فرهنگستان نوبل ادبیات در سال 2019 اولگا توکارچوک (Olga Tokarczuk)، را برنده نوبل ادبیات سال 2018 معرفی کرد.
کمیته نوبل این فمینیست فعال و منتقد سیاست لهستان که سال گذشته برای کتاب پرفروش «پروازها 1» یا «صورت فلکی» جایزه بینالمللی من بوکر را دریافت نموده بود او را برای "خلاقیت روایی و شور و اشتیاق فراگیر که نمایانگر شکستن مرزها که به منزله شیوهای از زندگی است" از بین 8 کاندیدا انتخاب نمود. توکارچوک که در میان تمامی کاندیداها جوانترین است در شهر بیلفلد آلمان در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که "این جایزه به اروپای شرقی میرسد، که غیر معمول، باورنکردنی است. این نشان میدهد که با وجود همه آن مشکلات دموکراسی در کشورم، ما هنوز حرفی برای گفتن به جهان داریم."
آشنایی با اولگا توکار چوک
اولگا تُوکارچُوک؛ فمینیستی که نوبل به آن احتیاج داشت روان درمانگر، نویسنده، شاعر، فعال محیط زیست، فیلمنامهنویس؛ زاده ۲۹ ژانویه ۱۹۶۲ در سولچو نزدیک زیلوناگورا لهستان، از پدر و مادری معلم ادبیات متولد شد، پدرش کتابدار مدرسه و یکی از مادربزرگهایش اهل اوکراین بود. او در زیر میزها پنهان میشد تا گفتگوهای بزرگسالان را استراق سمع کند. سال ۱۹۸۰ به عنوان دانشجوی روانشناسی وارد دانشگاه ورشو شد ابتدا به فروید، سپس به روانشناسی تحلیلی یونگ علاقمند شد
و گرفتار این کشف شد که: "هر کار کوچکی که انجام میدهم معنای عمیقتری دارد... این ایدهها را به کتابی تبدیل کردم که میتوانم بخوانم.. " از همان زمان تحصیل به عنوان داوطلب به نوجوانانی با مشکلات رفتاری کمک میکرد. ۱۹۸۵ پس از فارغالتحصیل شدن نخست به وروتسواف (Wrocław) سومین شهر دانشگاهی لهستان و بعدها به وُاوبِریچ ( Wałbrzych) رفت و همزمان به عنوان درمانگر مشغول به نوشتن شد و از آنجا که خود را شاگرد کارل یونگ میدانست، روانشناسی افسانهنگاری را الهامبخش کار ادبی خود نمود. هرچند که بعدها در مصاحبهای خاطرنشان کرد که او برای درمانگری ساخته نشده زیرا متوجه شده است که "بسیار عصبیتر از از مراجعانش است."
از سال ۱۹۹۸ در دهکدهای کوچک کِرایانُف (Krajanów) از توابع نوارودا (Nowa Ruda) نزدیک مرز چکسلواکی زندگی و دفتر نشر خود را با عنوان «Ruta» اداره میکند. " او یک فعال سیاسی و دگراندیش و پیشرو برای محیط سیاسی مترقی، فعال محیط زیست و گیاهخوار است.
در 1989 اولین مجموعه شعرش به نام «شهرهای آینه 2» را منتشر کرد. در سال 1993 اولین رمانش را با عنوان «سفرنامه کتاب-مردم 3» منتشر کرد که داستان دودلداده در قرن هفدهم فرانسه را روایت میکند که در جستجوی معنای زندگی، مدام در سفر هستند. سه سال بعد در 1996 رمان «E.E» را چاپ کرد که عنوان خود را از دو حرف ابتدای شخصیت اصلی آن گرفته، ماجرای زن جوانی در دهه 1920 به نام ایرنا اِلتسنِر (Erna Eltzner) که در یک خانواده بورژوازی لهستانی-آلمانی بزرگ شده. «یادرفتهها و سایر اوقات 4» را 1996 به چاپ رساند که و بسیار موفق بود. داستانی از شخصیتهای عجیب و غریب و تیپیکال در دهکده تخیلی پراویک (پریماول) در قلب لهستان. این رمان داستان سه نسل از یک خانواده لهستانی ساکنان پراویک را در طی یک دوره هشتاد ساله، با شروع از سال 1914 شرح میدهد. پراویک به بسیاری از زبانها ترجمه شد و شهرت بینالمللی توکارچوک را به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان ادبیات لهستانی در نسل خود حاصل کرد.
