خوانشی بر شعر بحرطویل از رویامولاخواه/ نوشته ی کوروش جوانروح

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

korosh javanroh

ای بحر طویل!

منکسر در عروض چند وجهی بی تناسب

در باغچه ی گفتگو!

یاس  را نشانم دادی،

وقتی جهان را در ظرفی

کود،

به ریشه های استخوان دار کلمات

می دادم/

عده ای هنوز در اکتشاف لغت از

چمدان دهه ی سی ،پیاده می شدند

مادرم می گفت :کندر را به

آب دهانت بده،

و برای یاس های معلق ذهنت،

کمی صراحت بی لهجه ی خورشید را

با تذکری شفاف/ شفاهی کن..

مادر بود ،

از ضمیر زنانی که در خواب راه می روند،

به سوم شخصی در دهان باغچه، قناعت داشت..

تکلم چند صدایی مرا /مردد بود

نمی دانست بحر طویل/ احمر است

یعنی خون ریزی اتفاقی است،

که هر غروب،

لهجه ی دهان مرا/

در صراحت اتفاقی در باغچه،

قرمز می کند

این علف های سرخ که سرتاسر

باغچه می بینی،

زبان من است که از طول دریا/

عریض تر شده است

---------

شاخصه های رفتاری و تکنیک های بیانی شاعر در بیشتر کارها شامل:

1-کشاکش ذاتی به ابداعات زبانی؛ که بیش از بروز اتفاقات زبانی شاهد ترکیباتی اضافی و وصفی هستیم.

اطناب از مهمترین شاخصه های شعر مولاخواه است که در مقابل ایجاز صف آرایی می کند. اضافه های غیر متعارف گاه چنان ردیف می شود که پوششی بر تخیل و وصف... و امکانی برای توضیح دلالت های ضمنی است.

به نظر حذف و تعدیل حشو و اضافه ها، شعرها را خیال انگیز و انتزاعی می کند. مهم درک این مسئله است که در ایجاد هم نشینی ها کدام لفظ با کدام عبارت و در کدام بافت چنین تجانسی را زیباتر ایجاد می کند.

به عنوان مثال بندهای:

منکسر در عروض چند وجهی بی تناسب

در باغچه ی گفتگو

"بی تناسب" یک عنصر زائد به نظر می رسد که بیشتر ارزش مفهومی دارد تا خیال انگیز.

شاید بهترین گزینه حذف این عبارت است اما معمولا شاعر با همین اضافات سعی در وصف موقعیت عاطفی خود دارد و قادر به دست کشیدن از چنین ساختار ترکیبی نیست. اما در بازی زبانی و حتی مهندسی فرم جای کلمات و تعویض در شکل هم نشینی ها در زیبایی تعلیق، تعیین کننده است.

در نظر بگیرید اگر قرار بر جابجایی ساده ی "بی تناسب" بود و ایجاد مکث در خوانش چه اتفاق زبانی می افتاد؟

منکسر در عروض چند وجهی

بی تناسب

 در باغچه ی گفتگو

این یک رفتار بینابینی با واژه هایی است که نشانه گذاری شان برای شاعر چنان برجسته است که با این پرسش قابل ردیابی است.

آیا الزامی به چینش آگاهانه چنین ترکیب واژه های تزیینی هستیم؛ فقط به صرف یک برخورد خودخواهانه با هستی حشوها و اضافات؟

 و

دراین چرایی ترکیب و شکل در کدام هم نشینی بیشتر به چشم بیننده، زیبا می نشینیم؟

اطناب به معنای ادای مقصود با عبارات متعدد و متعارف جهت دریافت و فهم مضمون مورد نظر است.

برای یاس های معلق ذهنت،

کمی صراحت بی لهجه ی خورشید را

با تذکری شفاف/ شفاهی کن

شاید در نگاه اول ما را با شاعری مواجه کند که به فرم شعر اهمیت می دهد یا شاعر زبان محور است و درگیر رفتارهای ساختارشکنانه می باشد اما اکثر شعرهای شاعر از نگاه ساختاری و سیستمیک قابل بررسی است.

