• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • یادداشتی بر داستان «مردی در تاریکی» نویسنده «پل اُستر»؛ ترجمه «خجسته کیهان»؛ «فروغ صابر مقدم»/ اختصاصی چوک

یادداشتی بر داستان «مردی در تاریکی» نویسنده «پل اُستر»؛ ترجمه «خجسته کیهان»؛ «فروغ صابر مقدم»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

forogh saber moghadam

پل بنجامین اُوستر، رمان‌نویس، مقاله‌نویس، فیلمنامه‌نویس، مترجم و شاعر، ۳ فوریه، ۱۹۴۷ در نیوجرسی امریکا به دنیا آمد.

پدر و مادرش دارای اصل و نسب لهستانی بودند. پدرش ساموئل و مادرش کوئین، زندگی مشترک ناخوشایندی داشتند که ازدواج آنها منجر به جدایی شد. بعد از جدایی پدر و مادر، پل سه ساله به همراه مادر و خواهر خود به آپارتمانی جداگانه نقل مکان کردند.

اوستر از کودکی بسیار کتاب می‌خواند و به نوشتن علاقمند بود.

پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۷۰- به فرانسه عزیمت کرد و به مترجمی ادبیات فرانسه پرداخت و هنگامی که در سال ۱۹۷۴ به امریکا بازگشت به نشر مجموعه گسترده‌ای از آثار ادبی خود در مجلات امریکایی پرداخت.

سال‌های کارشناسی ارشد اوستر در کلمبیا، همزمان با یک دوره ناآرام اجتماعی بود اما وی به طور جدی در سیاست دانشجویی شرکت نکرد. وی به انواع مشاغل آزاد روی آورد و برای مجلات دانشگاهی مقالات انگلیسی و ادبیات تطبیقی نوشت.

اوستر برای اولین‌بار با نویسنده برجسته‌ای بنام «لیدیا دیویس» ازدواج کرد که حاصل آن، پسری بنام «دانیل»، بود. این ازدواج به طلاق منجر شد. وی سپس در سال ۱۹۸۱ با نویسنده دیگری بنام «سیری هوستود» ازدواج کرد. این زوج در حال حاضر در «بروکلین» امریکا ساکن هستند. حاصل ازدواج دوم او، دختری بنام «سوفی»، است. «سوفی اوستر»، بازیگر و خواننده مشهور آمریکایی است.

این نویسنده، پس از چاپ اولین رمان، شهرت تبلیغاتی خود را به دست آورد.

کتاب "اختراع تنهایی"، خاطره‌ای بود که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. این کتاب دارای دو بخش است؛ "پرتره یک مرد نامرئی"، مربوط به گم‌شدن غیرمنتظره پدر اوستر است در حالی که اوستر شخصیت خود را با تم‌های تصادف، سرنوشت و انزوا به تصویر می‌کشد.

پس از آن، مجموعه‌ای از سه‌داستان کارآگاهی با عنوان "سه گانه نیویورک" را در سال ۱۹۸۷ منتشر کرد. این داستان‌ها غیرمتعارف و غیرعادی است. کتاب سه گانه نیویورک، برای چنددهه حضور او را در صحنه ادبیات بین‌الملل تثبیت کرد. او

دیگر یک نویسنده نوگرا شده بود که می‌توانست طرح‌های ترسناک را با وجود اگزیستانسیالیسم و نظریه‌ادبی تحویل دهد.

او در رمان «شهر شیشه‌ای»، نویسنده‌ای به نام «کوین» را نشان می‌دهد که نگاهی شخصی به زندگی خود اوستر دارد. به نوعی کشف هویت، معنا و احساس که بیشتر آن‌ها عمدتأ به عملکرد تصادف و اتفاقات می‌پردازد. او بهترین نمونه از نویسندگان آوانگارد شد که مخاطبان اصلی پیدا کرده بود.

اوستر در "کتاب توهمات" - 2002 و "کاخ ماه" - 1989 به بررسی روابط بین مردان و همسالان خود و محیط زیست می‌پردازد. شخصیت‌ها در این آثار توصیف‌نشدنی و در نوع خود بی‌نظیرند.

او اولین تصویر متحرک خود را در سال ۱۹۹۵ کارگردانی کرد.