بعد از پراویک آثارش شروع به دور شدن از ژانر رمان به سمت
متن و مقاله و داستانهای کوتاه رفت. کتاب بعدی او «کمد لباس 5» مجموعهای از سه داستان که نوعی از قصه بود؛ داستانهایی که تخیل در کنار اسطورهها و اشیاء قرار دارد قهرمانان داستانها سعی میکنند واقعیت پیرامون را لکهدار کنند. سپس اثری مبهم و غیرمعمول به نام «خانه روز، خانه شب 6» را نوشت، اگرچه از نظر اسمی رمان است، اما تکهتکهای از داستانها، طرحها و مقالههای نسبتاً متصل بهم از زندگی گذشته و آینده در خانه پذیرفته شدهٔ نویسنده است، که بین واقعیت و رؤیا، بین حقیقت و اسطوره درگردش است. داستانی دشوار برای کسانی که به تاریخ لهستان آشنا نیستند. به نظر میرسد که این رمان فصل جدیدی در آثار نویسنده باز کرده است. مجموعهای از داستانهای کوتاه، مقالههای غیر داستانی با موضوع رمان کلاسیک.
همچنین مجموعهای با سه داستان کریسمس مدرن با همکاری نویسنده دیگری به نامجرزی پچ و آندرژ استاسیوک منتشر کرد.
در سال 2004 «آخرین داستانها 7» را منتشر کرد که کاوش مرگ از منظر سه نسل است. در سال 2008 «پروازها» (صورت فلکی) را نوشت که جایزه نایک، برترین جایزه ادبی لهستان را برای آن بدست آورد و در 2018 اولین لهستانی موفق به کسب جایزه بینالمللی Man Booker بود که او را در عرصه جهانی نامآور کرد.
به گفته جنیفر کرافت مترجم انگلیسی این اثر "کار او به طور هم زمان جهانی و بسیار لهستانی است." توکار چوک در این اثرش مجدداً به رویکرد مقاله و داستانهای متصل بهم باز میگردد که موضوع اصلی عشایر امروزی (کوچنشینی) است. مجموعهای از 116 تصویر در مورد شخصیتهایی که در حال گذر یا آواره هستند، این کتاب به عنوان یک پادزهر ادبی برای انزوا گرایی فرهنگی، بیگانه هراسی و ناسیونالیسم مورد ستایش قرار گرفت. موزائیکی پسا مدرن از همه چیزهایی که حرکت میکنند از وسایل سفر به اندازه مسافرت گرفته تا خون که از قلب انسان پمپاژ میشود که از مرزهای ملی، عاطفی و زمانی عبور میکند.
در سال 2009 رمان «شخم خود را بر فراز استخوانها بکش 8» منتشر شد. شخصیت اصلی داستان کارآگاهی است که داستان از زاویه دید او گفته میشود. جانینا دوشکو زن مسنی که در منطقهٔ کلادزکو به تنهایی زندگی میکند، از طریق طالع بینی، یک سری از مرگ و میرها را میتواند بگوید، حتی مرگ ومیر
ناشی از انتقام توسط حیوانات، اما نظریه او را پلیس برای مرگ همسایهاش که شکارچی حیوانات بوده نمیپذیرد و ... در سال 2017 هنگامی که فیلم اکسپرسیونیستی این رمان به نام Spoor توسط کارگردان آگنییشکا هولاند در جشنواره فیلم برلین به نمایش در آمد و برنده خرس نقره از این جشنواره شد، یک خبرگزاری لهستانی آن را به عنوان "یک کار کاملاً ضد مسیحی که باعث ترویج اکو تروریسم است" محکوم کرد.
