نقد رمان «می‌تراود مهتاب» نویسنده «مریم رضاپور»؛ «زهرا فرازاندام»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zahra farazandaam

خلاصه رمان

مهتاب دختر شاداب و پرشروشوری است که برای پرکردن اوقات فراغتش در روزهای بلند تابستان در کلاس نقاشی که دایی فربد معرفی کرده ثبت‌نام می‌کند. استاد عرفان ارژنگ در بدو ورود با دیدن چهره مهتاب به یاد تصویری میفتد که همیشه در ذهنش مجسم می‌کرده و دل به آن صورت رؤیایی بسته بود. او حتی تابلویی از عشق خیالی‌اش طراحی کرده و حال که او را به شکلی مجسم جلوی روی خود می‌دید به شدت متحیر شده بود.

مهتاب به قدری سرخوش و بی‌پروا رفتار می‌کند که استاد نمی‌تواند درباره تصور دیرینه‌ای که از او در ذهن داشته حرفی به زبان آورد. به این نتیجه می‌رسد، باید صبر پیشه کند تا زمان مناسب برای بازگوکردن خواسته درونی‌اش فرا رسد.

از طرفی همسایه جدیدی روبه‌روی خانه مهتاب و مادرش ساکن شده‌اند که تا قبل از آن متروک افتاده بود. در همان اولین دیدار، مهتاب عاشق پسر جوانشان می‌شود اما توان برملاکردن عشقش را ندارد. مدتی از این آشنایی می‌گذرد و رفت‌وآمدهای بیشتر سبب می‌شود خانواده فخر هم که از معاشرت با آن‌ها پی به پاکی و نجابت مهتاب برده‌اند از او خوششان بیاید و مهتاب را برای ازدواج با پسر بزرگترشان کاندید کنند. غافل از آن که شایان پسر دوم هم به مهتاب دل بسته اما تا آن لحظه فرصتی برای ابراز علاقه‌اش دست نداده بود. او هم به سبب احترامی که برای برادر بزرگتر و تصمیم والدینش قائل است، عشقش را در دل مخفی می‌دارد.

وقتی قرار خواستگاری گذاشته می‌شود، مهتاب نمی‌داند این برنامه از طرف کدام یک از پسرها درخواست شده است. دیدن شروین که علاقه و الفتی بینشان ایجاد نشده بود، حالش را دگرگون می‌کند. وقتی از طرف شایان حرکتی در جهت بروز احساساتش نمی‌بیند به این نتیجه می‌رسد که شاید هیچ دلبستگی در بین نیست.

پس به اصرار خانواده‌اش و از روی لجبازی و کوته‌فکری که ناشی از سن کمش است، به درخواست شروین جواب مثبت می‌دهد. شروین ساکن آلمان است و قرار بر این می‌شود همراه او رهسپار شده و زندگی جدیدش را آغاز کند. او از وضع مالی بسیار خوبی برخوردار است به همین جهت به سرعت اقدامات لازم برای مهاجرت همسرش را فراهم می‌کند اما در همان بدو ورودش به آلمان متوجه می‌شود، شروین آن کسی نیست که پیش از آن ادعا داشته است. در واقع ظاهر و باطنش یکی نبود ولی زمانی به این نتیجه می‌رسد که متوجه بارداری‌اش می‌شود.

به اصرار شایان که برای رساندن مهتاب به دست شروین همراهی‌اش کرده بود، تصمیم به بازگشت و طلاق می‌گیرد. قبل از عزیمت به ایران، شایان به بهانه سرپرستی از بچه برادرش به او پیشنهاد ازدواج دهد. مهتاب که راه بهتری پیش روی خود نمی‌یابد، به اجبار تن به این وصلت می‌دهد. غافل از آن است که شایان واقعاً به او علاقه‌مند است. در مدت زندگی کوتاهی که کنار هم دارند بارها به علاقه‌اش اعتراف می‌کند اما مهتاب باور ندارد و بر این عقیده است که او تنها جوانمردی به خرج داده تا سرپرستی بچه برادرش را به عهده بگیرد. به دلیلی عشق آتشینی که به او دارد، راضی نمی‌شود شایان را از خوشبختی محروم کند.

