آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «ایوو اندریچ»؛ «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

gita bakhtiariiاو و همفکرانش از مظنونان ترورِ وارث تاج و تخت اتریش بودند، تروری که مرگ هزاران هزار انسان را در جنگ جهانی اول رقم زد.

Ivo Andrić ایوو آندریچ برنده نوبل 1961، رمان‌نویسی در بالکان (در جغرافیایی که امروز صربستان نامیده می‌شود)

با اینکه کشورش طبق کنوانسیون برلین در سال در سال 1878 به اتریش– مجارستان اعطا شده بود؛ اما در کشوری زندگی می‌کرد که تغییری پس از دوران عثمانی نکرده بود و فرهنگ‌های شرقی و غربی بیش از هر نقطه دیگر شبه جزیره بالکان در کشورش وجود داشت، همین تنوع فرهنگ، آداب‌و‌رسوم و اعتقادات، توجه او را به ویژگی‌های زندگی مردمان شرق بوسنی جلب کرد و بعدها در آثارش شدیداً نمایان شد.

شاعر، نویسنده و برنده جایزه نوبل سال 1961، ایوو اندریچ (ایو آندروویچ کرواتی-بوسنیایی) در 9 اکتبر 1892 در روستای دولاک (Dolac) نزدیک تراوینک 1(Travnik) بوسنی (مستعمره اتریش) از پدری نگهبان مدرسه و مادری خانه‌دار متولد شد. در دوسالگی پدرش را بر اثر بیماری سل (همانند عمو و عمه‌اش) از دست داد و مادرش به جهت تنگدستی، او را که تنها فرزندش بود به ویزگراد (Višegrad)2 نزد دیگر عمه‌اش برد و به‌دست او و شوهرش سپرد که از نظر مالی پایدار بودند، اما صاحب فرزند نمی‌شدند. ایو آندروویچ دوران کودکی تا تحصیلات متوسطه را در ویزگراد گذراند که شهری چند قومی در گروه‌های مسلط

صرب و مسلمان بود (همیشه از این شهر به نام "خانه واقعی من" یاد می‌کرد. الهام بخش، مهم‌ترین اثرش نیز همین شهر بود.) در سن ده سالگی (1903)، بورس تحصیلی سه ساله از یک گروه فرهنگی کروات به نام «پیشرفت» دریافت کرد و به سارایوو نزد مادرش برگشت که در کارخانه فرش مشغول به کار بود. همزمان با تحصیل در دانشکده تربیت‌بدنی‌ سارایوو به عنوان یکی از اعضای فعال سازمان‌ ملی‌ جوانان‌ جنوبی‌ اسلاو «جنبش SHNO»3 فعالیت‌های سیاسی‌اش را برای «آزادی مردم جنوبی اسلاو» از امپراتوری اتریش-مجارستان آغاز کرد.

 در مسیر تحصیل چندان موفق نبود و مقطعی از تحصیل را دوباره خواند، اما پیشرفت بسیار خوبی در یادگیری زبان‌های آلمانی، لاتین و یونانی داشت؛ زیرا درآن زمان، شهر سارایوو ساکنینی (کارمندان دولتی) از تمام نقاط اتریش-مجارستان داشت و از نظر فرهنگی و تنوع زبانی دارای یک عنصر «ژرمن» قوی بود که در برنامه‌های درسی موسسات آموزشی تاثیر شدیدی گذاشته بود (از مجموع 83 معلم در دوره بیست ساله تحصیل اندروویچ تنها سه نفر آنها از بومیان بوسنی و هرزگوین بودند). یکی از دلایل عدم موفقیت او در تحصیل تا حدی به بیگانگی‌اش با بسیاری از معلمانش بر‌می‌گشت (در یادداشت‌های سلیا هاوکسورث 4، عنوان شده است که "برنامه آموزشی"‌های موسسات در آن زمان بیشتر در راستای افزایش حامیان متعصب سلطنت اتریش بود.)

به گفته آندروویچ «درس‌ها، خشن، خام، اتوماتیک، بدون نگرانی، ایمان، بشریت، گرما و عشق بود».

