گایا که از سرنوشت فرزندان پیشینش که تیتان خوانده میشدند، اندوهناک بود، فرزندانی تازه زاد که گیگانت نام داشتند. تیتانها پیشتر بدست کرونوس و زئوس در تارتاروس به بند کشیده شده بودند و گایا به فرزندان تازهاش امید بسته بود تا فرمانروایی کیهان را بار دیگر به چنگ آورد.
گیگانتها، بزرگترین موجوداتِ کیهان بودند که هیچکس را یارای برابری با زور آنها نبود و چهرهشان از برای گیسوانِ کلفتی که از سر و گونههایشان آویزان بود، هراس در دل بیننده میانداخت. پاهایشان پوشیده از پولک، همچون تَنِ مار، بود. در میان اینان پورفوریون و آلکونئوس از همه نیرومندتر بودند، این دو تا آن زمان که در سرزمین مادری خویش میزیستند، نامیرا و آسیب ناپذیر بودند.
سپاهِ فرزندانِ گایا چون برای نبرد با خدایان الومپوسی آماده شد، جنگ را بدینسان آغاز کرد. درختان بلوط از ریشه در آمد و به آتش کشیده شد. سنگها از کوهها کنده و بر سر دست گرفته شد. آنگاه این آسمان بود که آماجِ تیرهای آتشین و گویهای سترگِ درهم خوردکننده بود.
یک پیشگو برای ایزدان آسمانی آشکار کرده بود که هیچ گیگانتی بدست خدایان کشته شود و چون ایزدان بخواهند خود به تنهایی با آنها بجنگند، این جنگ فرجامی به سود خدایان نخواهد داشت، اما اگر از میرایی، همچون هم پیمانی، یاری بگیرند نابودی گیگانتها دور از ذهن نخواهد بود. گایا که بر این پیشگویی آگاهی یافته بود، بر روی زمین بدنبال گیاهی
میگشت تا با آن فرزندانش را حتی از گزند میرایان در امان بدارد. اما زئوس پیشدستی کرد. سپیده دم و ماه و خورشید را از درخشیدن بازداشت و تمامی گیاهان را از روی زمین برکَند. سپس آتنه، دخترش را بسوی هراکلس فرستاد تا او را برای یاری دادن به ایزدان به همراه بیاورد.
هراکلس خود را رساند و با گیگانتها به نبرد پرداخت. او با تیری آلکونئوس را از پای درآورد، اما همین که آلکونئوس بر زمین افتاد بار دیگر نیرویش را باز یافت. سرانجام، آتنه هراکلس را اندرز داد تا پیکر آلکونئوس را بر روی زمین بکشد و از سرزمین مادریش بدور دارد. با اینکار آن گیگانت از پای درآمد و جان داد.
در صحنهای دیگر از این نبرد، پورفوریون بر هرا و هراکلس تاخت و زود بود که آن دو را از پای درآورد، اما زئوس به آنی او را گرفتار هوس عشقبازی با هرا کرد. گیگانت از نبرد دست برداشت و به کندن لباس هرا آغاز نهاد. آنگاه که بر هرا دست یافته بود و نزدیک بود که با او بیامیزد، ایزدبانو فریادی هولبار سر دارد و شوهرش، زئوس، با تندری به داد وی رسید. پورفوریون بر زمین افتاد و هراکلس با تیر خود او را کشت.
باقی گیگانتها نیز هر یک بگونه ای با دلاوری یکی از ایزادان و آذرخشهای زئوس از پای درآمدند تا سرانجام زئوس توانست، باز هم تاج و تخت کیهان را با دل استواری در چنگ خویش نگاه دارد. ■
[برگرفته از «کتابخانۀ آپولودروس 1-2، 6، 1» با اندکی دگرگونی]
برای آشنایی با فعالیت های پانزده ساله کانون فرهنگی چوک، لینک های زیر را بررسی فرمایید. موفق باشید |
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک |
telegram.me/chookasosiation |
سایت آموزشی داستان نویسی و ویراستاری، اسطوره شناسی، تولید محتوا، داستان نویسی نوجوان و فیلمنامه خانه داستان چوک |
www.khanehdastan.ir |
کارگاه های داستان خوانی و کارگاه داستان در خانه داستان چوک |
www.khanehdastan.ir/fiction-academy/free-meetings |
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک |
www.chouk.ir/download-mahnameh.html |
دانلود نمایش صوتی داستان چوک |
www.chouk.ir/ava-va-nama.html |
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک |
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html |
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك |
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html |
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان |
www.chouk.ir/honarmandan.html |
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک |
instagram.com/kanonefarhangiechook |
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر |
www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html |
گزارش جلسات ادبي- تفريحي كانون فرهنگي چوك |
www.chouk.ir/download-mahnameh/7-jadidtarin-akhbar/12607-2016-02-18-11-32-59.html |
کارگروه ویرایش ادبی چوک |
www.khanehdastan.ir/literary-editing-team |
کارگروه تولید محتوا |
www.khanehdastan.ir/content-creation-team |
صفحه ویژه مهدی رضایی، نویسنده، محقق و مدرس دوره ادبیات داستانی |
www.chouk.ir/safhe-vijeh-azae/50-mehdirezayi.html |