• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نقدی بر مجموعه شعر ««کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد» کامران رسول زاده/ «مریم عرفانی فر»

نقدی بر مجموعه شعر ««کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد» کامران رسول زاده/ «مریم عرفانی فر»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

maryam erfanifar

«کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد» مجموعه شعری به قلم کامران رسول زاده است که نشر مروارید آن را به چاپ یازدهم رسانیده. شاعر در شعرهای کوتاهی که عمدتاً مضمونی عاشقانه دارند هنرمندانه قلم به دست گرفته، شاهدش هم اینکه در چند شعر او نشانی از بازی های زبانی به چشم می خورد.

«دستم را هم برد

باد

وقتی داشت

دست می بُرد

به موهات...»        ص 11

شاعر در این مجموعه از اشعارش، زبان ناامید کننده ای را برای بیان فقدان معشوقش انتخاب می کند هر چند در سطرهایی هم از بی وفاویی معشوق و گم شدنش گله می کند ولی گاهی نیز زبان تند و تیز و البته تهدید آمیزش به ناگاه نرم می شود و مثل عنوان کتاب، از معشوق بی وفای شعرهایش می خواهد که کوتاه بیاید چون عمر شاعر خسته را مهلت امروز و فردایش نیست و ناگهان همه­ چیز تمام می شود. صد البته که فرصت به ناگاه تمام می شود و دست های شعر خالی می ماند از همه چیز.

سراینده در جستجوست و این روح جستجو گر و کند و کاو کننده او در پی معشوقی می رود که خود شاعر است و وجود شاعر در معشوق شعرهایش کاملاً متجلی است. او دارد تلاش می کند معشوق (خویشتن خویش) را در جهانی که در آن کسی به کسی نیست بیابد هر چند سهمش اندک باشد و حتی اگر فقط بتواند به کلاهی که باد برده است اکتفا کند:

«... قرارمان این نبود

روی قله های شعرم بایستی

و تمام جهان مبهوت تو باشد

اما

سهم خودم از تو

کلاهی باشد که باد برده است...!»    ص 16 

همان چیزی که نویسنده را وادار می کند که بنویسد، همان روح تشنه و کنجکاو و طالب حقیقت است که وادارش می کند دست به دامان واژه ها شود تا بلکه بتواند تشنگی خود را حتی به قدری ناچیز برطرف نماید و گرنه خود شاعر هم می داند کلمات قاصرند از بیان آنچه که باید بگویند و زیبایی ای هم که خلق می کنند و به چشم محدود بین خواننده می آید نارسا و ناتوان است و آن زیبایی بی حد و حصر کجا و این کلمات محدود در ذهن و زبان ما کجا؟ روحی که به بیان روشن شاعر هنوز به خانه برنگشته و آرام و قرار ندارد، دوست دارد بال بزند و پرواز کند و به دوردست ها برود. او در جستجوست و تا چیزی را که باید بیابد، نیابد آرام نمی گیرد.

«تو دیوانه ای!

من اگر یک ذره از زیبایی تو را داشتم

خودم را به واژه ها محدود نمی کردم

و همین حالا

از شعر بیرون می زدم...»  ص 20

با وجود ناتوانی واژه ها و «پر از خالی بودن» شاعر به قول خودش، تلاش سراینده شعر در نوع خودش ستودنی است و هم اوست که علی رغم همه کم و کاستی ها و «از قلم افتادن ها» باز هم دنبال ظرفیت پنهان واژه هایی ست کاملاً شبیه خودش، صرفاً برای بیان ظرف وجودی خود و بیماری مزمنی که دارد دست به دست منتشر می شود. این همه تلاش، قطعاً ارزش خواندن و تفکر دوباره و چندباره در شعرهای کوتاه این شاعر جوان را دارد:

«داری منتشر می شوی

مثل بیماری مزمنی

که از شعرهای من شیوع کرده

تو

در دست انتشاری...»    ص 97

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نقدی بر مجموعه شعر ««کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد» کامران رسول زاده/ «مریم عرفانی فر»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692