علاقه‌اش به علوم طبیعی و ریاضی (دو گرایشی که به آن بورس تحصیلی تعلق می‌گرفت) به مرور کاهش پیدا کرد و توجه‌اش به سمت ادبیات کشیده شد که متاثر از دو مدرس کرواتش، نویسنده و سیاستمدار «درو شورمین»5 و شاعر «توگومیر آلاوویچ»6 بود (دوستی‌ایی که تا آخر عمر ادامه داشت).

درهمان دوران دبیرستان، متوجه علاقه‌اش به نویسندگی شد و در سال 1911 اولین اشعارش را در مجله بوسناسکا ویلا 7 منتشر کرد. قبل از جنگ جهانی اول، اشعار، مقالات،

ترجمه‌هایی (آثار آگوست اشتریندبرگ 8، والت ویتمن 9 و تعدادی از نویسندگان اسلوونیایی) در مجلات منتشر نمود (مانند معاصر، جنبش کرواتی و ادبی.)

در اکتبر 1912 با دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه زاگرب، به تحصیل در ادبیات و تاریخ اسلوونی پرداخت؛ اما در سال 1913 به‌جهت فعالیت‌های سیاسی‌اش به دانشگاهی در وین منتقل شد. این جابجایی، در فعالیت‌های سیاسی‌اش بی‌تاثیر بود؛ زیرا به گروه دانشجویان‌جنوب‌ اسلاو، یوگسلاو، کرواسی پیوست که برای اتحاد یوگسلاوی مبارزه می‌کردند. به خاطر شرایط آب و هوایی وین که با ریه حساس او سازگار نبود (ارثیه خانوادگی)، ذات‌الریه گرفت (پنومونی ریه) و به توصیه پزشکان برای ادامه تحصیل به دانشگاه «Jagiellonia»10 در کراکو لهستان (Kraków) رفت و همزمان با تحصیل آثاری را در مجلات منتشر کرد.

هاوکسورث معتقد است، آندروویچ برای فعالیت‌های سیاسی‌اش در تحریم دانشگاه‌های آلمانی زبان، از دانشگاه اخراج شد.

با ترور «آرشیدوک فرانتس فردیناند» ولیعهد امپراتوری اتریش-مجارستان در 28 ژوئن 1914 در سارایوو، توسط ملی‌گرای هجده‌ ساله صرب، «گاوریلو پرنسیپ»11 از دوستان مبارز آندروویچ درگروه SHNO بود) در مظان اتهام قرار گرفت (تروری که دوماه بعد جنگ جهانی اول را شعله‌ور کرد.) او همراه با یکی دیگر از دوستان مبارزش از کراکو به زاگرب و از آنجا به رجکا برگشت، اما توسط پلیس دستگیر و برای فعالیت‌های ناسیونالیستی‌اش و شراکت در ترور به زندان رفت (زندان برایش فرصتی فراهم کرد تا خواندن و نوشتن و یادگیری زبان را دوباره آغاز کند.) اما به‌دلیل نبود مدارک کافی یک سال بعد آزاد و از خدمت در نظام محروم و به روستایی نزدیک تراونیک زیر نظر راهبان فرانسیسکن (فرقه‌ای از مذهب در کلیسای کاتولیک) تبعید شد. زندگی و روابط دوستانه‌اش با راهبان، او را علاقه‌مند وکنجکاو به تاریخ جوامع مسیحی کاتولیک و ارتدوکس بوسنی تحت حکومت عثمانی کرد.

