• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» کارگردان «اصغر فرهادی»؛ «مهدی عبدالله‌پور»/ اختصاصی چوک

نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» کارگردان «اصغر فرهادی»؛ «مهدی عبدالله‌پور»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

abdolahpoor

بازیگران: ترانه علیدوستی-هدیه تهرانی-حمید فرخ نژاد- پانته آ بهرام-هومن سیدی-سحردولتشاهی

این فیلم رابطه‌ای مسموم را نمایش می‌دهد و پرداختن به مشکلات اجتماعی موضوعی است که دغدغه کارگردان این فیلم (اصغر فرهادی) است. این فیلم جوایز بسیاری دریافت کرده است.

اسم فیلم چهارشنبه سوری است و انتخاب فیلم از این منظر است که چهارشنبه سوری شبی لذت بخش و گرم اما زود گذر است و درواقع عشق زودگذر را نشان می‌دهد که در این فیلم دیده می‌شد. تحلیل دیگر این است که چهارشنبه هرچند لذت بخش و جذب است همانقدر پرخطر است و می‌تواند زندگی انسان را به خطر بیندازد.

فیلم با یک تنش (افتادن روحی از روی موتور) شروع می‌شود و همین تنش و تعلیق برای جذب مخاطب کافیست. همه ماجرا آز آن جا شروع می‌شود که روحی برای نظافت، خانه شخصی به نام مرتضی می‌رود. زمانی که روحی وارد خانه می‌شود و برای شروع کار، سمت اتاق می‌رود، مرتضی به او می‌گوید: «بیا دم پایی پبوش اونجا شیشه ریخته.»

بعد از این دیالوگ و نشان دادن اتاق بهم ریخته و از شیشه پر شده، متوجه زندگی نا آرام مرتضی می‌شویم. البته خانه بهم ریخته او این پیام را می‌دهد.

اصغر فرهادی، مرتضی را مردی نشان داده است که دنبال کار است و برای راحتی زن و پسر خود، کار می‌کند و قرار است عید آن‌ها را به دبی ببرد و مدت طولانی آنجا بمانند. زمان ورود روحی به داخل خانه، مرتضی مشغول حرف شدن با تلفن است و در این سکانس هم پریشان حالی مرتضی مشخص می‌شود و لحن او گویا وضع نامناسب اوست.

شخصیت مژده (زن مرتضی)

مژده همسر مرتضی است که زمان تلفن زدن به مرتضی و رد و بدل شدن دیالوگ‌ها، اختلاف بین آن‌ها روشن می‌شود اما علت اختلاف مبهم مانده است که این خودش تعلیق خوبیست. اصغر فرهادی در ایجاد تعلیق ماهر است و این مهارت در این فیلم دیده می‌شو اما برخی به این باوراند که

 پاسخ دادن به بعضی تعلیق‌های بسیار زمان می‌برد و این کسل کننده است. زمانی که مژده به خانه می‌آید و می‌خواهد با مرتضی حرف بزند، مرتضی می‌گوید:: «من کار دارم و باید به شرکت بروم.»

مژده حرف او را باور نمی‌کند و به شوهر خود شک دارد و فکر می‌کند با کسی رابطه دارد.

در سکانس‌های اول، مژد به نحوی شخصیت‌پردازی شده که انگار بیماری شکاکی (پارانوید) دارد و بی‌دلیل عصبی است. این را با رفتارهایی که انجام می‌دهد برای ما مشخص می‌شود.

درواقع اصغر فرهادی با ایجاد تعلیق‌های لحظه‌ای در این فیلم با تصورات ذهنی مخاطب بازی می‌کند و برای پاسخ به تعلق‌ها مخاطب را با خودش همراه می‌کند.

مثلاً زمانی که مهشید (خواهر مژده) به مژده می‌گوید: «از کجا مطمئن هستی؟»

مژده می‌گوید: «بوی اون زن رو می‌داد.» یا زمانی که روحی به آرایشگاه سیمین خانم (کسی که مژده فکر می‌کند با مرتضی رابطه دارد) می‌رود، سیمین به او می‌گوید: «پرواز آقا مرتضی ساعت چهار صبحه» همین لحظه برای مخاطب روشن می‌شود که مرتضی با سیمین خانم رابطه دارد اما وقتی روحی می‌گوید: «پست اشتباه، بلیت‌ها را به سیمین داده، همه چیز سر جای خود بر می‌گردد و تصورات مخاطب برهم می‌خورد و رابطه مرتضی و مژده، سامان می‌گیرد.

سکانس دیگر که مخاطب پی می‌برد مژده بیماری شکاکی دارد سکانسی است که نشان می‌دهد او با شوهرخواهرش قهر است. سکانس دیگر سکانسی است که مرتضی به همکار و دوست خود می‌گوید: «مژده با همه بد ه و با خیلی‌ها رفت و آمد نمی‌کنه.»

سکانسی دیگر که عصبی بودن مژده را نشان می‌هد، سکانسی است که مژده از دست مرتضی کتک می‌خورد و تصمیم دارد برود. وقتی می‌خواهد امیرعلی (فرزندش) را با خود ببرد، امیرعلی مقاومت می‌کند و مژده آن را کتک می‌زند. درواقع شخصیت امیرعلی نشان می‌هد مرتضی پدر خوب و دوست

 داشتنی است زیرا امیرعلی دوست دارد کنار پدرش بماند.

اصغرفرهادی به خاطب نشانه‌هایی جهت دانستن رابطه مرتضی و سیمین نشان می‌دهد. مثلاً سکانسی که مژده جلوی شرکت ایستاده است و مرتضی از پنجره می‌بیند که ماشین‌ها برای او بوق می‌زنند، با سرعت سمت خیابان می‌دود. وقتی

 وارد آسانسور می‌شود کمی طول می‌کشد تا به طبقه هم کف برسد؛ در این مدت که طول می‌کشد مرتضی به طبقه هم کف برسد، زجر را در صورت او می‌بینیم و او با خودش فکر می‌کن ماشین‌هایی که برای زنش بوق می‌زنند کسانی هستند مثل خودش که در رابطه نامشروع است. در آخر فیلم به تمام تعلیق‌ها پاسخ داده می‌شود و مشخص می‌شود، سیمین و مرتضی رابطه عاشقانه دارند و مژده بیماری شکاکی ندارد و حدس و تصورات او درست است.

سیمین خانم شخصیت بدی نیست چراکه برای جلوگیری از فروپاشی زندگی مرتضی و مژده این رابطه را تمام می‌کند.

روحی، آن جا متوجه رابطه مرتضی و سیمین می‌شود که فندکی که در خانه سیمین دیده بود و بوی همان عطر را می‌داد، دست مرتضی می‌بیند.

روحی تصمیم می‌گیرد ماجرا را به مژده بگوید اما وقتی مرتضی را می‌بیند می‌ترسد. شاید هم دلیل نگفتن او، امیرعلی باشد. این فیلم موضوع طلاق عاطفی را هدف می‌گیرد و آن را به خوبی و باورپذیر به مخاطب نشان می‌دهد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» کارگردان «اصغر فرهادی»؛ «مهدی عبدالله‌پور»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692