چند روز بعد از ازدواجشان، مادربزرگ مهتاب از دنیا می‌رود. به خاطر وابستگی شدیدی که به مادربزرگش داشت مرگ او شوک عصبی به مهتاب وارد کرده و سبب خون‌ریزی و بعد هم ازبین‌رفتن جنینش می‌شود. به این ترتیب راهی برای خلاصی و نجات از آن زندگی اجباری می‌یابد زیرا از قبل تصمیم گرفته بود که به محض دنیاآمدن کودکِ ناخواسته، او را به خانواده فخر واگذار کند و خود به دنبال سرنوشت نامعلومش برود. به این ترتیب با از میان‌رفتن دلیل ازدواجشان، مصرانه از شایان می‌خواد او را طلاق دهد و تلاش شایان برای باقی‌ماندن مهتاب در زندگی‌اش راه به جایی نمی‌برد.

در ادامه داستان توضیح داده می‌شود که مهتاب در رشته نقاشی فارغ‌التحصیل شده و طی دیدار مجدد استادش بعد از چندین سال، به دعوت او در مؤسسه‌اش مشغول تدریس می‌شود. استاد ارژنگ بالاخره زمان را برای برملاکردن الفت دیرینه‌اش به مهتاب، مناسب میابد؛ با وجود آن که می‌داند هنوز بعد از گذشت چند سال دل در گرو عشق شایان دارد. مهتاب به قدری درگیر عشق قدیمش است که نمی‌تواند کس دیگری را جایگزین او کند. برحسب تصادف دختری در کلاس آموزشی مؤسسه ثبت‌نام می‌کند و مهتاب گمان می‌کند دختر شایان است. دیدار مجدد آن‌ها بعد از چندین سال هر دو را شوکه کرده و عشقی که در وجودشان خاموش نشده و سعی در کتمانش داشتند، دوباره شعله‌ور می‌شود.

بررسی داستان

رمان از زبان مهتاب نقل می‌شود و به شیوه محاوره نوشته شده است. به همین جهت عده‌ای از خوانندگان که علاقه‌مند به این سبک نگارش هستند به راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. از دید این دسته از مخاطبان، روش نگارش محاوره‌ای می‌تواند ارتباط نزدیک‌تری با شخصیت‌ها به وجود آورد. پرواضح است که از منظر اصول داستان‌نویسی نگارش کل متن به شکل محاوره پذیرفته نیست. نویسنده حرفه‌ای تنها دیالوگ‌ها را به فرم محاوره می‌نویسد و بقیه متن روایت به شکل نثر کتابی به نگارش درمی‌آید. از جمله نکاتی که خوانندگان زیادی را به سمت خواندن این رمان عامه‌پسند کشانده، عاشقانه‌های پرشوری است که در این کتاب مطرح شده. در واقع کل داستان حول محور عشق می‌چرخد و به همین سبب بیشتر مورد توجه قشر جوان و نوجوان قرار می‌گیرد. عشق آتشین و ویرانگری که در دنیای کنونی به سختی پذیرفتنی بوده و دور از باور جامعه امروزی قرار دارد.

داستان بیشتر طرحی رؤیاگونه به خود گرفته که در جهان حاضر بعید به نظر می‌رسد بتوان شاهد شکل‌گیری چنین عاشقانه‌هایی عمیق بین دو نفر بود. مهتاب و شایان به قدری خواهان یکدیگرند که برای خوشبختی و سعادت دیگری تمایلی به بیانش ندارند. هر کدام تعبیری برای باورهای خود در ذهن می‌پروراند که ساده‌انگارانه و سطحی به نظر می‌رسد. مهتاب آن همه ابراز علاقه را از شایان می‌بیند اما همه را به پای رادمردی او می‌گذارد. شایان اشتیاق فراوان را در چشمان درخشان مهتاب می‌بیند اما به احترام برادر بزرگتر پا پس می‌کشد و حتی به عمد مهتاب را از خود می‌راند تا به برادرش خیانت نکند چرا که مهتاب را پیش از او برای برادر بزرگتر کاندید کرده‌اند.