در تاریخ 2 ژوئیه 1917، آزدایش را به‌دست آورد (امپراتور چارلز- آخرین پادشاه سلطنت امپراتوری اتریش-مجارستان، عفو عمومی را برای همه زندانیان سیاسی اتریش-مجارستان اعلام کرد). به ویزگراد برگشت و دوباره به فعالیت‌های سیاسی‌اش ادامه داد. با عود بیماری و بستری شدنش در بیمارستان‌های سارایوو و زاگرب، گردهمایی‌های سیاسی‌‌اش در بیمارستان‌ها شکل گرفت. او که تمایلات شدید صربی داشت و در دوران جنگ احساساتش شدت بیشتری گرفته بود، دیگر در مکاتباتش (از سال 1918 به بعد) خود را نویسنده جوان «صرب» از بوسنی معرفی می‌کرد. در 1918 همزمان با انتشار اولین کتابش «Ex Ponto»، که یک کتاب شعر نثرگونه بود، شرایط سلامتیش رو به وخامت رفت به گونه‌ای که نزدیک به مرگ بود.

با پایان جنگ جهانی و فروپاشی اتریش-مجارستان، یک دولت متحد از اسلاو جنوبی، پادشاهی صرب‌ها، کروات‌ها و اسلوونیایی تشکیل شد. آندرویچ مجدداً مطالعاتش را از سرگرفت و سرانجام مدرک کارشناسی‌اش را از دانشگاه زاگرب دریافت کرد، اما باز سلامتیش به خطر افتد آنقدر که «تاگومیر آلوویچ» که وزیر امور خارجه پادشاهی جدید یوگسلاوی شده بود از ارتباطاتش برای فرستادن آندروویچ به خارج از کشور و بهبودش استفاده کرد. او در طول دوره درمانش، دومین کتاب شعر خود را به نام «Nemiri» را تکمیل و در سال بعد منتشر کرد.

شرایط ناپایدار مالی‌اش، او را به سمت خدمت در دولت کشاند، در سپتامبر 1919 با توصیه تاگومیر آلوویچ، به عنوان منشی در وزارت مذاهب به بلگراد رفت؛ اما چندان از شرایط کاریش راضی نبود، متعاقب در‌خواستش برای انتقال، به مقر وزارت مذاهب در واتیکان رفت.

اولین داستان کوتاهش، به نام «The Journey of Alija drzelez» با گویش اکوایی (گویشی صربی) را در همین زمان منتشر کرد (نوشتن در گویش Ijekavian مورد استفاده در بومی بوسنی را دیگر در هیچ‌کدام از آثارش استفاده نکرد.)

اگرچه با متانت موقرانه‌ای تشریفات و تجملات و مراسم‌ها را در واتیکان همراهی می‌کرد؛ اما به جهت وقت کم برای مطالعه و نوشتن، از شرایط کاریش ‌به شدت ناراضی بود و با توجه به درخواستش به بخارست منتقل شد. به جهت آب‌و‌هوای این شهر و به‌خطر افتادن سلامتش با حضور کمتر در محافل رسمی، وقت بیشتری برای داشت و مقالاتی در مجله رومانیایی چاپ کرد.

سال 1922 به کنسولگری در تریست منتقل شد؛ اما باز هم با بدتر شدن وضعیت جسمانیش در ژانویه 1923 به گراس 12 منتقل شد. همزمان با این انتقال، و تحصیل در دانشگاه گراس در مقطع دکترای «مطالعات اسلاوی»، موقعیت شغلی‌اش در دولت، طبق قانونی که تصویب شده بود به خطر افتاد (تمامی کارمندان دولت باید مدرک دکترا داشته باشند). دوستانش، بخصوص وزیر امورخارجه با اشاره به توانایی‌های دیپلماتیک و زبانی‌اش، کمک کردند تا به عنوان یک کارمند روزمزد با دستمزد معاون کنسول، شغلش را از دست ندهد و فرصتی هم فراهم شود تا دکترایش را با عنوان "توسعه زندگی معنوی در بوسنی تحت تاثیر حکومت ترکیه" به پایان برساند. او با ارائه پایان‌نامه‌اش به وزارت امورخارجه دوباره به عنوان یک دیپلمات در دائم در وزارت امور‌خارجه مشغول به‌کار شد.

