«عشق در دمشق»
" آنگاه که میمیرم
نامم را بر سنگ گورم ننویسید
اما داستان عشق مرا بنویسید
و بنگارید: اینجا آرامگاه زنی ست که به برگی عاشق بود
و درون دواتی غرق شد
و مرد! " زنی عاشق در میان دوات، ص 45
غادة السمان زاده 1942 در دمشق از پدر و مادری سوری است. پدرش مرحوم احمد السمان رئیس سابق دانشگاه سوریه و وزیر اداره آموزش و پرورش بود. مادرش در سنین ابتدایی زندگی غادة السمان از دنیا رفت و پس از آن غادة مورد توجه بیشتری از سوی پدرش قرار گرفت. غادة با وجود این مشکلات تحصیلاتش را سرسختانه ادامه داد و لیسانس ادبیات انگلیسیاش را از دانشگاه سوریه گرفت، سپس برای مدرک فوق لیسانسش به بیروت رفت و در دانشگاه بیروت مدرک فوق لیسانس زبان انگلیسی گرفت. سپس در دانشگاه لندن دکترای همین رشته را هم گرفت تا به تحصیلاتش در بالاترین سطح پایان دهد. غادة در سال 1969 با بشیر الداعوق ازدواج کرد و دو سال بعد صاحب پسری به نام "حازم" شد. در سال 2004 مشخص شد که بشیر بیماری سرطان خون گرفته است و به مراقبتی شبانه روزه نیاز دارد، غادة تا لحظههای پایانی حیات شوهرش در کنار او بود تا اینکه سال 2007 بشیر الداعوق برای همیشه چشم ازجهان بست. غادةالسمان 74 ساله اکنون در لندن سکونت دارد و گاهی به دیار خود یعنی دمشق هم مسافرت میکند.
مجموعه اشعار
عشق، 1973 /شهادت میدهم بر خلاف باد، 1987/ به تو اعلان عشق میکنم، 1976 / زنی عاشق در میان دوات، 1995/ غمنامهای برای یاسمنها، 1996/ ابدیت، لحظهی عشق، 1999/ رقص با جغد، 2003 / معشوق مجازی، 2007
غادة السمان هم رمان نویس برجسته ایست، هم روزنامه نگار مشهوریست و هم شاعر پر توانی. منتها در این مقاله تنها شعرهای ایشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
***
تاریخ عرب پر از جنایتها و خشونتهای بی رحمانه علیه زنان است. از دورهای که دختران تازه به دنیاآمده زنده به گور
میشدند تا به امروز که در برخی از کشورهای عرب زنان حق رانندگی ندارند! حال چگونه میتوان در این جامعهی بسته و زن ستیز از نقش بزرگ شاعران و نویسندگان عرب در اعتلای فرهنگ گذشت؟ بزرگانی همچون نزار قبانی، آدونیس، محمود درویش و ... در این عصر تلاشهای فراوانی در امر بالا بردن سطح فکری جوامع عربی، همسو کردنشان با جهان مدرن و پیشگیری از ایجاد شکافهای طبقاتی در بین تودهی مردم انجام دادند. اما میتوان گفت تلاشهای غادة السمان در ایجاد یک نگاه نسبتاً برابر به زن و توسعهی روشنفکری در جوامع عربی را کمتر کسی انجام داده بود. تزریق اندیشهی زنانگی در ذهن مخاطب به نوعی که هیچ ضعفی در اصول این اندیشه نیست. زن در اشعار غادة السمان تمام ویژگیهای یک زن عرب را داراست، اما تفاوتی بزرگ در این بین وجود دارد آن هم فریاد و خواستههای به حق شاعر (به عنوان زن عرب) و افکار روشنفکرانه و اگزیستانسیالیسم آن است. شاعران و نویسندگانی مانند غادة السمان در سوریه، فروغ در ایران و ویرجینیا وولف در انگلستان نقاط اشتراک فراوانی دارند. هرچند سطح خواستهها و میزان تبعیض زنان در طول تاریخ در هر یک از این سه جامعه تفاوتهای عمدهای با هم دارد اما نقاط مشترک زیادی در قلم و نوع اندیشهی این سه نویسنده دیده میشود. بی شک به دلیل اشتراکات فرهنگی و سیاسی کشورهای عرب و ایران شباهتهای غادةالسمان و فروغ در اشعارشان قابل تأمل است، هر دو به نوعی آغازگر یک ویژگی ادبی در هر دو کشور شدند، ویژگیای که ما به آن داشتن یک زبان زنانه یا ادبیات زنانه می گوییم. البته منظور از این ویژگی به هیچ وجه اروتیسم زدگی در شعر نیست، در حالت کلی اگر نگاهی به آثار درخشان زنان در چند سال اخیر در حوزهی شعر و رمان بیاندازیم، آثاری موفق بودهاند که روحی زنانه در پس کلماتشان نفس میکشد و به دور از هر گونه تحریف احساسی یا خود سانسوری (از جنس جنسیتی) بودهاند. از جمله آثار ویرجینیا وولف، اوریانا فالاچی، شیمبورسکا، فروغ و ... . طبق گفتهی فردیناندو سوسور (بنیان گذار زبانشناسی نوین) زبان نظامی از نشانههاست، نشانههای رایج و پذیرفته شدهی هر دوران باعث تشکیل چیزی به نام زبان معاصر میشود، پس نشانههای جنسیتی و اروتیسم در زبان باعث نوعی نمادگذاری و روشنگری در شعر خواهد شد، این است که وجود یک زبان زنانه در شعر اهمیت پیدا میکند. غادة السمان بارها و بارها در اشعارش تلاش کرده تا سایهی سنگین تبعیض جنسیتی روی زنان عرب را به مخاطبانش القا کند و از رنج تمام این سالها سخن بگوید و در مقابل تمام کج فکریها مقاومت کند:
" آن که تو را با خویشتن برابر نهاد بسیار بر تو ستم روا داشته است.
