اسکار وایلد گقته است زیبایی نماد نمادهاست همه چیز را اشکار میکند، زیرا هیچ چیز را بیان نمیکند. رولان بارت روایت را پدیدهای جهان شمول میداند، معتقد است که این پدیده میتواند به کلام گفتاری یا نوشتاری، به تصویر ثابت یا متحرک، به ایما و اشاره بیان شود
او در تحلیل ساختاری متن به طبقهبندی رخدادهای روایی، به رخدادهای پایه و پیرو پرداخت و مفهوم رمزگان روایی را تشریح کرد طبقهبندی رخدادها در سایر گونههای روایی مانند داستان را به سهولت بیشتری میتوان انجام داد ولی در شعر این طبقه بندی به سهولت انجام نمیپذیرد. به عنوان نمونه اگر شعر زیر را گونهای از روایت فرض نماییم فضاسازی اولیه را میتوان رخداد پایه و دو سطر بعدی را رخداد پیرو فرض کرد.
«من به دستم فکر کردم
که میتواند ادامه عصایی باشد
در سالها بعد
وبارها از سایهٔ درختی ترسیدهام»(شعر عکس دسته جمعی، صفحه 13)
مکالمههای سقراطی ومنی په دونوع از مکالمه است که بیشتر میتوان نمود آن را در انواع متنها دید و باختین مکالمههای سقراطی را در تقابل با شکل گفتاری میداند ومنی په نوعی سخن ادبی است بنابراین مکالمههای منی په را بیشتر در گونههای ادبی از جمله شعر میتوان دید. منیپه منش دوگانهای دارد هم تراژدی است و هم کمدی. در شعرهای مهدی اشرفی نیز میتوان این گونه مکالمات را بین راوی ومخاطب دید. اشرفی برای بیان تراژدی دنیای مدرن از این نوع مکالمه استفاده کرده است زبان منی په از دیدگاه باختین گونهای از خیالپردازی ونمادگرایی دران راه مییابد در بیشتر شعرهای مهدی اشرفی میتوان این خیالپردازی ها را دید اگرچه برخی از این خیالها در نهایت سادگی و ایجاز بیان میگردند مانند نمونه زیر
«تو دستهای زیادی داری
دست داری در قتل ناتالی وود
دست داری در غرق شدن کشتیهای پرتغالی
دست گذاشتهای روی روزنامهها
دستبرد زدهای به بانکها
دست بردهای در فکر مردان
نگاه کن آن مرد هنوز به تو فکر میکند
این را از سایهاش فهمیدم
سایهٔ زنی زیبا
که بر زمین افتادهاست »(شعر غرق شدن، صفحه 8)
شعر از دیدگاه باختین فراتر از یک بیان یک گزاره است اما آنچه در محدوده بیان یعنی در سایر گونههای متن میآید یا نوشته میشود معنا را در حد یک ارتباط بیان میکند و اگر شاعر ارتباط کلامی را بیرون از مناسبت خود به کار ببرد هرگز شناخته و تشریح نمیشود در شعرهای این مجموعه با گزارههای بسیاری روبرو هستیم که شاعر با استفاده از چیدمان آنها درکنار هم میتواند همان منش ویژهای که باختین از آن یاد میکند را به آن ببخشد مانند نمونه زیر
«مرد اول به ساعتش ور میرود
مرد دوم خیره است به ساعت بزرگ وسط میدان
مرد سوم از عابری ساعت را سؤال میکند
مرد چهارم خودم هستم
قاچاقچی دهانهایی که نام تو را می گویند »(شعر ساعتها صفحه 43)
در تصویر شاعرانه بایستی کنش و پویایی تصویر میان واژهها و شکل بیان آن وموضوع وجود داشته باشد در شعر زیر نیز اشرفی توانسته است این پویایی میان تصویر وموضوع را نشان دهد.
«در من راه برو
وموهایت را در باد پریشان کن
این پرچمهای سیاه
که سالهای بعد صلح سفیدشان خواهد کرد »(شعر ترس صفحه 51)
در شعر بیشتر از جنبه طرح یک روایت با آن روبرو هستیم چون هم بر تأثیر عاطفی متن میافزاید وهم توالی آن را جذابتر میکند طرح روایتی است که به صورت موجود
شکل گرفته است وطرح یعنی پالایش بیشتر چون این اقلام را به نحوی تنظیم میکند که بیشترین تأثیر عاطفی و جدابیت درون مایهای ممکن را پیدا کند.
«اتوبوس
بیمارستانی ست با چهل تختخواب
که هر روز بیمارانش را
به اداره میبرد برمی گرداند
من مهدیام
با دستهایی بیست وهشت ساله
پاهایی سی وپنج ساله
چشمهایی پنجاه ساله
وقلبی که سناش را نمیدانم»(شعر انوبوس صغحه 61)
زبان شعرهای مهدی اشرفی بیشتر بر تشبیه تکیه دارد البته از این وجه برای پیشبرد روایت خود استفاده میکند. مجموعهای از تمایلات و خواستهها که میتوان در متن به شکلهای استعاری یا نمادین جلوهگر شود. قواعد همنشینی واژهها به گونهای است که ظرفیتهای تصویری آن را به همراه داشته باشد. اما از مسیر روایی حقیقی دور نیفتد. مانند نمونه زیر:
«در عکسهای تکیات
در عکسهای دسته جمعی
حتی در عکسهای رادیولوژی
تنهاییات معلوم است
با قلبی که کتابی است غیرقابل چاپ
که در قفسه سینهات از ان نگهداری میکنی » شعر ساعتها صفحه 44)
الیوت باور داشت که تنها راه بیان احساسات، پیدا کردن اشتراک عینی است. او ذهنیگرایی رمانتیکها را به نفع عینیتگرایی هنر رد کرد؛ و معتقد بود که نویسنده نباید احساسات و عواطفش را بهطور مستقیم بیان کند، بلکه باید از مجموعهای از اشیا، موقعیتها و سلسله حوادثی استفاده کند که بازتابی برای آن احساسات خاص است و آن عوامل، همان احساسات را در خواننده نیز بیدار کند.
مهدی اشرفی در مجموعه شعر «اتاق پرو» توانسته است گزارهها به نوعی در کنار هم به کاربرد تا با استفاده از نوع بیان و به کارگیری آشنایی زدایی های لازم وعناصر زیبایی سخن را به کارگیرد. اگرچه روایت در مجموعه شعرهای این مجموعه وزن زیادی دارد ولی توجه به معنا به همراه ساختارشکنی توانسته است شعرهای این مجموعه را به سمت شاعرانگی بیشتر سوق دهد. ■