نقد وبررسي رمان «بهار برایم کاموا بیاور»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

نوشته : مریم حسینیان

نشر : کتابسرای تندیس

سال انتشار : 1389 / 180 صفحه

بهار برایم کاموا بیاور روایتگر زندگی زنی است که همراه فرزندان و شوهر نویسنده اش به خانه ای قدیمی در کنار روستایی دور افتاده نقل مکان می کند. این رمان از نوع داستان های روانشناختی محسوب می گردد که پر از حادثه های پی در پی وبر اساس یکسری توالی منطقی پیش می رود . حادثه های داستان دارای کنش هایی پر کشش می با شند.توماشفسکی فرمالیست روسی حادثه را کوتاه‌ترین اتفاق می‌داند که حتا می‌تواند در یک جمله روی دهد. مطابق نظر او "در واقع هر جمله، حادثه ا‌ی مربوط به خود را ارایه می‌دهد" یکپارچگیِ متن ِ روایی از رهگذرِ پیوستگیِ انگیزشِ در میان داستان بسیارچشمگیراست، به نوعی که در بوطیقای ارسطو مورد توجه قرار‌گرفته، آنجا که

ارسطو می‌نویسد:

کُنش در یک نمایش یا داستان منظوم باید یکپارچگی‌ای را ایجاد کند که در آن حادثه‌ها"در پایه‌ی احتمالات و ضرورت‌ها درپی هم بیایند.با مطالعه رمان خواننده در خوانش خود در بطن داستان با نوعی انگیزش رو برو می شود که از آن باید به عنوان انگیزش سببی یاد کرد. انگیزشِ سببیِ، انگیزشی است که تأثیر آن بر حادثه بر بسترِ رابطه‌ی علت و معلولی نمود می‌یابد؛رابطه‌ای که

احتمال یا امکانِ چیزی را بیان می‌کند. اما انگیزش نه تنها در مورد کُنش شخصیت‌های داستان، بلکه درپیوند با خود رویدادها – چه علتِ مشخصی در آن عمل کند چه تصادفی باشد یا آمیزه‌ای از هر دو- کارکرد را دارد.استفاده از کار واژها نیز در اثر حرفه ای بکار رفته اند .کار واژه‌هایی‌ که حالت یا کُنش بیرونی شخص را نشان می‌دهند، «کارواژه‌های جریان بیرونی» هستند، کارواژه‌‌هایی که ما از بیرون در مورد شخص واقعی شاهدیم یا به کار می‌بریم. اما کارواژه‌هایی که امیدوار بودن و ..."رامیرسانند به پهنه‌ی "جریان درونی" تعلق دارند. به این معنا که در مورد یک شخص واقعی می‌توان فعل‌های جریان بیرونی را به کار گرفت، ولی فعل‌های جریان درونی تنها به جهان روایت یا داستان تعلق دارند.

قانون زیبایی شناختی در این رمان نیز - سبکی عمل می‌کند که خود شکلی به حساب می آید بین ناخود‌آگاه ادبی و منطق ِ زبانی . شاید بتوان در این رابطه با اتکا به نظریه‌ی جهان‌های ممکن گتفرد لایبنیتس گفت که یک متن تخیلی یک یا چند جهان ممکن را می‌سازد. بیان تخیلی ِ متن تنها در پیوند با این «جهان‌های ممکن» حقیقی است، نه در ارتباط با جهان خارج از متن .

در نوشته های خانم حسینیان واسازی اتفاق افتاده است بقول لوی –استراس نظامی که در رمان حاکم است دارای وضعیتی می باشد که با یکدیگر نوعی رابطه دارند؛ که از طریق گفتگو های داستانی ما به این منطق راه پیدا می کنیم . دراین رمان ما نمی توانیم تعریف دقیقی ازشخصیت سلام داشته باشیم چرا که نویسنده بطور مستقیم نمی تواند اطلاعاتی از آن را به ما بدهد .بنا بر این از طریق دیالوگها تمهیدی برای ما چیده وطی اجرایی جا لب در طول داستان به ما سلام را می شناساند،که شخصیت وی حضور خارجی ندارد ،بلکه شخصیتی ذهنی می باشد .(دست می برم لای موهایم .یک مشت پر رنگی می آید توی دستم .شمع روشن می کنم وراه می افتم .سلام دستش را می گذارد روی لبش وهیس می کشد .من که ساکتم ! من همیشه ساکت بوده ام .)ص144

موضوع دیگری که در این رمان برایم جالب بود لحن نویسنده می باشد .لحنی که تعیین کننده ترین عامل برای سبک نویسنده به شمار می رود .همانگونه که همگان می دانیم با همین لحن می توانیم مشخصه خاصی به متن نوشته خود بدهیم . با کمک همین لحن نویسنده توانسته گفته های کنشی را ادا نماید که وصف نمی کنند، انجام می دهند .

( از پله ها پایین می آیم .آهسته و آرام .هیچ کس نیست .در زیر زمین را باز می کنم . بر می گرد دم   ونگاهم می کند .شانه هایش را می شناسم ودست بزرگش که روی دیوار می نویسد : نگار .)  

     و آخر در جریان رو به جلوی رمان نیروی مرکز گرایی با استفاده از زبان نویسنده شکل می گیرد ، تا همه چیز به سمت یک نقطه مرکزی در حرکت باشد .تا آنجا که این تعریف باختین مصداق پیدا می کند که :هر گفته مشخص از فرد متکلم همچون مکانی عمل می کند که در آن تمام نیروها بکار می افتند . از بعد تاویل پذیری نیز از متن رمان خواننده دریافت جدیدی پیدا می کند چرا که ازساخت معنایی واولیه متن بستر خاصی اداراک می شود که با ساخت شکنی مرز مشترکی دارد . در این مورد نظر گادامر را متذکر می شوم که می گوید :

(هنگامی که افق ها و منظر های مولف وتاویل گر در هم تنیده شد ،پیش داوری ها و پیش فرض هایی به عنوان مقدمه ی این ارتباط وارد عمل می شود که پیش شرط هر گونه درکی است .)

بهار برایم کاموا بیاور دنیای پر رمز وراز زنی به حساب می آید که بنیامینش گنج می شود ونگارش راگنجشکها با خود می برند تا بهار هر دوبا هم بیایند و..............

(بعد فقط می ماند دنبال کردن گنجشکها .حالا دیگر خانه برفی آب شده وپیدا کردن گنج کار ساده ای نیست .گوش قوی می خواهد و چشم های تیز بین ./ صفحه 177

 

           حمید رضا اکبری شروه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692