تو را چه گناه
که او شیدای تسلط است
و تو دلدادهی رهایی هستی!
تو را چه گناه که او سرگشته و پریشان است
در این پندار که آیا بهشتیان را بر چهره موی است یا نه؟!
و تو در این پندار سرگشته که تهی دست بر دروازهی تاریخ
چگونه به قرن بیست و یک
گام مینهی؟
غمنامهای برای یاسمنها، ص 49
ویژگی دیگری که در اشعار غادة السمان به چشم میآید آشنایی زدایی ست. به قول صورتگرایان روس کار هنرمند آشنایی زدایی ست و زدودن غبار عادت از چشم ما. (آثار و مقالات، شفیعی کدکنی، ص 45) آشنایی زدایی را میتوان درون مایهی اشعار شاعران بزرگ نامید، سرتاسر دیوان حافظ و بیت بیت اشعارش پر از آشنایی زدایی ست، چه بسا بسیاری از بیتهای حافظ از گذشتگان وام گرفته شده باشد، اما آشنایی زدایی که حافظ در اشعارش به کار میگیرد آن مضامین را برای مخاطب نو جلوه میدهد. یا کاری که شاعران معاصرمان با تلمیحها و نقلهای گذشتگان انجام میدهند چیزی جز آشنایی زدایی نیست.
حال اگر به اشعار غادة السمان دقت کنیم، گاه آشنایی زدایی هایی پیش پا افتاده و ساده میبینیم اما گاه با چنان چیزهایی مواجه میشویم که تا مرز تابوها و خط قرمز بسیاری از اقشار جامعه پیش میرود. به همین جهت غادةالسمان را قبل از شاعری موفق شاعری جسور میدانند. جامعهی عرب بر پایهی سنتها استوار است، حال تنها نویسندگان و شاعرانند که میتوانند از این سنتها عبور کرده و پا در عرصهی مدرن بگذارند، دست ملتشان را بگیرند و آنها را هم با خود به این جهان ببرند.
نمونههایی از آشنایی زدایی در اشعار غادة السمان:
" من پیش از آن که بخوابم
گوسفند نمی شمرم
اما یارانی را می شمرم که از آنان دوری گزیدهام! " غمنامهای برای یاسمنها - ص 55
" در حالی که نگاه جرج واشنگتن بر اسکناس دلار
زیباتر از نگاه مونالیزاست! " زنی عاشق در میان دوات – ص 25
چیزی که از آن به عنوان نقطه قوت تفکر غادةالسمان میشود نام برد، هویت طلبی و هویت شناسی وی بعد از تحمل این همه رنج و نقدهای شدیدش بر جامعه و افراد جامعهاش است! یعنی با وجود تحقیرها واذیت هایی که در تمام سالهای زندگیاش به خود دیده و مطالعهی عمیقش در باب تاریخ عرب باز هم به هویت و وطن خود میبالد و اجازهی هیچ گونه نگاه بدی به خواننده در این باره نمیدهد. اما این تفکرات کاملاً به دور از تعصبهای بی جا و آزار دهندهی برخی از افراد جامعه است. بسیاری از بزرگان ادبیات همین شیوه را پیش گرفتهاند اما غادةالسمان با قلمی چنان ضریف و روحی چنان لطیف نقدهایش را بر جامعه وارد میکند که به هیچ وجه وارد حیطهی شعار نشده و شعری دل انگیز و پر از احساس میسراید.
