• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • خوانشی بر مجموعه داستان «شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند» نویسنده «شهناز شهبازی»؛ «سارا محمدی نوترکی»

خوانشی بر مجموعه داستان «شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند» نویسنده «شهناز شهبازی»؛ «سارا محمدی نوترکی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

saraa mohamadi

محور اصلی داستان‌های اثر "شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند" زن است. زن‌ها گاهی راوی اول شخص هستند که روایت از دیدگاه آن‌ها نقل می‌شود و گاهی از زاویه دید سوم شخص وجود خود را به مخاطب نشان می‌دهند. برخی از این راوی‌ها نیز کودکی‌های دریغ شده‌اند.

در هر دو زاویه دید بار روایت بر دوش نقل وارگی و توصیفات راوی است. این مجموعه داستان هفده داستان کوتاه کوتاه و داستان کوتاه را درون خود جای داده است. درونمایه داستان‌ها با مفاهیمی چون فقر و تبعیض، فریب، پدر سالاری، مردسالاری، تعصب و عقاید و خرافات و مرگ همراه است. در هر داستان زن نقش حیاتی و اساسی زندگی را بر عهده دارد. در اولین داستان مجموعه که عنوان هوشمندانه‌ای دارد "عصمت" نمادی از خودگذشتگی است. خواهری که چهار دختر دارد و می‌داند درد دختر دار بودن در جامعه متعصب و سنتی چه درد بزرگی است.‌ او بزرگوارانه خودش را مادر کودک خواهر معرفی می‌کند. صونایی که از طرف پسر عمویش مورد خیانت گرفته است. داستان عصمت نمونه‌ای از جامعه غیرشهری و توسعه‌نیافته است. جامعه‌ای که جنس برتر آن مرد است. در این داستان ترس صونا بعینه بر مخاطب معلوم و قابل فهمیدن است. در این روایت پدر سالاری مانع از درک درست در مورد امری اتفاق افتاده می‌شود.‌ پدر در رأس خانواده به زن و فرزند دختر دستور می‌دهد. صونا از باخورد پدر و برادر و افشای کار قبیح پسر عمو می‌ترسد. جامعۀ داستانی به دلیل فقر فرهنگی و تعصب نمی‌توانند حقیقت را بیابند.‌ حقیقت توسط عصمت پنهان می‌شود. گفتن حقیقت در این داستان با مرگ و طرد برابری می‌کند.‌ خانواده گرفتار تعصب شده است و جو حکمفرما شده نمی‌گذارد که اعضای خانواده به حقیقت گوش کنند.‌ داستان عصمت با فلش فوروارد شروع می‌شود نویسنده به صورت قطره‌چکانی و محتاط به خواننده اطلاع‌رسانی می‌کند. این خرده روایت‌ها به تدریج پیرنگ داستان را می‌سازند و گره‌ها یکی یکی باز می‌شوند.‌ بیشترین تکنیک در این داستان و داستان‌های دیگرِ مجموعه فلاش بک و فلاش فوروارد هستند که نویسنده با استفاده از این تمهیدات زمان و مکان روایت را هم نشان می‌دهد. بوم و محیط در داستان عصمت به خوبی ساخته شده است و فضاسازی قابل قبولی دارد. همچنین صداهای شخصیت‌ها و تیپ‌های داستانی برای خواننده قابل تشخیص هستند.‌ صداهای انسان‌هایی که در سایه شرع و عرف و بوم و سنت به زیست خود ادامه می‌دهند. در این داستان زن‌ها هنوز به خواسته‌های مدنی خود نرسیده‌اند چرا که به اتحاد و یگانگی با مردهای داستان نزدیک نشده‌اند. همه اعضای خانواده در عین نزدیکی از هم دورند. این داستان و دیگر داستان‌های کوتاه مجموعه "شمع‌ها بی‌صدا می‌میرند" دارای مولفه‌های سبک رئالیسم هستند داستان‌ها به اندازه زندگی واقعی صادقانه تعریف شده‌اند و به اندازه زندگی، رنگی از واقعیت در خود دارند. تعداد بیشتر داستان‌ها قالب داستان کوتاه کوتاه را در خود دارند. در این داستانها ایده از شخصیت‌پردازی پیشی می‌گیرد. ایده‌ها و عناصر شکل واحدی را بوجود می‌آورند. این مینی‌مال‌ها جزییات را