شناخت زن از ابعاد اسطورهای هر فعالیت و تلاشش در زندگی، مراکز ژرف و خلاقی را در او بیدار میکند. اسطورههای یونانی و تمامی افسانهها و داستانهایی که پس از هزاران سال هنوز بازگو میشوند، همچنان در ارتباط با زندگی ما هستند، زیرا رنگی از واقعیت تجربههای مشترم انسانی در خود دارند. به قول جوزف کمبل، اسطوره شناس، "خواب اسطورهای فردی و اسطوره، خوابی جمعی است.
مادر یکی از کهن نمونههای متعدد است که در زنان برانگیخته میشود. با شناخت کهن نمونههای دیگر میتوانیم بوضوح کهن نمونههای فعال در خود و دیگران را تشخیص دهیم. بسیاری از این کهن نمونهها در قالب خدابانوان اساطیری یونان است. برای مثال دیمیتر، خدابانو-مادر، تجسم کهن نمونه مادر است. بقیه عبارتند از پرسفون (دختر)، هرا (همسر)، آفرودیت (دلداده)، آرتمیس (خواهر و رقیب)، هستیا (نگاهدارنده آتشکده).
افسانهها و اسطورهها و همچنین تصاریر و محتوای خوابها بیان کهن نمونهها هستند. شباهتهاب بسیار میان اساطیر فرهنگهای مختلف، خود بیانگر حضور مشترک الگوهای کهن نمونهای در همه مردم است.
خدایان و خدابانوان المپی خصوصیاتی بسیار انسانی داشتند.
در زنان امروزی نیز-همچون زنان یونان باستان- خدابانوان در قالب کهن نمونهها تبلور دارند و میتوانند حق خود را بطلبند و بر زن تحت نفوذ خود دعوی سلطه کنند. ممکن است زنی در مرحلهای از زندگی و یا حتی برای تمام عمر، بی آنکه خود بداند، در اختیار خدابانویی خاص باشد.
کهن الگو
کهنالگو در روانشناسی تحلیلی آن دسته از اشکال ادراک و دریافت را که به یک جمع به ارث رسیدهاست کهنالگو یا سَرنمون میخوانند. هر کهنالگو تمایل ساختاری نهفتهای است که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی است.
کهن نمونه هرا
«مردی بود یک زنی داشت که خیلی خاطرش را میخواست. از این زن دختری پیدا کرد خیلی قشنگ و
پاکیزه، که اسمش را گذاشتند شهربانو و بزرگ که شد فرستاندش مکتبخانه پیش ملاباجی. این ملاباجی که شوهرش مرده بود گاهی که بچهها براش پیشکشی و هِل و گُلی میبردند میدید مال شهربانو از بقیه سر است؛ فهمید کار و بار پدر او از باقی بچهها روبهراهتر است. بنا کرد زیرپاکشی و ته و تو درآوردن، تا فهمید حدسش درست بوده: پدر شهربانو مرد چیزمیزداری است و خیلی هم خوب زنداری میکند. رفت تو این فکر که یک جوری مادر شهربانو را از میدان درکند خودش بشود میاندار. با شهربانو گرم گرفت و همهجور در حقش مهربانی کرد؛ بعد از آن که خوب چم دختره را دست آورد یک روز یک کاسه بش داد گفت: ـ این را ببر خانهتان از قول من سلام و دعای زیاد به ننهات برسان بگو ملاباجی گفت یکخرده سرکه اینتو برام بفرستید. وقتی ننهات رفت تو زیرزمین، از هر خمرهئی که خواست سرکه بردارد تو بگو «نه، از آنیکی» تا برسد به خمرة هفتم. آن وقت همچین که خم شد سرکه بردارد تو جَلدی پاهایش را از عقب بلند کن بیندازش تو خمره درش را بگذار!
شهربانو گفت: «باشد.» و همین کار را کرد و مادره را انداخت تو خمرة سرکه.
از آن طرف، شب پدره آمد خانه دید شهربانو تنهاست. پرسید: ـ ننهات کو پس؟
گفت: ـ رفت لب نهر رخت آب بکشد، افتاد آب بردش»
هرای ملکوتی که رومیها او را ژونو مینامیدند، خدابانوی زناشویی بود. همسرش زئوس خدای خدایان المپیها بود که بر زمین و آسمان فرمانروایی میکرد.
از خصوصیات زن هرایی میتوان به وفاداری، سیاستمداری، ماندگاری و همینطور حسادت به عنوان صفت اصلی این تیپ شخصیت اشاره کرد.
هرا در مقام خدابانوی زناشویی هم محترم و مقدس بود و هم توهین و تحقیر میشد. واکنش زنان هرایی در برابر شکست و محنت، بیشتر خشم و عصیان است.