پل اوستر در سال ۲۰۰۶ جایزه ادبی «شاهزاده آستوریاس» را دریافت کرد. او همینطور جایزه فیلمنامه «دود» را به خود اختصاص داد و جوایز بین‌المللی «ادبیات دوبلین» را از آن خود کرد. آثار او به بیش از سی‌زبان دنیا ترجمه شده است.

 وی عضو آکادمی هنرها و نامه‌های آمریکایی و آکادمی هنرها و علوم آمریکایی است. اوستر استعداد عظیمی برای خلق جهان‌هایی دارد که در عین خارق‌العاده بودن، باورپذیر هم هستند. اگرچه خوانش رمان‌های او دشوار است اما به مثابه هدایایی در عرصه داستان‌نویسی به شمار می‌آیند.

پل اوستر بخاطر انتخاب تم‌های متمایز از هم مانند تصادف، هویت، و تنهایی، از جمله نویسندگان تراز اول ادبیات امروز جهان به شمار می‌آید. نوشته‌های او رازگونه و پیچیده هستند و اغلب از عنصر هویت شخصی بهره گرفته شده است.

او هم‌اکنون به همراه همسر و دو فرزندش در بروکلین، نیویورک زندگی می‌کند.

برخی آثار پل اوستر:

خاطرات زمستان، شهر شیشه‌ای، ارواح، هیولای دریایی، کتاب اوهام، اتاق دربسته، شب پیشگویی، مون‌پالاس، اختراع انزوا، هیولا، سفر در اتاق تحریر، مردی در تاریکی، ناپیدا، تیمبوکتو، سان‌ست پارک، کپسول زمان، دفترچۀ سرخ، موسیقی شانس، دیوانگی در بروکلین، ۴۳۲۱، بخور و نمیر...

رمان «مردی در تاریکی»

اثری است پست‌مدرن که ذهن خواننده را علاوه به داستان اصلی با داستان‌های متفاوت از هم دیگر هم گره می‌زند. داستان و شخصیت اصلی با داستان‌های دیگر و دیگر شخصیت‌ها اهم از فرعی و غیرفرعی درهم آمیخته و متصل‌اند. تم اثر تنهایی است. تنهایی و گرایش به جمع. تا آخر رمان ما با تنهایی آدم‌ها روبرو هستیم.

زمان، در این اثر معنای شگرفی دارد. عظیم و دهشتناک است. زمانی که عمر انسان کنونی و انسان گذشته و فردا را در بر می‌گیرد. انسانی که در جهانی موازی با جهان‌های دیگر در حرکت، آمد و شد است. شخصیت‌ها از این سو به آن سو در حرکتند و دنیایی را برای ما به تصویر در می‌آورد که تمیز مابین واقعیت فرضی و خیال میسر نیست.

شخصیت اصلی مرد هفتاد و دو ساله‌ای‌ست که به‌همراه دختر و نوه‌اش در یک خانه مشترک زندگی می‌کند. هر سه تن تنها و منزوی هستند. او شروع به نوشتن داستان مردی می‌کند که به نوعی زندگی خودش است. مرد را در یک جامعه امریکایی قرار می‌دهد که جدید است و یازده‌سپتامبر و حمله تروریستی را ندیده است و از جنگ عراق خبر ندارد.

مرزی میان گذشته، حال و آینده نیست و درهم پیچیده و تنیده شده‌اند. همانطور که رؤیا و واقعیت در هم آمیخته‌اند. «برج‌های دوقلو... آن ساختمان‌های بلند نیویورک. دقیقاً... مگر چه شدن؟ هنوز سر جاشان هستند؟ البته که هستن. اصلأ تو چت شده؟»

به این ترتیب نگاهی جامعه‌شناسانه و منتقدانه به جامعه امریکا دارد. نویسنده زوایای شخصیت اصلی را با بازگویی زندگی گذشته خود و همسرش که بخاطر بیماری سرطان مرده است و به بازگویی سرگذشت دخترش که طلاق گرفته است و نوه‌اش کاتیا که شوهرش تیسوس در عراق بدست تروریست‌ها اعدام شده است، برای خواننده نمایان می‌سازد.