رمان حماسی «کتابهای یعقوب 9» را (ترجمه جنیفر کرفت) که نزدیک به هفت سال طول کشید تا به اتمام برساند در 2014 منتشر کرد. این کتاب جایزه نایک دیگری را برای او به دست آورد. موقعیت تاریخی داستان در قرن 18 لهستان و اروپای شرقی - مرکزی است که به یک قسمت مهم در تاریخ یهود میپردازد. سرزمینی چند فرهنگی، چند قومیتی و مردی از هیچ کجا که سرنوشت هزاران نفر را تغییر خواهد داد. سفری بزرگ از طریق هفت مرز، پنج زبان و سه دین بزرگ تا نمایشی از دنیای رنگارنگ کشورهای مشترک المنافع لهستانی-لیتوانی را ارائه دهد..... با توجه به اختلافات تاریخی و ایدئولوژیک ادبیات لهستان، این کتاب به عنوان ضد «هنریک سینکیویچ 10» توصیف شده است و خیلی زود مورد توجه منتقدین و خوانندگان قرار گرفت، دیدگاههای او در مورد تاریخ لهستان به ویژه درباره هولوکاست و ضدستیزی لهستان با دیدگاههای حزب محافظهکار حاکم لهستان در تضاد بود، همین، پذیرش او را در برخی محافل ملیگرای لهستان خصمانه کرد تا به هدف یک کمپین نفرت و آزار و اذیت تبدیل و تهدید به مرگ شود؛ از این تهدید نمیترسید چون معتقد بود جامعه بین افرادی که میتوانند بخوانند و کسانی که نمیتوانند تقسیم شده است، اما ناشر لهستانی آثارش مجبور به استخدام محافظی برایش شد.
در سال 2015 کتابهای یعقوب، که به سوئدی ترجمه شده بود، جایزه ادبی بینالمللی Kulturhuset در استکهلم را به دست آورد. و در سال 2019 جایزه «پریکس لاوور باتالیون» فرانسه را برای بهترین کتاب خارجی بدست آورد (توسط مریلا لورن ترجمه شده بود)
با اینکه «کتابهای یعقوب»، شهرت او را در عرصه بینالمللی افزایش میداد، اما مورد انتقاد اتحادیه وطنپرستاران «نوا رودا» قرار گرفت و خواستار آن شدند که شورای شهر، شهروندی افتخاری او را لغو کنند، زیرا این انجمن ادعا میکرد، او نام خوب ملت لهستان را لکهدار کرده. فرضیه این انجمن توسط یکی از
اعضای حزب قانون و عدالت حمایت میشد (سناتور والدمار بنکوفسکی) که گفته بود آثار توکارچوک"در تضاد مطلق با فرضیات سیاست تاریخی لهستان است".
تهدیدها نه تنها او را از نوشتن منع نکرد بلکه با شور و اشتیاق بیشتر با قدرت واژگان و لحنی اسطورهای، قدرت آفرینش ایدهها، الهامبخشی به انقلابها و تغییر شیوهٔ نگرش را در آثارش نشان داد. نقطه قوت بیشتر آثار این نویسنده نگاهی متفاوت به تاریخ و سفر در آن است؛ بخصوص تاریخ لهستان؛ این نگاه تاریخ نگر نویسنده که کاوشگر نواحی تاریکتر و بکرتر است، از آنجایی سرچشمه میگیرد که معتقد است نویسندگان همواره سیاسی هستند آنهم به معنای برخورد آگاهانه با واقعیتهای اطراف؛ از این منظر، «توکارچوک» با اعتقاد به اینکه نویسندگان قدرت تغییر هر واقعیتی را دارند، ادبیات با کیفیت، ادبیاتی که هدفش رسیدن به دستاوردی باشد همواره سیاسی میداند.