شینودا بولن در تجربه روانکاری به این نکته پی برد که کینه توزی ترفندی ذهنی است که به زن به جای احساس انزوا، احساس قدرت میبخشد. هرا بیش از هر خدابانوی دیگر رنج و محنت کشید و نیز بیش از هر خدابانوی دیگر کینه توزانه دیگران را شکنجه و آزار داد و باعث خرابی و انهدام شد. در این داستان ملاباجی زنی هرایی است کسی که برای ازدواج دست به هر عملی می زند و در جای جای این داستان حسادت ملاباجی کاملاً مشهود است. حسادتش نسبت به مادر ماه پیشانی که او را با کلک از جلوی راه خود برمی دارد. و ماه پیشانی را فریب میدهد که مادرش را داخل خمره بندازد. و شاهد حسادتش به ماه پیشانی هستیم او زیباست و یک ماه روی پیشانی و ستارهای روی چانه وی نقش میبندد و ملاباجی پیش خود میگوید که دخترش هم باید این چنین زیبا شود. و در حین داستان رفتار ملاباجی با ماه پیشانی با سردی است و او را خدمتکار خانه کرده است و کتکش می زند.
کهن نمونه دمتر
دمتر خدابانوی غلات بر وفور محصولات ریاست داشت. رومیها او را به نام سرس میشناختند.
دمتر کهن نمونه مادر است. او مظهر میل به زایش و پرورش است. این کهن نمونه قادر است اثر مهمی بر زندگیش و اطرافیانش بگذارد. کهن نمونه مادر در زنان برانگیزنده میل به مهرورزی، مهربانی و بخشایش و ایثار است. فداکار و پایبند به انسانها و اصول اخلاقی است، تا جایی که در نظر دیگران خود سر و لجوج جلوه میکند. این شخصیت به طور کامل امی خوبی برای دیگران است و همیشه آنها را در حال دادن سرویس و خدمت به دیگران میبینید.
«مادر شهربانو بعد از چهل روز که در خُم مانده بود بیرون آمد در حالی که تبدیل به گاو زردی شده بود. ملاباجی به ماه پیشانی دستور داد که گاو را به چرا ببرد و پنبههای زیادی داد و به او گفت باید تا غروب همهٔ آنها را بریسد. دختر به صحرا رفت و مشغول ریسیدن پنبه شد اما هنوز پنبهها به نصفم نرسیده بود. زد زیر گریه. گاوه آمد جلو، اول یکخرده دخترش را لیسید و ناز و نوازشش کرد بعد تند و تند بنا کرد پنبهها را خوردن و از آنور نخ پس دادن… هنوز زردی آفتاب نوک درختها بود که تمام پنبهها نخ شده بود.
روز بعد ملاباجی بقچه پنبهها را سه برابر کرد و به او دستور داد که پنبهها را تا غروب بریسد. ماه پیشانی پنبهها را برداشت و با گاو به صحرا رفت که ناگهان بادی پنبهها را به داخل چاه قناتی انداخت. ماه پیشانی زد زیر گریه و گاو زرد جلو آمد و با محبت او را لیسید و سخن گفت و او را راهنمایی کرد که چطور به داخل چاه برود و به دیوی که آنجاست چه بگوید»
در این داستان مادر ماه پیشانی کهن نمونه دمتر است که به فکر دخترش است حتی زمانی که به خاطره دخترش تبدیل به گاو شده بود اما در هیات گاو هم به دخترش کمک میکند و به فکر نجات و سلامتی او است.
کهن نمونه پرسفونه
وی فرزند ربوده شده زئوس و الهه حاصلخیزی دمتر بود. پرسفونه زنی جوان و زیبا بود که همه او را دوست داشتند، حتی هادس نیز او را برای خود میخواست. یک روز وقتی او در حال جمع کردن گلها در دشتی به اسم انا بود، ناگهان زمین شکافته شد و هادس از آن بیرون آمد و پرسفونه را ربود.
پرسفون نمونه شخصیت بارزی نیست. اگر پرسفون شکل دهنده ساختار شخصیتی زن باشد، آن زن تمایلی به فاعل بودن ندارد، بلکه تحت تأثیر اعمال دیگران است، به عبارت دیگر، کرداری همساز با میل دیگران و ذهنیتی پذیرا دارد. جنبه جوانی و دوشیزگی پرسفون، به زن ظاهری همیشه جوان میبخشد. پرسفون دارای دو جنبه بود: یکی پرسفون دوشیزه و دیگری پرسفون ملکه جهان زیرین. زنان میتوانند تحت تأثیر یکی از این دو جنبه باشند، از یکی به دیگری تحول یابند و یا اینکه همزمان هر دو جنبه دختر و ملکه را در درون خود به معرض نمایش گذارند.
ماه پیشانی یک زن پرسفونه ای است زنان پرسفون افرادی مراقب، آرام، انعطاف پذیر، بی تجربه و ساده لوح هستند. ماه پیشانی به خاطر ساده لوحیش حرفهای ملاباجی را مو به مو انجام داد و بدبختی را برای خود و مادرش به همراه آورد.■
منابع
بولن، شینودا. (1384) نمادهای اسطورهای و روانشناسی زنان. ترجمه آذر یوسفی. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
شاملو، احمد (1379). قصههای کتاب کوچه. انتشارات مازیار
---------------------------------------------------------------------------------
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک |
telegram.me/chookasosiation |
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک |
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html |
دانلود فصلنامه پژوهشی شعر چوک |
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html |
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک |
www.chouk.ir/download-mahnameh.html |
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک |
www.chouk.ir/ava-va-nama.html |
سایت آموزشی داستان نویسی و ویراستاری خانه داستان چوک |
www.khanehdastan.ir |
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك |
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html |
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان |
www.chouk.ir/honarmandan.html |
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک |
instagram.com/kanonefarhangiechook |
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر |
www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html |