• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • مقاله «چند سطر دربارۀ امریکا به بهانۀ رمان در امریکا» اثر «سوزان سانتاگ»؛ «وفا کشاورزی»/ اختصاصی چوک

مقاله «چند سطر دربارۀ امریکا به بهانۀ رمان در امریکا» اثر «سوزان سانتاگ»؛ «وفا کشاورزی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

vafa keshavarzii

رمان در آمریکا را سوزان سانتاگ، نویسنده، منتقد و فیلسوف آمریکایی در سال 1999 منتشر کرد. این رمان که بر اساس زندگی واقعی بازیگر لهستانی هلنا موجسکا نوشته شده، در همان سال برندهٔ جایزهٔ کتاب ملی آمریکا شد. سوزان سانتاگ در ایران با مقالهٔ"علیه تفسیر" "تماشای رنج دیگران" و کتاب " دربارهٔ عکاسی" شناخته شده است. اما هنوز رمانی از این نویسنده به فارسی ترجمه نشده است.

رمان در آمریکا، زندگینامهٔ بازیگر لهستانی هلنا موجیوسکا را دستمایهٔ صحبت دربارهٔ جریانهای فرهنگی اجتماعی آمریکا و لهستان در آستانهٔ قرن بیستم از دید یک زن هنرمند و ایده آلیست قرار می‌دهد. نگاه دقیق نویسنده به جریانها و حوادث اجتماعی آمریکا از دیدگاه یک لهستانی غریبه نشان از عمق تفکر سانتاگ و دید انتقادی‌اش به مسائل اطرافش دارد. سانتاگی که قبل از رمان نویس بودن، منتقد و فیلسوفی بزرگ بود، حالا به لطف این رمان و رمانهای بعدی‌اش، نظرات انتقادی‌اش را در قالبی جدید بیان می‌کند.

رمان از آنجا شروع می‌شود که مارینا بازیگر 35 سالهٔ لهستانی تصمیم می‌گیرد لهستان را که توسط روسیه اشغال شده، ترک کند و با همسرش کونت بوگدان، پسرش پیوتر و روزنامه نگار و نویسنده‌ای به نام ریشارد که بعداً تبدیل به معشوقه‌اش می‌شود، به آمریکا مهاجرت کنند. البته قبل از این، نویسنده/ راوی که به مهمانی خصوصی این بازیگر سرک کشیده، حدس‌هایش را در مورد شخصیت بازیگری که نقل مجلس است و دیگران با احترام به حرفهایش گوش می‌دهند و تاییدش می‌کنند می‌گوید. راوی به حدسهایش ادامه می‌دهد و می‌خواهد از شیوهٔ رفتار و صحبتش با مردها، شوهر و معشوقش را حدس بزند. تقریباً نیمی از کتاب قبل از ورود ماریانا و خانواده‌اش به آمریکا و در مورد شخصیت‌ها و روابطشان، امیدها و انتظاراتشان و در نهایت حوادث کشتی‌ای است که به سوی آمریکا حرکت می‌کند، سرزمینی که همه امیدوارند آغازی باشد برای بهبود شرایط و برآورده شدن رویاهای پیشرفت و ترقی. در آغاز همه چیز دشوار است و غریب. تا جایی که خودکشی تنها راه حل ممکن به نظر می‌رسد. اما اگر مقاومت کنی و راه برقراری ارتباط را یاد بگیری، می‌شود مثل ماریانا موفق شد. آمریکا سرزمینی است که در آن، فردیت حرف اول را میزند. آمریکایی‌ها بر خلاف

لهستانی‌های اوایل قرن بیستم، هرکدام برای خودشان اسم مستقل دارند. آن‌ها اسمشان را براساس روز تولد قدیسی که در روز تولدش به دنیا آمده‌اند، تعیین نمی‌کنند. این جا سرزمینی است که باید برای پیشرفت، نامت را هم عوض کنی. باید اسمی داشته باشی که تلفظش برای آمریکایی‌ها آسان باشد. مهم نیست اگر حرف وای اسمت وقتی به آی تبدیل شود، می‌شود معادل اسم‌های روسی، کشوری که دشمن سرزمینت بوده و آن را اشغال کرده است. اینجا اصلاً کسی نه در مورد لهستان می‌داند و نه از اشغال آن توسط روسیه خبر دارد. در آمریکا مارینا به اسم‌های ایتالیایی شبیه است به خاطر همین با کلاس است و همین کافی است. به همین ترتیب ریشارد می‌شود ریچارد. پیوتر می‌شود پیتر و مارینا طوری بریده می‌شود که به مذاق زبانی آمریکایی‌ها خوش بیاید. آمریکا از دید مهاجران، سرزمینی بی گذشته است. وقتی به آمریکا می‌آیی باید گذشته‌ات را پشت سر بگذاری و به قول ادموند بوث" هرگز به بازگشت فکر نکنی" و مارینا می‌ماند. حرفهٔ بازیگری‌اش را از سر می‌گیرد و تبدیل می‌شود به یکی از مشهورترین بازیگران زن زمان خودش. مشکلات شهرت و محبوبیت، شروع از بین رفتن زندگی خصوصی و تبدیل به ستاره شدن، باری است که تحملش بر شانه‌های ظریف زنها که همیشه خود شخصی‌شان با خواست اطرافیانشان گره خورده، بسیار سنگین‌تر است.

به بهان‌هی مارینا، خواننده با فضای تئاتر آمریکا در آستانهٔ قرن بیستم آشنا می‌شود. با خرافاتی که با نمایش مکبث در هم آمیخته. شخصیتی که بیان نامش هم باعث بد بیاری است و ممکن است فاجعه آفرین باشد. و ادموند بوثی که سایهٔ عمل برادرش (جان در ترور آبراهام لینکلن) هیچوقت از سر او جدا نمی‌شود. مردم او را ادموند بوث نمی‌دانند، او همواره برادر جان بوث می‌ماند.

سانتاگ در این رمان از شیوه‌های مختلف روایت استفاده می‌کند. بخشی از رمان به شکل راوی سوم شخص است. بخشی دیگر به شکل دفترچه خاطرات، بخشی با خواننده مستقیماً گفتگو می‌کند و بخشی تک گویی نمایشی است. فرم‌ها در هم می‌آمیزد تا رمانی خلق شودکه مجلهٔ کریستین ساینس مانیتور، دربارهٔ آن بنویسد: "اکتشافی جذاب از فرهنگی که اصالت را تبلیغ می‌کند اما ساختگی بودن را می‌پرستد."

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692