یکی از معایب پررنگ رمان که لازم است مورد تجدید نظر اساسی قرار بگیرد، ازدواج زن حامله با برادرشوهر است که طبق قوانین حاکم بر کشور تا وقتی خانم باردار وضع حمل نکرده، اجازه ازدواج مجدد به او داده نخواهد شد. علاوه بر آن، زن بعد از طلاق مجبور است طبق قوانین شرعی، عده نگه دارد که باز این مسئله مهم در رمان رعایت نشده و همه ماجراها بدون در نظر گرفتن واقعیات قانونی و شرعی جلو می‌رود.

فارغ از این مشکل واضح، وقتی زندگی مشترکشان با همه موانع شروع می‌شود و شایان تمام همّ‌وغمّ خود را به کار می‌گیرد تا عشق و علاقه‌اش را به مهتاب نشان دهد و مهتاب مصرانه بر عقیده خود پافشاری کرده و معتقد است شایان از روی ترحم و دلسوزی او را پذیرفته. در نهایت برای سعادت شایان عشقش را کتمان کرده و او را از خود می‌راند. محبت‌های شایان کوچک‌ترین تأثیری در تصمیم مهتاب مبنی بر جدایی نگذاشته و با تمام قوا روی خواسته‌اش پافشاری می‌کند. با وجودی که از لحظه آشنایی با او، عشقش در ضمیر مهتاب شکل گرفته و ذره‌ذره بارور شده؛ تا جایی که در بندبند وجودش رسوخ کرده و قادر به بیرون راندن این عشق نیست، اما همه توانش را به کار می‌گیرد تا آن را پنهان کرده و اجازه نمی‌دهد این تعلق خاطر سد راه خوشبختی شایان شود. چون در خیال خود، رفتار او را تظاهری بیش نمی‌داند و عشقش را باور ندارد. به عبارتی تصوری کودکانه و ناپخته از عشق، مهتاب را به این باور رسانده که صمیمیت شایان تنها از روی بزرگمنشی برای حفاظت از او و فرزند در بطنش بوده و حقیقت ندارد.

این گونه بیان‌کردن عشق و نشان‌دادن جلوه‌های آن شاید برای سنین نوجوانی باورپذیر باشد اما خواننده حرفه‌ای رمان‌های عامه‌پسند به راحتی به سطحی‌بودن این طرز تفکر پی می‌برد و به دنبال دلیلی عمیق‌تر و عقلانی‌تر برای شکل‌گیری رمانی با این حجم نیاز دارد که تنها بر پایه عشق شکل گرفته است. شاخه‌های فرعی دیگری نیز در رمان شاهد هستیم که به نحوی با زندگی شخصیت اصلی درآمیخته، از جمله ازدواج دایی فربد که بخش‌هایی از این رمان بلند را به خود اختصاص داده و در قسمت‌های ابتدایی داستان نقش پررنگ و به سزایی دارد.

گفتن از روزمرگی‌ها با کلماتی ساده و جوان‌پسند از جمله ویژگی‌های بارز رمان می‌تراود مهتاب است که با استفاده از نثر شکسته و ضرب‌المثل‌های عامیانه نقل شده و خواندن آن را برای جوانان کم‌سن جذاب می‌کند. خصوصاً بخش ابتدایی رمان که شور و حال ناپختگیِ مهتاب را به نمایش گذاشته، برای بسیاری از مخاطبان مسرت‌بخش است. روایت بدون پیچیدگی و خوش‌باورانه ماجراها، کتاب را به رمانی پرفروش مبدل کرده، طوری که شمارگان دورقمی چاپ آن رو به فزونی دارد.