پس از تحصیل به مدت دوسال در بلگراد ماند و بیشتر وقتش را صرف نوشتن نمود. اولین مجموعه داستان‌های کوتاهش را در سال 1924 منتشر و جایزه آکادمی سلطنت صرب را برای آن دریافت کرد. در اکتبر 1926، به کنسولگری در مارسی منصوب شد و در 9 دسامبر 1926 به پاریس رفت. او که در 1924 عمویش و سال بعد مادرش را از دست داده بود، پس از ورود به پاریس و شنیدن خبر مرگ عمه‌اش دچار افسردگی شد آنقدر که به جز ارتباطات رسمی نه با کسی معاشرت می‌کرد و نه در مراسم غیر‌رسمی حضور می‌یافت. این تنهایی و انزوا او را به سمتِ بایگانیِ گزارش‌هایِ کنسولگریِ فرانسه در تراونیک بین سال‌های 809 تا 1814 کشاند؛ گزارش‌هایی که شالوده اصلی یکی از موفق‌ترین رمان‌هایش شد.

در آوریل 1928، همزمان با فعالیت در پست معاون کنسولگری مادرید به نوشتن مقاله‌هایی در خصوص سیمون بولیوار 13، فرانسیسکو گویا 4 و رمانش «Prokleta avlija» پرداخت. در ژوئن 1929، به عنوان سفیر یوگسلاوی به بلژیک و لوکزامبورگ (بروکسل) رفت و در 1 ژانویه 1930، به عنوان یکی از اعضای دائمی یوگسلاوی به دفتر جامعه ملل 15 در ژنو فرستاده شد و سال بعد به عنوان «معاون نماینده» معرفی شد. در سال 1933 به بلگراد بازگشت و در مدت کوتاهی پس از آن مدال لژیون افتخار 16 فرانسه را دریافت کرد؛ دو سال بعد، رئیس بخش سیاسی وزارت‌ امور‌خارجه و در 5 نوامبر 1937 دستیار نخست وزیر یوگسلاوی و وزیر امور خارجه شد.

در 1939 سفیر یوگسلاوی در آلمان شد و در 1941 در مراسم امضای پیمان سه جانبه 17 در برلین شرکت کرد با آنکه مخالف شدید آن بود. پس از امضای این توافق‌نامه درخواست کناره‌گیری از شغلش را ارائه داد.

با شروع جنگ جهانی دوم موقعیتش به خطر افتاد، اما از تمام روابط و نفوذش برای انتقال زندانیان لهستانی و همکارانش استفاده کرد. خود را بازنشسته کرد تا مجبور به همکاری با دولت دست نشانده آلمانی در صربستان نشود. در تمام طول اشغال یوگسلاوی، زیر نظارت دقیق آلمانی‌ها قرار داشت. سه سال تنها در بلگراد، انرژیش را صرف نوشتن سه گانه مشهورش کرد.

نتیجه پایان‌نامه چیزی نبود جز «اثر منفی حکومت ترکیه در محتوای فرهنگی حتی برای آن دسته از اسلواکی‌هایی که اسلام را پذیرفته بودند.»

معروف‌ترین و مهم‌ترین اثرش «پل رودخانه درینا»18 (The Bridge on the Drina) را در 1945 منتشر کرد، (هرچند از حکومت کمونستی خوشش نمی‌آمد، اما اتحاد جماهیرشوروی آن را بهترین اثر کلاسیک ادبیات یوگسلاوی معرفی‌ کرد) سپس «Travnička hronika»19، «Gospođica»20، چند مجموعه داستان کوتاه، برخی خاطرات سفر و تعدادی مقاله از نویسندگانی نظیر «وک کارا دجیچ»21، «پتر ِدوم پتروویچ»22 (به عنوان Njegoš نامیده می‌شد) و «پطرس کوچی»23 را منتشر نمود.

در نوامبر 1946، معاون انجمن همکاری فرهنگی یوگسلاوی با اتحاد جماهیر شوروی، رئیس اتحادیه نویسندگان یوگسلاوی و سال بعد عضو مجمع مردم بوسنی-‌هرزگوین شد. در سال 1948 مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهی که در طول جنگ نوشته بود را منتشر کرد. در آوریل 1950 معاون مجلس ملی یوگسلاوی شد و در 1953، کارش به عنوان معاون پارلمانی پایان یافت. در 1956، «Prokleta avlija»24 را منتشر کرد و به حزب کمونیست‌های یوگسلاوی، حزب حاکم کشورش پیوست (طبق نظر هاوکسورث، بعید است برای اعتقادات ایدئولوژیکش عضو این حزب شده باشد.)