شخصیت‌ها در این رمان به گذشته خود فرو می‌روند و آن را دوباره بازسازی می‌کنند. استر به نقش مهم و مؤثر هنر فیلم و سینما در پرداخت به اشیاء اشاره دارد. او با شرح‌حال فیلم‌های برجسته تاریخ سینما، ذهن خواننده را وسعت می‌بخشد. نویسنده برای این شخصیت‌ها محفلی می‌سازد تا آنها دوباره نقش خود را در دنیایی که یک بار از آن بریده بودند دوباره حس کنند.

سرنوشت هر کدام از این شخصیت‌ها در مرز میان یک واقعیت غیرحقیقی توأم با خیال آمیخته شده است. او هراسی ندارد از اینکه به فاش نهانی‌ترین زوایای روحی خود دست بزند. ذهنیت میان حقیقت و واقعیت دستخوش نتایجی‌ست که از اخبار جهانی و سیاست حاکم بر دنیا بدست می‌آید.

مرزی میان واقعیت و خیال نیست. «...واقعیت و خیال یکی هستند. فکرها حقیقی‌اند، حتی فکر چیزهای خیالی. ستاره‌های نامرئی، آسمان نامرئی... همه چیز با چه سرعتی می‌گذرد. دیروز کودک، امروز پیرمرد...»

نوع روایت‌کردن این سرنوشت سبک خاص خود نویسنده است. به طوریکه خواننده بیشتر جذب این نوع روایت‌کردن می‌شود.

واژه‌های ساده و بی‌پیرایه در خصوص هستی و نظام حاکم بر جهان انسان به طوریکه به راحتی می‌تواند زندگی او را دگرگون کند، در همه جای رمان به قلم کشیده شده است. نویسنده نگاهی فلسفی دارد.

انسان‌ها بر اساس یک لغزش و یا تصادف راه‌شان از هم جدا می‌شود. لغزشی که اگر بخواهیم از نگاه روانکاوانه به آن نگاه کنیم به قول فروید شاید همان نهاد آدمی و ذات و وجود خود آن آدم است که او را به آن سمت سوق می‌دهد. راوی با زاویه دید اول‌شخص‌مفرد و دانای‌کل محدودبه‌ذهن، به کندوکاو خود می‌پردازد. در این کندوکاو یک جور هرج‌ومرج شخصیتی نهفته است که خواننده را از قضاوت‌کردن دور می‌دارد. نویسنده فقط بازگو می‌کند. آیا خیانت و لغزش در ازدواج‌ها درست است یا نه؟ و آیا انسان تابع شرایط موجود و حاکم و حتی دولت‌های حاکم دست به این شورش و جهش‌های شخصیتی دست نمی‌زند؟ ما باطل‌بودن و درست‌بودن آن را متوجه نمی‌شویم. اتفاق افتاده است و همیشه می‌افتد و تمامی ندارد و خواهد افتاد.

مفاهیمی مانند خوشبختی، ترس، عشق می‌تواند ساده بدست آید و به انسان دست دهد و برعکس، ساده هم از بین برود. با لغزش‌های طرف مقابل، راه و زندگی آن دیگری نیز تغییر می‌کند.

در این رمان نویسندگان زیادی داریم. شخصیت اصلی نویسنده است و کتاب می‌نویسد. خواهر او میریام نیز نویسنده است و تیتوس هم که اعدام می‌شود زمانی در امریکا نویسنده بود و داستان می‌نوشت. نوشتن در این رمان گویی بسیار اهمیت دارد. نوشتن می‌تواند به نوعی هویت فردی به انسان بدهد و درعین‌حال آرامش روحی. همینطور هنر فیلم‌سازی، تنها برای این که راه فراری باشد که از فکر و خیال‌کردن شخص جلوگیری کند و او را تا حدودی با دیدن تصاویر گوناگون به خلسه و فراموشی آنچه که برای او رخ داده است فرو ببرد. هنر موسیقی هم همینطور. به طوری که سونیا در زندگی از آن بهره برد. اگرچه نویسنده به نوعی نگاه انتقادگونه به جامعه آموزشی امریکا دارد. نگاه جامعه‌شناسانه. تیتوس دانشگاه را تمام کرد اما نتوانست از درسی که خوانده بود بهره ببرد و روانه جنگ شد تا پول بدست بیاورد. همینطور کاتیا که دانشجوی هنر بوده که درسش را رها کرده و خانه‌نشین شده است و رو به فیلم نگاه‌کردن آورده است.

