آثار «اصغر فرهادی» که در زمانه ما به عنوان یکی از مهمترین کارگردانان زنده سینمای جهان محسوب میشود حاوی مؤلفههایی مؤکد و مشخص هستند. این مؤلفهها با ذهن قصه پرداز و کاراکترساز او در مقام یک فیلم نامه نویس زبردست، هر بار به شکلی تازه، پیچیده و تأثیرگذار در فیلمهای مختلف دیده میشوند. شاید با نگاهی مختصر بر برخی از آثار کارنامه این سینماگر مطرح بتوان سه مؤلفه اصلی را شناسایی کرد:
حقیقت، حادثه و اخلاق...
- حقیقت یا «چگونه دروغ مصیبت بار میشود»
یکی از روشنترینتم های آثار «فرهادی» بحث دروغ و جایگاه والای حقیقت است. بیشتر فیلمهای «فرهادی» از «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» گرفته تا «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» قصهشان حول محور یک دروغ، فریب یا کتمان حقیقت شکل میگیرد. ماجرای دومینوواری که در ابتدا شاید به عنوان یک اتفاق معمولی و روزمره آغاز میشود و در پایان به یک گره کور و مصیبت عظیم تبدیل میگردد. مثلاً آن چه «اصغر فرهادی» در فیلم «درباره الی» به عنوان تأثیر دروغ بر یک ماجرا مطرح میسازد اصلاً جنبه منفی و کنایه آمیز ندارد بلکه برشی از اتفاقات همیشگی و روتین است. آدمهایی بنا بر یک امر خیر در ابتدا حقایقی را از هم کتمان میکنند ولی رفته رفته میبینیم زنجیره به هم پیوسته این دروغها به یک هیولای سرکش و مشکل بدون راه حل تبدیل میشود که اهالی ویلا را در باتلاق اعمالشان گیر میاندازد. یا مثلاً در «جدایی نادر از سیمین» دروغ در انسانیترین شکل خودش رونمایی میشود و باز گریبان گیر کاراکترهای قصه خواهد شد.
ارائهای که «فرهادی» از مؤلفه حقیقت در آثارش دارد نه به عنوان یک نصیحت یا موعظه بلکه به عنوان یک اعتقاد و کارکرد دراماتیک، تأثیری عمیق بر مخاطب میگذارد.
- حادثه؛ یا «چه طور مخاطب را میخکوب کنیم»
جهان بینی «اصغر فرهادی» به عنوان یکی از تحلیل گران اخلاقی دنیای امروز و انسان معاصر همیشه مورد بررسی قرار گرفته است ولی به هیچ وجه نمیتوان به جذابیتهای دراماتیک و سینمایی آثار او بی توجه بود. یکی از مؤلفههای جذابیت بخش فیلمهای «اصغر فرهادی» استفاده درست و به موقع از عنصر "حادثه" به شکلی که مخاطب را درگیر، پیگیر و میخکوب اثر کند بوده است. «اصغر فرهادی» معمولاً در ابتدای پرده دوم فیلم
نامههای سه پردهای خود یک واقعه یا حادثه را میگنجاند. در «درباره الی» الی گم میشود. در «جدایی» بچه سقط میشود. در «فروشنده» تجاوز رخ میدهد و در «همه میدانند» فرزندی ناپدید میشود و ...
شاید نوشتن از خلاصه این حادثهها کار سادهای باشد ولی استفادهای که «اصغر فرهادی» از این حادثه در لحظه غافلگیر کننده داستان فیلمش میکند حیرت انگیز است. با این که ما به عنوان مخاطب پیگیر آثار او انتظار این اتفاق را داریم، همیشه لحظه حادثه برایمان شوکه کننده و غافلگیر کننده است. معمولاً فیلمهای فرهادی در دنیای خلوت و آرام و معمولی آدمهای عادی آغاز میشود و ناگهان آن اتفاق مرکزی و آن حادثه همه چیز را به هم میریزد و به داستان او رنگ و رویی متفاوت میدهد. بعد میبینیم که آدمها چه طور دنبال مقصر میگردند، دروغهایشان رو شده و عیار انسانیتشان سنجیده میشود. آنها باید تلاش کنند تا شاید به ساحل آرامش بازگردند. دقیقاً در این مرحله است که نبوغ «فرهادی» در کاشتن ایدههایی در پرده اول آرام و معمولی قصههایش عیان شده و رخ مینماید.
- اخلاق، یا «آزمون انسانی سخت برای عبور از بحران»
شاید اگر بخواهیم چکیده همه آثار «اصغر فرهادی» را به یک واژه ختم کنیم آن واژه "اخلاق" است. چالشهای اخلاقی در فیلمهای «اصغر فرهادی» به عنوان یک نماد در روزگار امروز بارها و بارها در زندگی همه ما رخ داده و اتفاق می افتد. در واقع آن چه ما روی پرده میبینیم تأکید روشنفکرانه فیلم سازی مدرن درباره جایگاه اخلاق در دنیای امروز است. باید و نبایدهایی که باعث میشود انسان در میدان جنگی سخت برای حفظ و حراست از انسانیت و اخلاق مبارزه میکند.
در آن میدان پرپیچ و خمی که «فرهادی» تدارک میبیند البته داشتن واکنشی اخلاقی بسیار سخت و شاید ناممکن مینماید. آری، عیارسنجی اخلاق در آثار «اصغر فرهادی» نه فقط برای کاراکترهای داستان که بیشتر برای ما به عنوان مخاطبان آثارش همیشه چالش سخت و گاهی همراه با شکست و سرافکندگی بوده است. جایی که قضاوت، حمایت از دروغ و طرفداری از کاراکتری مقصر ولی محبوب ما را نیز درگیر یک ماجرای اخلاقی پیچیده کرده است.
در یک جمله میتوان گفت: «اصغر فرهادی» تقریباً در همه آثارش بدون شعارزدگی و نصیحتهای گلدرشت، جایگاه اخلاق را هشدار میدهد. ■