آندروویچِ 66 ساله، در 27 سپتامبر 1958، با میلیاکا بابیچ (Milica Babić)، طراح لباس در تئاتر ملی صربستان که تقریباً بیست سال سن داشت، ازدواج کرد. (او قبلاً گفته بود که بهتر است یک نویسنده هرگز ازدواج نکند)

در 26 اکتبر 1961، برنده نوبل ادبی شد. اسناد منتشر شده 50 سال بعد این آکادمی، نشان داد که کمیته نوبل با اشاره به نقش نیروی انسانی در آثار آندرویچ و به تصویر کشیدن نیروی حماسی آنها در تغییر تاریخ یوگسلاوی او را بر نویسندگانی مانند جان تالکین 25، رابرت فراست 26، جان اشتاین بک 27 و ادوارد مورگان فورستر 28 ترجیح داده است. او جایزه نوبلش را برای بهبود کتابخانه‌ها در بوسنی و هرزگوین هزینه کرد.

پس از دریافت جایزه نوبل، آثارش به زبان‌های مختلفی چاپ شد؛ همچنین جوایز و افتخارات دیگری نیز به‌دست‌ آورد، از جمله جایزه بوسنی-هرزگوین در سال 1967 و جایزه «AVNOJ» (شورای ضد فاشیستی برای آزادی ملی یوگسلاوی) به عنوان یک قهرمان سوسیالست در سال 1972. به‌عضویت در آکادمی‌های علوم‌وهنر یوگسلاوی و صربستان درآمد و دکترای افتخاری از دانشگاه‌های بلگراد، سارایوو و کراکو دریافت نمود.

با درگذشت همسرش در 16 مارس 1968، سلامتی او نیز بیشتر در معرض خطر قرار گرفت. از فعالیت‌های اجتماعی‌اش کناره‌گیری کرد (بیشتر مابقی عمرش را در بیمارستان یا خانه بستری بود). او در 1:15 صبح در 13 مارس 1975، در سن 82 سالگی، درگذشت. جسدش را سوزاندن و کوزه خاکسترش را در مجتمع گورستان مشهور شهر به خاک سپردند (گورهای نظامی از جنگ صرب و عثمانی (1877 تا 1877)، جنگ‌های سرب و بلغاری، جنگ‌های بالکان و جنگ‌های جهانی، جایی که برخی از مهم‌ترین افراد تاریخ صربستان به خاک سپرده شده‌اند) در مراسمش حدود 10،000 ساکن بلگراد حضور داشتند.

پس از مرگش خانه مادری‌اش در تراوینک و آپارتمانش در بلغارستان به موزه تبدیل شده است و هر سال به یادش جایزه‌ای به نام او، برای یک داستان یا مجموعه‌ای از داستان‌هایی در زبان صربی به نویسندگانی که برای حفظ میراث و نیازهای فرهنگی و انسانی دست از نوشتن برنمی‌دارند، اهدا می‌شود.

او در ابتدا بیشتر به عنوان یک کرواتی و بعد به عنوان یک صرب شناخته شد. اکثر آثارش را به گویش صربستانی نوشته است. (حداقل یک سوم آثارش را به کرواتی نوشته). مخالف دولت و خواستار یک سرزمین متحد، چند فرهنگی بود. در آثارش مخصوصاً آنهایی که پس از جنگ جهانی دوم نوشته است، به خوبی ظلم و ستم جنگ و احساس آزار و انزوای افراد را به تصویر کشیده. در طول زندگی‌اش، چه شخصی و چه در آثارش، یک حس واقعی وطن دوستی را انعکاس داده است.

