انسانها نویسنده متولد نمیشوند، آنها بعدها نویسنده میشوند.
در یک داستان، نظر منتقدان، نویسندگان و کارشناسان حوزۀ نویسندگی از اعتبار بیشتری برخوردار است تا آرای عموم افرادی که سلیقۀ آنها بر اساس معیارهای فنی و هنری نیست.
تنها بهرهگیری از تخیل برای نوشتن خلاقانه کافی نیست؛ زیرا یک داستان خلاقانه، اثری است که نگاهی تازه و نوآورانه داشته باشد. نویسندۀ این نوع داستانها با شکستن سدهای کلیشهای و خلق ترکیبی بکر باید سعی کند تا با خلاقیت برای مخاطب تجربهای جدید ایجاد کند. در این حالت نویسنده باید به فردیت توجه کند و فردیت را در الویتهای خود قرار دهد؛ زیرا هرچه مینویسد، بر گرفته از خلاقیت فردی خود نویسنده است. داستاننویس باید تکنیک نویسندگی خلاق را بیاموزد؛ و باید بهشدت صریح و صادق باشد و تمام آنچه را که در زندگیاش اتفاق میافتد ببیند و از آنها بهعنوان مواد خام در داستانهایش استفاده کند. باید اهداف خود را در این نوع سبک داستاننویسی مشخص کند؛ نباید توقعات بیجایی از خود بهعنوان نویسنده داشت؛ نباید بیش از حد نکتهسنج و ایرادگیر باشد و در نهایت، باید منتقد درون نویسنده در حین خلق این نوع اثر ادبی تا حد امکان، خاموش باشد (تا حدی که به روند روان و ترکیب اصلیِ داستان صدمهای وارد نکند). در خلق این نوع داستان ادبی باید تحتتأثیر قرار دادن، دلگرمی، ایجاد دلهره و نگرانی در مخاطب را کنار گذاشت و تنها بهنوشتن و رها کردن ذهن در حین نوشتن توجه کرد. در این لحظه نویسنده نباید بترسد حتی از افکار پریشانش باید حمایت کند.
نوشتن فرایندی است که با تمرین مداوم بهبود مییابد و نویسندگی خلاق هنری است که ما را وادار میکند تا مهارتها و تواناییهایمان را گسترش دهیم و هدف اصلی
از نوشتن بیشتر انتقال اندیشهها، احساسات یا عقاید به مخاطب است؛ پس بهتر آن که روند این انتقال، بهصورت خلاقانه صورت گیرد. به تعریفی دیگر، کسی که ذهن خلاق و آفرینندهای دارد با بیان زیبایی اندیشههای خود را منتقل میکند، نویسنده است. خلاقانه نوشتن نوعی نگارش ادبی است که در آن خلاقیت با استفاده از تخیل و نوآوری در رأس قرار میگیرد تا از طریق تصاویر مکتوب قوی، با تأثیر عاطفی، احساساتی را بیان کند که از جذابیت بیشتری برخوردار شود.
استفاده هوشمندانه از اطلاعات، ابزارهای موجود در جهت عملیسازی ایدهها را خلاقیت میگویند. پس نویسندگی خلاق، اثری است که خارج از مرزهای معمول تعریف شده باشد که به طور معمول، با تأکید بر هنرروایی رشد شخصیت و استفاده از تروپهای (استعاره) ادبی یا با سنتهای مختلف شعر و شاعرانگی مشخص میشود. بهدلیل سست بودن این تعریف، این امکان وجود دارد که نوشتن داستانهایی از جمله داستانهای بلند، داستانهای تحت شرایط روزنامهنگاری تحت این عنوان قرار گیرند؛ آثار داستانی و غیرداستانی نیز میتوانند در این گروه قرار گیرند؛ از جمله فرمهای رمان، زندگینامه، داستان کوتاه. در حالت آکادمیک نوشتن خلاق به دو دسته داستان و شعر تقسیم میشود با تمرکز بر نوشتن به سبک اصلی و در مقابل تقلید از ژانرهای قبلی مانند جنایت یا وحشت. البته فیلمنامه و نمایشنامه بعدها وارد دسته نویسندگی خلاق شدند؛ ولی در حالت اصلی آنها در دستهای جداگانهاند زیرا، سبک آموزش متفاوتی دارند. نوشتن خلاق را میتوان از نظر فنی، نوشتاری با ترکیب اصلی دانست؛ با این نظر، نوشتن خلاقانه نامی معاصر و فرایندمحور برای آنچه بهطور سنتی ادبیات خوانده میشود از جمله انواع ژانرهای آن. نوشتن خلاق برخلاف همتای خود، نویسندگی در سبک ادبی معمول به نویسندگان میآموزد تا بهجای زبان بر روی بیان خود کار کنند. نویسندگان خلاق معمولاً تأکیدی در داستان یا شعر تعیین و معمولاً با داستانهای کوتاه یا شعرهای ساده شروع میکنند.