آن چه نویسنده در این رمان به نحوی شایسته از عهده انجام آن برآمده، شخصیت‌پردازی قوی‌اش بوده که به خوبی توانسته نوع نگرش و ساختار فکری کاراکترهای رمان را به نمایش بگذارد. خصوصاً درباره مهتاب که نقش محوری داستان را تشکیل می‌دهد و به وضوح می‌توان به رفتار بازیگوشانه و سرخوش او پی برد. در بخش دوم بعد از طلاق، مهتاب به گونه‌ای پوست انداخته و وارد مرحله جدیدی از رشد شخصیتی می‌شود. گرچه هم چنان طرز تفکری نابالغ را همراه دارد اما در مواردی سعی می‌کند رفتاری متناسب با سنش بروز دهد. حرف‌های پخته‌تر و کنش‌های سنگین‌تری از او را در بخش‌های انتهایی رمان شاهدیم.

تنها شخصیت شروین این میان به درستی و به اندازه لازم واکاوی نشده و او را فردی هوس‌باز و نامتعادل نشان داده که باز هم دور از ذهن جلوه می‌کند. این که کسی تنها برای چند شب تصاحب دختری، او را به همسری برگزیند و بعد از کام دل‌گرفتن، به خود آمده و همسرش را به حال خود رها کند به دلایل مستدل‌تری نیازمند است. جالب آن جا که خود شروین شخصاً اذعان می‌دارد، درآمدم از راه حلال کسب نمی‌شود و به این جهت مهتاب را سزاوار چنین زندگی نمی‌داند. حتی از شرم، حاضر به رویارویی با مهتاب نبوده و از پشت تلفن اعتراف می‌کند به دلیل پاکی طینت مهتاب از کرده‌اش پشیمان است و تصمیم می‌گیرد حقایق را واگویه کند. یعنی در عرض مدت کوتاهی از این رو به آن رو شده و اعمال ناشایستی که مرتکب شده به زبان می‌آورد. تا آن زمان حتی خانواده‌اش از چگونگی گذران زندگی پسر ارشدشان بی‌خبر مانده‌اند و به این جهت خود را در قبال مهتاب مسئول می‌دانند.

ازدواج شروین و مهتاب زمانی حدود یک ماه‌وخرده‌ای طول می‌کشد و تمام آن مدت دور از هم بودند تا شروین بتواند امکان مهاجرت مهتاب را به آلمان فراهم کند. زمان وصالشان که فرا می‌رسد، کاملاً ناگهانی و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای متحول شده و به این حقیقت می‌رسد که نباید مهتاب را بازیچه امیال خود قرار می‌داده. این متحول‌شدن در حالی صورت می‌گیرد که تنها دو شب را با همسر خود گذرانده و حاصل آن دو شب در بطن مهتاب در حال رشد است. نکته قابل تأمل بعدی این است که هیچ کس حتی حاضر نیست شروین را که پدر واقعی جنین است از وجودش آگاه کند. شایان و مهتاب به تنهایی برای این مسئله مهم تصمیم می‌گیرند، بدون آن که بخواهند شخص دیگری را در انتخابشان سهیم کنند.

این چه شور عشقی است که یک شبه آمد

 و یک شبه دود شد و به هوا رفت. چرا دلیلی منطقی برای آن نمی‌توان در خلال رمان یافت آن هم در خانواده‌ای که به ظاهر فرهیخته معرفی شده‌اند. چطور پسر بزرگشان سالیان سال خارج از کشور اقامت داشته و کوچک‌ترین

 اطلاعی از وضعیتش نداشته‌اند. همگی به راحتی این شکست را می‌پذیرند و کسی به دنبال پی جویی علت برنمی‌آید و پسر را به حال خود رها می‌کنند. دلایل این رهاشدگی در رمان نشان داده نشده و ظاهراً بی‌اهمیت جلوه کرده که کسی نخواسته عذر منطقی برای این حرکت بیابد. با آن که شروین مسبب بزرگترین شکست زندگی مهتاب شده و بی‌توجه به عامل اصلی فروپاشی عمیق مهتاب، همگان گذرا از کنارش رد شده و توجیهی برای آن نمی‌توان یافت.