برخی از منتقدین ادبی معتقدند در آثار اولیه آندروویچ (آثار قبل از جنگ) آشفتگی نوجوانی و عدم بلوغ نویسنده مشخص است (بیشتر نثر غزلواره می‌باشد)، اما آثارش بعد از جنگ، بخصوص بعد ازجنگ جهانی‌دوم، دارای ارزش عمیق جهانی است؛ زیرا نثر غزلواره داستان‌هایش تبدیل به داستانی شد. با اینکه از نظر زبانی، گویش صربستانی را در نوشته‌هایش جایگزین کرد، اما آثارش بیشتر مرتبط با گذشته‌ی بوسنی است یا ترکیبی از روایت گذشته و حال است (روایتی زیست محیطی، رفتاری و روانی از شرق در اروپا) و بی‌شک داستان‌های این دوره از مهم‌ترین و زیباترین آثارش شمرده می‌شوند.

او در بیشتر آثارش از تنوع فرهنگی و قومی کشورش بهره برد و به زیبایی تغییر شرایط اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی را در رفتار و سرنوشت مردمش به تصویر کشید

او برای سه گانه‌اش در بوسنی که مردمانش زیر سلطه و میان فرهنگ اروپایی و ترک درگیر بودند مشهور است.

کوتاه با سه‌گانه ایوو آندریچ

رمان پل رودخانه درینا (The Bridge on the Drina ترجمه رضا براهنی -1342-نایاب)

کتاب «پل رودخانه درینا» اثر جاودانه‌اش داستان سرگذشت شهر کوچکی در کنار پل رودخانه درینا است که تاریخ چهار قرن روحیه مردم را از دوران سلطه ترک‌ها تا رونق بورژوازی از نظر تحول‌های اجتماعی و فرهنگی روایت می‌کند. (می‌توان آن را همپایه جنگ و صلح تولستوی دانست)

او به زیبایی در سیر حوادث داستان، روحیه سرکش مردم یوگسلاوی و صربستان، پراکندگی مذهبی، تنوع قومی و تعصب خشک سلطه‌گران و ترکان سنی مذهب را به تصویر کشیده و قتل‌وغارت عثمانی‌ها، خیزش دهقانان و مغلوبین و... را برای رهایی از سیطره سلطه‌گران به خوبی درکلمات داستان به نمایش گذاشته است.

این رمان تاریخ یک پل نیست، سرگذشت انسان‌هایی است که چهار قرن با این پل زیسته‌اند. سرگذشت زندگی انسان‌های ساده‌ای که بار سنگین تاریخ را به دوش می‌کشند.

رمان «Gospođica» (علیامخدره از ساراویو -ترجمه بهزاد برکت و هرمز ریاحی)

داستان سارایوو در آغاز قرن بیستم، شهری که در آن نطفه مصائب انسان تاریخ نوین بسته شد. به بهانه ترور «فرانتس فردیناند» در «سارایوو» جنگ جهانی اول از آن شعله‌ور می‌شود؛ زیرا سارایوو شهری است که چهار جهت زمان در آن به چهار صدا واقعیت دارد، (ساعت کاتدرال کاتولیک، کلیسای ارتدکس، برج ساعتی، مسجد، و سیناگوگ یهودی). «رایکا راداکوویچ» دختر یگانه خانواده‌ای مرّفه که غیر از پدر کسی را باور ندارد؛ نصحیت پدر ورشکسته‌اش را هنگام مرگ، برای داشتن آینده‌ای بهتر می‌پذیرد. او که دائماً در حال تلاش برای درک اوضاع جدید سیاسی-اجتماعی نابسامان و دنیای متلاطم روزگارش است، تمام زندگی‌اش بدون عشق و شادی واقعی طی می‌شود و به آهستگی از دختری گوشه‌گیر و آرام به زنی ناخن خشک و رباخوار و بی‌رحم تبدیل می‌شود که با خودش بیگانه است. رمانی از واقعیت تاریخی تا واقعیت ادبی نویسنده. «آندرویوچ» در این داستان به بررسی آنچه در انسان مقدر است و آنچه با قرار گرفتن در شرایط اجتماعی بر سرش می‌آید را چون پشت و روی جامه‌ای، پرداخته است.