به هر روی، بهسختی میتوان تعریفی از نویسندگی خلاق نوشت؛ چراکه نوشتن خلاق، انواع مختلفی در بر میگیرد؛ ولی، نزدیکترین تعریف میتواند این باشد که، نوشته اصلیای که ایدهها و افکار را به روشی تخیلی بیان میکند. به هر روی، نوشتن خلاق باعث میشود از واقعیت خارج شده و به قلمروی جدید الهام گرفته شده از تخیل خود وارد شد. با نوشتن خلاق میتوان احساسات و عواطف را بهجای واقعیتهای سرد و سخت بیان کرد.
زمانی که نویسنده مشغول نوشتن به سبک خلاق است، تخیل به جریان میافتد. میتوان با استفاده از سبک نوشتاری هر چیزی را تظاهر کرد و به خوانندۀ بالقوه کمک تا همین کار را نیز در حین خواندن انجام دهد. نوشتههای خلاقانه در دستهبندیهای نوشتاری به حماسه، رمان، شعر، فیلمنامه، داستان کوتاه، آهنگ و حتی سریالهای تلویزیونی تقسیم میشوند؛ هر نوع نوشتاری که بسیار رسمی، دقیق و متکی به حقیقت باشد در دسته خلاقانه جای نمیگیرد مانند، نگارشهای روزنامهای، نگارههای فنی و کتب درسی.
همۀ آثار ادبی یک صورتی واحد ندارند و در یک سبکی مشترک خلق و خوانده نمیشوند. نوشتن خلاق از احساسات و عواطف، بهمنظور ایجاد تصویری قوی در ذهن خواننده استفاده میکند؛ در حالی که، سایر اشکال نوشتاری عمدتاً بهجای دسیسههای عاطفی، حقایق و اطلاعات را فقط برای خواننده به همراه میآورند. نویسندگان خلاق طرح خود را ایجاد میکنند (بازسازی یا بازنویسی ندارند) که توسط ایدههای منحصربهفرد خود شکل گرفته، بدونِ داشتن طرح هیچ داستانی وجود نخواهد داشت. بدون داستان نویسندهای وجود نخواهد داشت زیرا، شخصی دارد حقایق را مانند روزنامهنگاران بیان میکند.
شخصیتها در نویسندگی خلاق بسیار بسیار مهم و با ارزشاند؛ توسعه شخصیت، میتواند بهمعنای کشف این مورد باشد که شخصیت چیست و چگونه آنها در طول داستان تغییر میکنند و تعریف میشوند و در روند روایت نقش میگیرند. از ابتدا تا انتهای داستان خلاقانه، مخاطب باید شخصیتهای داستان را بهخوبی بشناسد و عمیقاً درک کند.
تقریباً عمدۀ داستانها حتی اگر نویسنده لزوماً قصدش ارسال پیام به مخاطب نباشد، پیام یا موضوعی اساسی دارد. ولی در اساس، نوشتار خلاقانه برای کامل شدن روند داستانی خود به مضمون یا پیام اصلی نیازمند است و این بخش پیام یا مضمون را بخش زیبایی از هنر نویسندگی خلاق مینامند.
توضیحات بصری تا حد زیادی برای نوشتن خلاق ذخیره میشوند؛ زیرا برای کمک به خواننده در درک محیط اطراف شخصیتهای داستانهای خلاقانه به آن توضیحات بصری نیاز دارند. بخشی از آنچه، خلاقیت نوشتن را خلق میکند، روشی است که نویسنده برای ساختن چشمانداز در ذهن انتخاب میکند. به این معنا که، نوشتن خلاق از حکایتها، استعارهها، تشبیهها، شکلهای گفتاری و مقایسهای دیگر برای ترسیم تصویری زنده در ذهن خواننده استفاده میشود.
راوی داستانهای خلاقانه، رواج است که اول شخص یا سوم شخص باشد؛ زیرا داستان را جذابتر میکند. (سوم شخص محدود، افکار و احساسات شخص را میداند. متعدد، همان محدود است، با این تفاوت که اکنون افکار و احساسات درونی چندین شخصیت را نیز میداند. دانایکل، همه چیز را درباره همه میداند).
نوشتارهای خلاقانه، نیاز به دیالوگهای قوی دارند؛ شخصیتهای داستان برای پیشبرد طرح و توسعه بیشتر یکدیگر، باید با هم در تعامل باشند. البته که همۀ نوشتهها میتوانند جذابیت احساسی داشته باشند؛ با این حال، این هدف کل و اصلی نوشتن خلاق است و وظیفۀ نویسنده خلاق این است تا تعیین کند چگونه میخواهد داستان خود را برای مخاطبش بیان و تعریف کند. که در این حالت پای ناخودآگاه بهوسط کشیده میشود. در بحث نوشتن خلاق الهام و شهود بیشترین سهم را روی ضمیر ناخودآگاه دارند و ناخودآگاه، بستر اصلی رویدادهای نوشتار احتمالی است که نویسندۀ خلاق به آن نیاز داد. ■