه میدهد تا به هرگونه خشونتی دست یازد. زیرا وی در ابتدا قربانی خود را از چهرهای انسانی تهی ساخته و قربانیان خود را از یک سوژه به یک اوبژه تبدیل میسازد. در جایی دیگر به هنگام بازپرسی در جواب روحانی مقابل خود که از او میپرسد چرا این افراد را به قتل رسانده است، پاسخ میگوید.
سعید: شما خودت سوسک ببینی موش ببینی نمیکشی؟
در اینجا نیز او با تشبیه قربانیان به سوسک و موش آنهارا از شخصیت انسانی تهی میسازد تا بدینسان بتواند به خود اجازۀ کشتن آنهارا بدهد.
از منظری دیگر میتوان فیلم عنکبوت را در باب چگونگی ظهور امر شر در این فیلم نیز مورد بررسی قرار داد، زیرا در این اثر امر شر خود را در ظاهری خیر به ما مینمایاند.
در واقع میتوان اذعان داشت سعید برای جنایاتی که دست به انجام آنها می زند بهانهای اخلاقی (هرچند ضعیف و مبتنی بر انگارههای غلط) میتراشد تا بدین طریق خود را از یک از یک جنایتکار تا سطح یک منجی و نجات بخش بالا کشیده و ذهن و وجدان خویش را با این روش ارضا نموده خود را از گناه مبرا سازد. سعید بدینسان خود را درسویه خیر قرار میدهد. او حتی پدیدهای طبیعی مانند بارش باران را به مثابه یک نشانه از سوی خداوند در راستای تائید جنایات خویش میانگارد تا بدینسان عملکرد خود را برای خویش توجیه نماید.
در حقیقت شروری که سعید به آنها دست می زند را میتوان شر رادیکال (شروری که بر اساس انگارههای رادیکال است) دانست. او با کمترین دانش و آگاهی نسبت به مذهب، اعمال خود را آنچان تفسیر و معنا میکند که خود پسند کند و حتی درهنگام بازجویی توسط فرد روحانی نیز از موضع غلط خود پایین نمیآید.
فیلم عنکبوت را میتوان هشداری به جامعۀ ایرانی و نیز همۀ جوامع دانست. هشداری درباب این مسئله که چگونه تعصب و جهل میتواند فاجعه بیافریند. ■