مقاله «رئالیسم جادویی» نویسنده «آنی هوسپیان»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

رئالیسم جادویی نتیجۀ رویارویی تمدن غرب با سنت‌ها، سایه عادت‌ها، افکار و عقاید کشورهای جهان سوم است. با کمک فرهنگ غنی و سرشار از رمزوراز این سرزمین‌ها، ادبیات رئالیسم جادویی توانست، نوعی بازگشت به خود را در میان مردم ترویج دهد.

این سنت‌ها که برخی آن را خرافه نیز می‌نامند، بخش عمده‌ای از زندگی مردم آن کشورها را نشان می‌دهد؛ آن‌ها اسطوره را به‌خوبی می‌شناسند و درک می‌کنند و به‌شدت به مناسک مذهبی و آداب و رسوم خود پایبندند. از این رو، این سبک ادبی ریشه در اسطوره‌ها و عقاید خاص مردم دارد، آن‌ها معتقدند که دیگران نیز این رسوم و اصول را باید بدانند و بشناسند و مشکلی در درک و فهم آن نداشته باشند.

رئالیسم جادویی، عمدتاً راهبرد روایی آمریکای لاتین است؛ که با گنجاندن واقعی عناصر افسانه‌ای یا اسطوره‌ای در داستان‌های به آنها ظاهری واقع گرایانه می‌دهند. گرچه این راهبرد، در ادبیات بسیاری از فرهنگ‌های مختلف شناخته شده است؛ و بیشتر از باورها و رسوم محلی برای جان بخشیدن به فرهنگ‌های فراموش شده استفاده می‌شود. البته ناگفته پیدا است که تمایزهایی میان رئالیسم جادویی آمریکای جنوبی و روش‌های بازنمایی اروپایی وجود دارد. می‌توان این باز تعریف را داشت که رئالیسم جادویی، بدون اینکه هیچ پدیدۀ ناآشنا و خارق‌العاده‌ای را در خود جا دهد، به بازنمایی فرهنگ و جهان‌بینی «شگفت‌انگیز» ولی در عین حال، کاملاً روزانه می‌پردازد. تلاش نویسنده‌ها در این سبک ادبی نادیده انگاشتن فرضیه‌ها و چهارچوب‌های رئالیسم کلاسیک نیست و قصد ندارد با ادبیات تحمیلی جایگاه مشترکی با آن داشته باشد؛ بلکه می‌توان بر این اساس تیکه کرد که بیشتر در پی ایجاد تعادل میان رئالیسم و شگفتی هستند. کاترین بلسی می‌گوید: «رئالیسم مُوجه به‌نظر می‌رسد، نه به این دلیل که جهان را آن‌گونه که هست نشان می‌دهد بلکه، به‌خاطر این که این سبک ادبی بر اساس چیزی ساخته شده که حواس و منطق انسان با آن آشنا است.» اصطلاح رئالیسم جادویی، اولین‌بار سال 1940، از سوی رمان‌نویس کوبایی، آلخو کارپانتیه که توانسته بود این ویژگیِ خاص را در بسیاری از متون ادبیِ آمریکای

 لاتین هویدا کند، به کار رفت. رئالیسم جادویی به‌عنوان سبکی

ادبی، نمای واقع‌گرایانه‌ای از دنیای مدرن ترسیم می‌کند که در عین حال، عناصر جادویی را نیز به داستان می‌افزاید و اغلب با محو شدن خطوط بین فانتزی و واقعیت سروکار دارد؛ و اغلب به ادبیات خاص اشاره دارد که با پدیده‌های جادویی یا ماوراء الطبیعی در محیط غیرواقعی یا دنیوی ارائه می‌شوند.

برای خلق آثاری در این سبک ادبی به قوۀتخیل زیاد و خلاقیت ادبی خاصی نیاز است؛ در زبان و روایت باید تغییر ایجاد شود که از آن‌چه مرسوم است متفاوت است؛ در این آثار عناصر خارق‌العاده را عادی جلوه می‌دهد و بالعکس عناصر خیلی عادی و روزانه را برای مخاطب شگفت‌انگیز ترسیم می‌کند؛ و متاسفانه درون‌مایۀ اصلی این آثار بیشتر خشونت‌های سیاسی، فقر، ظلم، دیکتاتوری، تبعیض نژادی و جنسی و جست‌وجوی هویت ملی است.

به‌نوعی این سبک ادبی نگاه به واقعیت را به چالش می‌کشد؛ چراکه رئالیسم جادویی نیز می‌خواهد همان واقعیت را به تصویر بکشد که رئالیسم به چالش کشیده است. می‌خواهد آنچه خیالی و جادویی به‌نظر می‌رسد را به‌گونه‌ای بازسازی کند که انگار همان واقعیت محض است و این واقعیت ریشه در فرهنگ ملتی دارد.

رئالیسم جادویی را می‌توان به رئالیسم جادویی پست‌مدرن، رئالیسم جادویی هستی‌شناسی، رئالیسم جادویی پسااستعمار و رئالیسم جادویی کودکانه دسته‌بندی کرد. البته به‌نظر والز (منتقد ادبی)، رئالیسم جادویی را به دو دستۀ ایمان محور و جسورانه نیز می‌شود تقسیم کرد. رئالیسم ایمان محور، از عناصر جادویی استفاده می‌کند که قبلاً در فرهنگ عده‌ای از مردم نهادینه شده و معمولاً در نظام اعتقادی غیربومی غربی یافت نمی‌شود. در حالی که رئالیسم جادویی جسورانه عموماً در خلق عناصر جادویی ابتکار به‌خرج می‌دهد، عناصر جادویی غیربومی را به متون می‌افزاید و اغلب از دلیل تراشی برای حوادث جادویی پرهیز می‌کند.