او با اینکه گفته است «وقتی در مورد کتاب حرف میزنیم، به ندرت در مورد جنبه اقتصادی نوشتن، به خصوص نوشتن آثار ادبی صحبت میکنیم، و این، اساساً، هنری است بسیار پر هزینه...» اما رمان را یک روش عمیق ارتباطی میداند، در بالای مرزها، زبانها، فرهنگها که به شباهت عمیق بین مردم اشاره دارد و همدلی میآموزد، و میگوید «من عاشق عبور از مرزها هستم.»
هنگامی که متوجه شد برنده نوبل ادبی شده است در بیانهای عنوان کرد «من برای اولین بار دریافتم که جایزه نوبل را در عجیب و غریبترین شرایط - در بزرگراه، جایی "در میان"، در مکانی بدون نام کسب کردهام. نمیتوانم برای تعریف جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم، به یک استعاره بهتر فکر کنم. امروزه ما نویسندگان باید با چالشهای غیرقابل تحمل بیشتری روبرو شویم.... من به ادبیاتی اعتقاد دارم که مردم را متحد میکند و به ما نشان میدهد که چقدر بسیار شبیه هم هستیم، این امر ما را از این واقعیت آگاه میکند که همه ما توسط موضوعات نامرئی به همدیگر پیوستهایم. این داستان جهان را برای ما روایت میکند که گویی این یک جامعه زنده و متحد است و دائماً در جلوی چشمان ما شکل میگیرد، که در آن ما فقط یک بخش کوچک اما در عین حال قدرتمند هستیم.»
اولگا توکارچوک زمانی خبر بنده شدن نوبل ادبیات را دریافت کرد که مشغول رانندگی در کشور آلمان برای تور معرفی نسخه آلمانی کتاب «اسفار یعقوب» بود اثری که آکادمی نوبل آن را مورد توجه ویژه قرار داده و «تخیل روایی» توکارچوک را نمایانگر عبور از سدها و موانع به عنوان فرمی از زندگی توصیف نمودند.
به گفته آنتونیا لوید جونز یکی از دو مترجمان آثار او به زبان انگلیسی، برنده شدن توکار چوک، فقط برای او پیروزی نبود بلکه برای کل ادبیات لهستان بود. ■
زیر نویس
-1flight
-2 Miasta w lustrach
-3 Podróż ludzi księgi ("The Journey of the Book-People")
-4Prawiek i inne czasy ("Primeval and Other Times")
5- Szafa ("The Wardrobe", 1997)
-6 Dom dzienny, dom nocny ("House of Day, House of Night"
-7 Ostatnie historie ("The Last Stories")
-8Drive Your Plough Your Over Bones of the Dead
-9 Księgi Jakubowe
10-هنریک سینکه ویچ (زادهٔ ۵ می ۱۸۴۶ و درگذشته در ۱۶ نوامبر ۱۹۱۶)، روزنامهنگار و رماننویس لهستانیِ برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل سال 1905 برلی «خدمت و شایستگی برجستهٔ وی به عنوان یک نویسندهٔ حماسی». هوسهای امپراتور (به کجا میروی) (۱۸۹۵) این رمان دارای سه ترجمه به فارسی میباشد
-11 Prowadź swój pług nga kości umarłych
منابع
https://www.ft.com/content/076bb888-372b-11e8-8b98-2f31af407cc8
https://lithub.com/read-olga-tokarczuks-response-to-winning-the-nobel-prize
https://www.nytimes.com/2019/10/10/books/nobel-literature.html
https://en.wikipedia.org/wiki/Olga_Tokarczuk
http://cafecatharsis.ir/14324/ اولگا-توکارچوک-برندۀ-نوبل-201