رمان معمای تراونیک (جادوی تراونیک Travnička hronika)

رمانی کلاسیک و تاریخی که در طول جنگ جهانی دوم نوشته شده است و وقایع سال‌های 1807 تا 1814 را پوشش می‌دهد که با ورود کنسول فرانسه شروع می‌شود و با خروج کنسول دوم اتریش به پایان می‌رسد. از میان آثار آندروویچ، این اثر بیشترین شخصیت را دارد. او می‌خواست که سقوط دو دنیا و دو فرهنگ را که هیچگاه آشتی‌ناپذیر نیست، نشان دهد. اندروویچ در این داستان کلاسیک، مستندی غنی در زمینه تاریخ تمدن، قوم شناسی و شخصیت‌های تاریخی کشورش ارائه داده است.

کوتاه با برنده نوبل ادبی 1961

ایوو آندریچ: 9 اکتبر 1892 تا 13 مارس 1975- بوسنی-کرواتی-صربی

پدر: آنتون آندروویچ (وفات 1894)

مادر: کاترینا پیهچ آندریچ (وفات 1925)

همسر: میلیاکا بابیچ- طراح صحنه و لباس، (وفات 1968)

 دبیرستان: دبیرستان سارایوو، سارایوو، بوسنی و هرزگوین

دانشگاه: دانشگاه زاگرب

 دانشگاه: دانشگاه وین

دانشگاه: دانشگاه کراکوف

دانشگاه: دکترای فلسفه، دانشگاه گریس

منشی در وزارت مذاهب

معاون سفیر در تریست- مادرید- مارسی و پاریس. سفیر سفارت در آلمان –بلژیک

نماینده مجلس ملی- معاون نماینده در مقر جامعه بین الملل- نماینده یوگسلاوی در پیمان سه جانبه■

کتاب شناسی ایوو آندریچ

 (1918) Ex Ponto. شعر

1920 Nemiri. ر )شعر(

1920 Put Alije Đerzeleza. S. B. Cvijanović, Belgrade )رمان(

1924 Pripovetke I. Srpska književna zadruga, Belgrade مجموعه داستان کوتاه)

1931 Pripovetke. Srpska književna zadruga, Belgrade )مجموعه داستان کوتاه(

1936 Pripovetke II. Srpska književna zadruga, Belgrade )مجموعه داستان کوتاه(

1945 Izabrane pripovetke. Svjetlost, Sarajevo (مجموعه داستان کوتاه)

1945 Na Drini ćuprija. The Bridge on the Drina پلی بر رودخانه درینا (رمان(

1945 Travnička hronika. معمای تراونیک (جادوی تراونیک) (رمان(

1945 Gospođica خانمی از سارایوو (علیامخدره سارایوو) (رمان(

1947 Most na Žepi )مجموعه داستان کوتاه(

1947 Pripovijetke )مجموعه داستان کوتاه(

1948 Nove pripovetke )مجموعه داستان کوتاه(

1948 Priča o vezirovom slonu )رمان(

1949 Priča o kmetu Simanu )داستان کوتاه(

1952 Pod gradićem: (زیرشهر)(مجموعه داستان کوتاه(

1954 Prokleta avlija. خیابان لعنتی رمان(

1958 Panorama پانوراما- (داستان کوتاه(

1960 Priča o vezirovom slonu, i druge pripovetke )مجموعه داستان کوتاه(

1966 Ljubav u kasabi: Pripovetke. Nolit, Belgrade

مجموعه داستان کوتاه)

1968Aska i vuk: (مجموعه داستان کوتاه)

منابع:

 www.thefamouspeople.com/profiles/ivo-andric

http://www.nndb.com/people/766/000140346/

http://www.ivoandric.org.yu

http://www.ivoandric.cz/en/biography

https://en.wikipedia.org/wiki/Ivo_Andri

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات (قسمت سی و نهم) «ایوو اندریچ»؛ «گیتا بختیاری»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692