 آیا به راستی موجودیت هر یک از عناصر برای درک و دریافت دلالت های ضمنی الزامی است؟

ترکیب زیبای "یاس های معلق" در یک اطلاق ناشیانه به ذهن برای کدام دسته از مخاطبین نشانه گذاری می شود؟  برای ذهن های تنبل که با صراحت و تذکر به درک چرایی مادری برسند که به تکلم چند صدایی شاعر تردید دارد؟

شاعر باید به زیبایی بندهای زیر رحم می کرد و به این تعلیق دل نشین در مورد مادر بسنده می نمود.

مادر بود ،

از ضمیر زنانی که در خواب راه می روند،

به سوم شخص، در دهان باغچه قناعت داشت..

2- کلیت های مجسم از عناصر در هم تنیده که غالبا اجزاء در یک تداخل و هم پوشانی و ایجاد وهم شاعرانه به هم وابستگی ساختاری پیدا می کنند.

به ظاهر شاعر گرایش ویژه به فرم و شکل دارد اما بیش از فرم ما شاهد اضافات و هجوم ترکیباتی هستیم که در عین حال که به آسانی شهروند شعرها می شوند اما شاعر تا آخرین گزاره خوداگاه ارتباط اجزاء با کلیت متن را فکر شده حفظ می کند. یک نوع فعالیت متداخل و حساب شده که وجه سیالیت و ناخودآگاهی زبان را از رهاشدگی باز می دارد.

ای "بحر" طویل......درابتدای شعر در نسبت سازی با زبانی است که از طول "دریا" عریض تر است. شاعر در شیطنتی زنانه گرفتار یک رفتار شوخ با عناصر زبانی است. اما رفتار متعین باعث می شود تداعی و چینش کلمات قابل پیش بینی باشد. مگر گزاره هایی که درگیر تخیل شاعرانه هستند.

3- شاعر راوی بسیار قدر از عبارات در هم تنیده و ترکیبات غیر متعارف است. او حتی به روز ترین واژه ها را ضمیمه ترکیبات کرده و در یک اطناب خود خواسته راوی مضامین شخصی می شود. جهان کوچک و زنانه که قدرت جذب را در خودگویی های افراطی از دست می دهد.

شاید بزرگترین قدرت شاعر با توجه به شعرهای دیگر او توانایی شگرف در روایت بافت های پیچیده است این روایت مداری او وابسته به جنبه های موسیقیایی کلمات است. شاعر در انتخاب ریتم ها مهارت ویژه ای دارد که کلمات زمخت و مکانیکی را هم هم نشین وزن های ذاتی می کند. (با عنایت به شعرهای دیگر شاعر)

 

کود،

به ریشه های استخوان دار کلمات

می دادم/

عده ای هنوز در اکتشاف لغت از

چمدان دهه ی سی ،پیاده می شدند

4- سازو کار آوا و وجه موسیقیایی ترکیبات در جهت پیش برد روایت از مهمترین شاخصه های رفتاری شاعر است. و درست از همین نقاط قدرت شعرهای او درگیر ضربات جبران ناپدیر می شود. شاعر بین یک رفتار دوگانه از مضمون گرایی و فرم می ماند و به جنبه ی آوایی زبان و تداعی کلمات در همنشینی می رسد.

از جنبه ی آسبب شناسی هر جا در همین شعر شاعر از بند اطناب گریخته و به ایجاز رسیده است و روایت امر ذاتی شعر می شود تا جریان آگاهانه ی ذهن، شعر در یک اوج عاطفی و خیال انگیزی قدرت مند می شود.

 در شعر تضمینی به زیبانگاری و زیبایی سازی مضمون های تکراری نیست اما با نگاه ویژه تر به زبان و فرم این تضاد برای شاعر قابل حل است.

این علف های سرخ که سرتاسر

باغچه می بینی،

زبان من است که از طول دریا/

عریض تر شده است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

خوانشی بر شعر بحرطویل از رویامولاخواه/ نوشته ی کوروش جوانروح

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692