در نتیجه این نوع رئالیسم جادویی اهمیت زبان در ساختن واقعیت را نشان می‌دهد. البته هستند تقسیم‌بندی‌های دیگری برای این سبک ادبی چون: رئالیسم جادویی سرخ‌پوست‌ها، رئالیسم جادویی سیاه‌پوست‌ها، رئالیسم جادویی ژاپنی و رئالیسم جادویی آمریکای شمالی.

نویسنده در این سبک ادبی می‌تواند استعاره‌هایی به کار گیرد که در زبان روزانه مرده است و برخی از واژه‌ها وقتی در بستری مشخص بیان می‌شوند می‌توانند به حوادث و موقعیت‌هایی که نشانگر آنها هستند موجودیت ببخشند و نه صرفاً بازتاب آنها بلکه، تجسم کامل آن وقایع و موقعیت‌ها باشند. از طرفی قصه‌گویی در آثار رئالیسم جادویی در دو سطح استعاری و تحت‌الفظی به شخصیت‌ها و شرایط داستانی، زندگی می‌دهد و نشاندن استعاره‌ها، اصطلاح‌ها و مثال‌ها به‌معنای تحت‌الفظی‌شان و همچنین تجسم دادن به افکار و مفاهیم در متن داستان، باعث ایجاد فضای منحصربه‌فرد رئالیسم جادویی می‌شود. با تمام این عناصر گفته شده در بالا، آشنایی‌زدایی نیز در این سبک ادبی بسیار مهم است؛ آشنایی‌زدایی بر قدرت ادبیات برای خارق‌العاده نشان دادن عناصر آشنایِ زندگی صحه می‌گذارد. برای شکل‌بخشیدن به آشنایی‌زدایی در رئالیسم جادویی، تکیه نویسنده تنها به خیال‌انگیز جلوه دادن عناصر عادی در زندگی نیست؛ بلکه این سبک ادبی گاهی نیز تلاش دارد تا مسائل غیرواقعی و خیال‌انگیز را همانند وقایع عادیِ زندگی به‌تصویر بکشد. برخی منتقدان برای این سبک ادبی تکنیک عادی‌سازی و غیرعادی‌سازی را تعریف می‌کنند؛ و این در حالی است که هر دو تکنیک کارکرد مشابه‌ای دارند. هر دوی آنها باعث اختلال در روند خواندن متن داستانی می‌شوند و مخاطب را از حالت منفعل بیرون می‌آورند. این سبک ادبی با بی‌ثبات کردن مفاهیم واقعیت و خیال و از میان بردن مرز بین این دو، به خواننده نشان می‌دهند که این دسته‌بندی‌ها تا چه حد برآیند اتفاق‌نظر جمعی و فرهنگی یا تا چه میزان حاصل بازی‌های کلامی در نظام‌های اجتماعی‌فرهنگی است.

شباهت آن با سوررئالیسم باعث می‌شود تا در بطن داستان‌ها

حوادث و حقایق روزانۀ عادی زندگی بیشتر به‌چشم آیند و در

برخی از بخش‌ها عناصر فراواقعی و ماوراءالطبیعه استفاده شوند.

از طرفی دیگر شخصیت‌های داستانی در رئالیسم جادویی در دو جهان به‌ظاهر متضاد زندگی می‌کنند؛ و نویسنده‌های این سبک، به‌خوبی این شیوه را می‌دانند که چه روشی درپیش‌گیرند تا در انتقال شخصیت‌ها از جهانی به جهان دیگر به ساختار داستان آسیب نرسد و دچار مشکل نشوند. از این رو، جهان‌ها در داستان‌های رئالیسم جادویی را می‌توان به جهان حقیقی و جهان تخیلی و فراحسی تقسیم کرد. شخصیت‌های رئالیسم جادویی به‌راحتی قادرند در هر دو جهان به زندگی خود ادامه دهند و در حین انتقال از جهانی به جهان دیگر دچار شگفتی و حیرت نمی‌شوند و برای آنها کاملاً عادی است. این قابلیت برای آنها اتفاق عجیبی نیست.

در مجموع رمان‌ها و داستان‌های رئالیسم جادویی از تکنیک‌های ویژه‌ای برای روایت و قوام بخشیدن به ساختار داستان‌ها بهره‌مندند. مهم‌ترین تکنیکی که در نهایت می‌توان به آن اشاره کرد در چگونگی فضاسازی، بازی با زاویه دید و کانون روایت، ایجاد رابطۀ نو بین زبان و واقعیت و استفاده ماهرانه از هنر تاریخ (تاریخ‌سازی) و قصه‌پردازی در داستان است. در نتیجه نویسندۀ رئالیسم جادویی با بر هم زدن فاصلۀ بین خیال و واقعیت، استفاده از حقیقت، درک زندگی و با زیرورو کردن زبان روایت، قدرت زبان را شکل می‌دهد و حقیقتاً نشان می‌دهد. از مخاطب می‌خواهد منفعلانه مسحور ظرایف زبانی نشود و به کار کرد زبان در جهت‌دهی‌ها بیاندیشد. در نهایت داستان باید جذابیت داشته باشد و خواننده را متقاعد کند؛ و این مهم را نباید نادیده گرفت که رئالیسم جادویی گونۀ ادبی نیست؛ بلکه سبکی نوشتاری که در هر جای دنیا می‌توان آن را یافت و محدود به جغرافیایِ خاصی نمی‌شود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «رئالیسم جادویی» نویسنده «آنی هوسپیان»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692