شخصیت‌ها با یقین و محکم صحبت می‌کنند. همه‌شان آدم‌هایی هستند که اهل تفکرند. آدم‌های معمولی و بی دانشی نیستند. یا کتابخوان و نویسنده‌اند یا آرتیست و تحصیل‌کرده. آن‌ها می‌خواهند محدودیت‌ها را بشکنند و از دنیای ساده پیرامون خود به جهانی وسیع‌تر قدم بگذارند. آن‌ها تجارب تلخی را از سر می‌گذرانند و پشیمان هم نیستند.

موضوع جنگ و خشونت به طور مسحورکننده‌ای بر زندگی انسان امروز سایه افکنده است و زندگی او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و دستخوش بی‌نظمی می‌کند. استر نگاه منتقدانه به جامعه امریکا و خشونت در آن دارد. انسان‌ها دوباره وقایع را آن‌طور که می‌خواهند برای خود بازسازی می‌کنند تا بهتر به واقعیت موجود پیرامون و حتی هستی پی ببرند. توصیف راوی از چگونگی اعدام تیتوس مثال آن است. نویسنده جنگ عراق را یک جنگ کاذب می‌داند و آن را بزرگترین اشتباه تاریخ امریکا می‌داند. تیتوس درمانده شده و فکر می‌کرد عرضه نویسنده‌شدن را ندارد. او می‌گوید: «جهان وسیع و فاسد است و اینکه آدم‌ها بخشی از یک تاریخ باشند چه فایده‌ای دارد...

 جهان بی روح است و دیگر نم یتوانم تحملش کنم ...»

تیتوس برای جبران بی‌اعتباری‌اش در عین ناامیدی همه چیز را رها کرده و به سمت دنیایی می‌رود که خطرناک و ترس‌آور است. به استخدام شرکت ب آر ک در می‌آید و به خیال خود پول در می‌آورد و به امریکا برمی‌گردد. او جنگ را قبیح و پلید می‌داند اما از همین جنگ بستری می‌سازد برای بهتر زندگی‌کردن؛ در حالی‌که واقعیت روی دیگری به او نشان می‌دهد یعنی اعدام و مرگ او به فجیع‌ترین شکل ممکن. نجات‌بخشی نیست. این شرکت نمی‌تواند تیتوس را از مرگ نجات دهد.

زندگی در جهان استر چرخشی ترسناک دارد. «دنیای عجیب به راه خود می‌رود.» - «جهان با چرخش عجیبش به پیش می‌رود.»

نویسنده در طول رمان فقط در یک بخش به خدا اشاره می‌کند. خدایی که نیروی جهان است و همه چیز و همه کس را در کائنات به هم مرتبط و متصل نگاه می‌دارد. خدایی که سونیا به آن معتقد است. خدایی که می‌شنود و می‌بیند. خدایی که دور از هر دین و آیین بشری است.

نویسنده ذهن خواننده را به چالش می‌کشاند. ذهن او را نسبت به زندگی، خدا، هستی، راز خوب‌زیستن و خوشبختی را حس کردن، سرنوشت‌ها و دیدارهای تصادفی والدین و تولد و حتی مرگ‌شان.

نویسنده در پی آن است که به نوعی نسبی‌بودن زندگی و همینطور بی‌ثباتی دنیا را نشان دهد. نگاه فلسفی او در لایه‌لایه رمان هویداست. انسان‌هایی که محکومند تا زندگی کنند اما باید علارغم همه خشونت‌ها، بی‌عدالتی‌ها، جنگ‌ها، حضور تروریست‌های جهانی، قتل و آدمکشی، خیانت، ترس، تنهایی، نامرادی، جداافتادن و نامهربانی؛ جهانی خیالی برای خود بسازند تا در آن جهان به آرامش برسند حتی اگر نسبی باشد.

   مشخصات نشر: تهران- افق، ۱۳۸۷

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشتی بر داستان «مردی در تاریکی» نویسنده «پل اُستر»؛ ترجمه «خجسته کیهان»؛ «فروغ صابر مقدم»/ اختصاصی چوک

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692