از طرفی دیگر دوست‌داشتن و عشق استاد ارژنگ است که کوچک‌ترین حسادتی به عشق محفوظ در ذهن و دور از دسترس مهتاب ندارد و با علم به این موضوع، تقاضای وصلت با او را دارد و بر خواسته‌اش پافشاری می‌کند. به ظاهر تنها شخصی که کمی معقول‌تر از دیگران در این رمان رفتار می‌کند شایان است که از هیچ نوع کمک و فداکاری فروگذاری نمی‌کند و اغلب رفتاری سنجیده از خود نشان می‌دهد.

البته زمانی که حاضر نیست پدرشدن برادرش را به او اطلاع دهد، از نکات منفی و پررنگ رفتار اوست ولی بعد از مشورت با خانواده و موافقت آن‌ها، درخواست ازدواجش را به مهتاب مطرح می‌کند. در آن لحظه این طور بیان می‌کند که خانواده فخر مسبب سرگردانی مهتاب شده‌اند پس در مقابل مهتاب مسئولند و خود را موظف می‌دانند او را تحت حمایت قرار دهند.

سطحی نگری در بیان عشق، ابراز علاقه‌های اغراق‌آمیز، شکل‌گیری علاقه‌ای غلو‌آمیز از طرف خانواده شایان از بارزترین ویژگی‌های این رمان هفتصد صفحه‌ای است. نکته حائظ اهمیت بعدی این است چطور خانواده‌ای که مقید به عرف هستند و سعی دارند طبق شئونات جامعه رفتار کنند، به راحتی رضایت می‌دهند تک دخترشان که پدری بالای سر ندارد چون در اوان کودکی او را از دست داده، به تنهایی و بدون همراهی اعضای خانواده‌اش، در خانه افرادی غریبه که تنها شناخت کمی از آنان دارند؛ مهمان شود و تمام ایام تعطیلات عید را در میان اشخاصی بگذراند که اطلاع کافی درباره‌شان ندارند. آن هم تنها به این بهانه که بهتر است در مراسم ختم یکی از اقوامشان شرکت نکند که به تازگی فوت شده و قرار است کل خانواده به شهر دیگری بروند. این دلیل‌تراشی تا حدود زیادی ادراک مخاطب را هدف قرار داده و شاید تنها جوابگوی سطح آگاهی نوجوانان باشد.

امید است در آینده دقت نظر بیشتری در انتخاب سو‌ژه‌ها داشته باشیم تا به یاری یکدیگر سطح شعور و آگاهی جمعی را ارتقا دهیم.

دیگر رمان‌های این نویسنده: خیال خام/ باز باران/ تنها در این وادی/ آرزو/ نگاه آشنا/ دورگه/ کهربا/ بازی ایام

برای آشنایی با فعالیت های پانزده ساله کانون فرهنگی چوک، لینک های زیر را بررسی فرمایید. موفق باشید
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک    
telegram.me/chookasosiation
سایت آموزشی داستان نویسی و ویراستاری، اسطوره شناسی، تولید محتوا، داستان نویسی نوجوان و فیلمنامه خانه داستان چوک
www.khanehdastan.ir 
کارگاه های داستان خوانی و کارگاه داستان در خانه داستان چوک
www.khanehdastan.ir/fiction-academy/free-meetings 
دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش صوتی داستان چوک
www.chouk.ir/ava-va-nama.html  
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان 
www.chouk.ir/honarmandan.html 
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک                                                                                               
instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html 
گزارش جلسات ادبي- تفريحي كانون فرهنگي چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh/7-jadidtarin-akhbar/12607-2016-02-18-11-32-59.html 
کارگروه ویرایش ادبی چوک
www.khanehdastan.ir/literary-editing-team 
کارگروه تولید محتوا
www.khanehdastan.ir/content-creation-team 
صفحه ویژه مهدی رضایی، نویسنده، محقق و مدرس دوره ادبیات داستانی
www.chouk.ir/safhe-vijeh-azae/50-mehdirezayi.html 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نقد رمان «می‌تراود مهتاب» نویسنده «مریم رضاپور»؛ «زهرا فرازاندام»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692