در شمارههای پیشین، بالغ بر ده شماره، به صورت عملی، استراتژی ساختِ چندین داستان را به صورتِ عینی اجرا کردیم و در چند شماره نیز به بخشی از مبانی نظریِ مقولۀ استراتژی ساختِ داستان پرداختیم. حال، وقت آن رسیده تا در نگاهی اجمالی، با روشِ استراتژینویسی آشنا شویم.
همانطور که گفته شد، این مقوله، نوپا بوده، و تلاش ما بر این است که با ارائۀ روشی کاربردی، میزانی در اختیار داستاننویسان و پژوهشگرانِ ادبیاتِ داستانی قرار دهیم تا خود، بتوانند استراتژی ساختِ انواع داستان را استخراج کرده و برای فهم یا تحلیل و نقد داستانها به کار گیرند. همانطور که مستحضر هستید، این ابزار، در وهلۀ اول، برای داستانهایی به کار میرفت که دارای یک ساختارِ پیرنگمحور بودند. اما در چند شمارۀ قبل و مخصوصاً ذیل مطلبِ «انواعِ استراتژی ساختِ داستان»، متوجه شدیم که نه تنها برای داستانهای پیرنگمحور، بلکه برای خوانشِ یک داستان، تنها از یک منظر (شخصیت، تعلیق، درونمایه و...) نیز این ابزار کاربرد دارد. به طور کلی، استراتژینویسی، مشتمل بر طی کردنِ چهار مرحلۀ اساسی میباشد:
- نوشتن خلاصۀ پیرنگ: همانطور که میدانید، خلاصۀ پیرنگ، با خلاصۀ قصۀ داستان متفاوت است. به این معنا که قصه، استنباطِ ما از کلیّتِ یک داستان (پس از خوانش آن است). به عبارت دیگر، چه بسا در نقل قصۀ یک داستان، ترتیبِ وقایع را نیز بر هم بزنیم. مانند بسیاری از داستانها که از نظر ترتیب زمانی، از تقویم طبیعیِ زمان، پیروی نمیکنند. اما پیرنگ، نقلِ وقایعِ یک داستان، با همان ترتیبی است که در داستان آمده، بهعلاوۀ توجهی خاص به روابطِ عِلّی معلولی.
از سویی، چون استراتژی ساختِ داستان، بر آن است تا تصویری روشن و واضح از روندِ شکلگیری یک داستان ارائه دهد، لذا لازم است به عنوان اولین قدم در استراتژینویسی، خلاصۀ پیرنگِ یک داستان به طریقی که نمایشدهندۀ روابطِ عِلّی معلولیِ ماوقعِ داستان، با همان ترتیبی که در داستان ارائه شده است را پیش روی خود داشته باشیم. - گامبندی دهتایی: همانطور که در شمارههای ابتدایی مشاهده شد، استراتژی ساختِ داستانهای کوتاه، در ده گام ارائه میشود. اما این بدان معنا نیست که گامهای بیشتر، صدمهای به استراتژینویسی میزند. بلکه اتفاقاً، هرچه گامهای استراتژی ساختِ یک داستان، بیشتر باشد، روندِ ساخت، با ظرافت بیشتری ارائه خواهد شد و تحلیلی که از این محصول به دست میآید، دقیقتر است. اما به جهتِ رعایتِ یک شکلِ واحد، پیشنهاد میشود که حداقل برای قالبِ داستانِ کوتاه، نهایت در ده گام، استراتژی ساختِ یک داستان ارائه شود. وگرنه در شمارههای پیشین (استراتژی ساختِ رمانِ افسانۀ جزیرۀ کبودان) مشاهده شد که استراتژینویسی، در بیست گام ارائه شد تا بلندی ماوقعِ داستان را پوشش بدهد. در هر حال، برای داستانهای کوتاهِ پیرنگمحور که حادثه، شخصیتها را به کنش وا میدارد، میتوان در ده گام، روندِ ساختِ آنرا بر اساسِ خلاصۀ پیرنگ، بررسی کرد. برای سایرِ انواعِ استراتژی ساختِ داستان مانند: استراتژی ساختِ شخصیت، میتوان از نمودار نیز استفاده کرد.
- تنظیمِ تیترهای رَوَندنَما: یکی از مهمترین مراحلِ یک استراتژینویسی، تیترهای یک گام میباشند. این تیترها که با رنگی مجزا مشخص میشوند، باید در کمترین تعدادِ کلمات، گویای قسمتی از روندِ ساختِ داستان باشند. پس باید دقت شود که این تیترها ذوقی نیست و متناسب با خلاصۀ پیرنگ و توضیحدهندۀ ساختِ داستان در آن قسمت (گام) میباشد.
- رَوندنگاری، ذیلِ تیترهای رَوَندنَما: مهمترین قسمتِ یک استراتژینویسی، توضیحاتِ یک گام میباشند که دقیقاً بعد از تیترهای رَوَندنَما ارائه میشوند. این توضیحات، همانطور که در شمارههای پیشین مشخص شد، باید گویای راز و روشِ نویسنده در ساختِ قسمتی از داستان باشد و باید دقت شود که روندنگاری، با توضیح قصه و خلاصۀ پیرنگ خلط نشود. چرا که در گام اول، خلاصهای از پیرنگ داستان ارائه شده و دیگر نباید مجدداً پیرنگ را تعریف کرد، بلکه باید این را نشان داد که پیرنگ، در هر مرحله از داستان، «چگونه ساخته شده است؟»
مواردِ نامبرده، روششناسی استراتژی ساختِ داستانِ کوتاهِ پیرنگمحور میباشد که تقریباً برای تمامی انواعِ داستانِ کوتاه کاربرد دارد. اما گوناگونی قالبهای داستانِ کوتاه، اجازۀ صدورِ اصولی کلی برای همۀ انواع داستان را نمیدهد. نگارنده، طبق تجربۀ خود در شمارههای پیشین، به این نتیجه رسید که برای داستانهای کوتاهِ پیرنگمحور، با این چهار مرحله، به راحتی میتوان ابزارِ استراتژی ساختِ داستان را اجرا نمود و ضمنِ فهمِ بهترِ داستان، امکان تحلیل آن، با انواعِ نظریههای نقد ادبی نیز میسر است. ■