توضیح نمی‌دهند و فاقد پیرنگ و پیچیدگی‌اند. پیامی کوتاه و تلنگوری در بطن ایده یا طرح بوجود می‌آورند که مخاطب را از نظر حسی و عاطفی درگیر می‌کنند. گاهی در تقابل و گاهی در تضاد موجودیت پیدا می‌کنند. در این میان واژه‌های آذری خُلق و خو و عقاید و مَثَل‌ها و نام‌ها در ساخت کمینه‌ها و داستان‌ها بی‌تأثیر نیستند. داستان عصمت با معنامندی خود به پایان می‌رسد و داستان سوتک گزارشی از قربانی شدن اسماعیل است. احمد و رضا و اسماعیل و مادر اسماعیل تیپ‌هایی هستند که راوی آنها را به مخاطب معرفی می‌کند. داستانی خطی که قید و صفت‌ها در ساختن آن دخیل‌اند. در این داستان تعلیق تخت است علت و معلول‌ها غایب. صدای راوی صدایی ممتد و بلند است که دارد فقر، کوچ و قربانی شدن اسماعیل را گزارش می‌کند. ویترین، کمینه‌ای است که در آن فقر به نمایش گذاشته شده است و فقیر و غنی در آن قابل دیدن است. در این کمینه عنصر غافلگیر کننده وجود ندارد. اما مخاطب می‌تواند درد فقر را در صراحت و کوتاهی جملات دریابد. داستان کوتاه "مدل سعدی" طرح ساده و بدون پیچیدگی در خود دارد با پیام داستانی خود مخاطب را مجاب می‌کند که فقر می‌تواند فرد را مستعد گناه و سرقت کند.‌ داستان "شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند" صرفنظر از پایان غیرقابل تصور که اگر با خواب همراه نمی‌بود بدل به داستان جالب توجه و قابل اعتنایی می‌شد که مدت‌ها تاثیرگذاریش را حفظ می‌کرد فرم و محتوا همدیگر را هم‌پوشانی می‌کنند. زن در داستان کوتاه شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند دغدغه‌مند و نگران است. او حتی در خواب هم دغدغه فرزندانش را دارد.‌ زبان و لحن و تکنیک در تمام داستان‌های این مجموعه مشترک است. سبک و سیاق داستان‌ها از الگوی خاصی پیروی می‌کنند. در تمام داستان‌ها حضور پر رنگ زنان، کودکان، جامعۀ سنتی، پدر سالاری، مردسالادی، فقر و مرگ با گفتاری ساده و روان به عینه دیده می‌شود. برخی از این داستانها طرحی از یک کمینه و برخی دیگر علت‌مند و باورپذیرند همچنین هم‌ذات پنداری در آنها مشهود است. داستان‌ها داستان موقعیت‌اند و اکثر تیپ‌های این مجموعه متعلق به طبقه اجتماعی فرودست هستند. داستان "سوری" یکی از داستان‌های خوب مجموعه است. داستان عمیق و از پیرنگ خوبی برخوردار است. نویسنده فضای سرد زمستان را آنقدر خوب نشان داده است که مخاطب با آن سوز همراه می‌شود.‌. نویسنده خارج از داستان ایستاده و داستان را ساخته و پرداخته می‌کند.‌ عمق تنهایی و اشتباه یک دختر را تصویر می‌کند. این دختر در ضمیر ناخودآگاه خود دلبسته عشق یک طرفه شده است. نویسنده شناخت روانی درستی از شخصیت‌ها دارد. زمان و مکان داستان به خوبی ساخته شده است.‌ مخاطب با خواندن این داستان تاریخ، آدم‌ها، مکان‌ها و رویدادهای آشنا را به یاد می‌آورد. داستان سوری هم به اندازه داستان کوتاه عصمت داغدار و تاثیرگذار است.

در نهایت می‌توان گفت جوامع سنتی هر بار یک قربانی می‌گیرند و هرگاه با واقعیت مواجه می‌شوند آن را به گونه‌ای دیگر پیدا می‌کنند.

مجموعه داستان "شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند" اثر خانم خانم شهناز شهبازی است که توسط نشر پریسک در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است. ■

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

خوانشی بر مجموعه داستان کوتاه «شمع‌ها بی‌صدا آب می‌شوند» نویسنده «شهناز شهبازی»؛ «سارا محمدی نوترکی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692