" با آنکه پوستم سپید است
به معنایی من زنی زنگی و سیاهم
زیرا من زنی عربم ...
در زیر صحراهای جاهلیت زنده به گور بودم
و در عصر راه رفتن بر روی کره ماه من همچنان زنده به گورم ... " رقص با جغد - ص 64
جنبهی سیاسی اشعار غادةالسمان و بلوغ سیاسی او را میشود از دلایل آوانگارد بودن خودش و اشعارش دانست. تاکید زیاد بر ایستادگی و مقاومت در اشعارش و سرسختی وی با سران حکومت عرب، نقدهای وی اساسی و ریشه ایست و تنها شاعری میتواند اینگونه به مسائل سیاسی بپردازد که مطالعهی عمیقی بر سیاست و تاریخ ملت و کشورش (یا جهان) و درک عمیقی از دنیای اطرافش داشته باشد. آدونیس شاعر فقید عرب در بخشی از مصاحبهاش میگوید: جامعهی عرب دیگر به پیامبری آسمانی نیاز ندارد، اکنون زمان آن فرا رسیده که همه دست به دست هم بدهیم تا هر یک پیامبر خویش باشیم (مصاحبه با آدونیس – علیرضا جهانی – روزنامهی اطلاعات شمارهی 370 – ص 7) حال که در اکثر نقاط جهان صحبت از تعامل و پایان جنگها و جنگ ستیزی است وجود شاعران و روشنفکرانی چون غادةالسمان کمک زیادی به ادبیات و صلح و هرچه زیباتر شدن دنیا میکند!
" من نافرمانم
بر دیکتاتوری که دستار اعتراض بر سر دارد
و جلادی که برای آزادی سخنرانی میکند
در حالی که پی فرصتی ست تا آزادی را برباید و ترور کند
من نافرمانم
در برابر آنان که مژدهی عشق و عدالت میدهند،
در حالی که خون ازچکمه هایشان جاری ست. " ابدیت، لحظه عشق - ص 58
نگاه غادة به مسائل روی داده در فلسطین و لبنان و نوشتههای تندش دربارهی جنگ، در این دو کشور تحسین بسیاری از منتقدین و روشنفکران را به همراه داشته. غادة در مورد جنگ فلسطین و مسائل پیش آمده در بیروت چنین میگوید:
" چشمانم را میگشایم، بر اسرائیل که بر طبل جنگ میکوبد
و چشمهایم را میبندم، بر آمریکا که بر طبل جنگ میکوبد.
زندگی، پرواز گنجشکی میان دو انفجار است ... "
سوال اصلی این است که چرا باید شاعران و نویسندگان برجستهی یک کشور یا یک ملت در میهن خودشان سکونت نداشته باشند، این دغدغه برای ما دغدغهی دوری نیست، داریم شاعران و نویسندگانی که امروزه به دور از سرزمینمان زندگی میکنند. جوامع عرب هم همواره از این مشکلات رنج بردهاند و دلیل اصلی این اتفاقات جنگهای داخلی و نبودن جایگاه خاصی برای قشر هنرمند و اندیشمند جامعه بوده. غادة السمان هم از این قاعده مستثنی نیست و زندگی در جامعهی خودش را " پرواز گنجشکی میان دو انفجار " میداند و ساکن کشورهای اروپایی میشود. اما غم غربت و دوری از سرزمینش همواره بن مایهی اشعارش بوده و هست. قسمتی از شعر تنها وطنم مجازی نیست از کتاب عشق مجازی نشان دهندهی این مهم خواهد بود:
" هنگامی که از دمشق کوچ میکردم، پدرم در سکوت در دلم نجوا کرد:
دخترم هرجا که میخواهی برو اما همواره از یاد مبر که از کجا آمدهای ...
و من هرگز روزی انتساب اصالتم را به اکثر شهرهای سیارهام، از یاد نخواهم برد
شهری که به رقم کشورگشایان و جباران و جلادان هنوز زنده است. " معشوق مجازی – ص 78
نگاه زیبای غادة در اشعارش به عشق به عنوان یک راه نجات و امید دوباره برای زندگی بسیار زیباست. غادة بارها به نقش بزرگ عشق در زندگیاش اشاره کرده و زندگی را بدون حضور این اکسیر آرامش بخش قابل تصور نمیداند. تفسیر غادةالسمان از عشق بسیار ساده و نزدیک به تعریف افلاطون از عشق است یا همان عشق افلاطونی ست! ارتباط عاطفی بسیار قوی و وابستگی به معشوقه در اشعار عاشقانهی غادة وجود دارد که آن را کاملاً با غادةالسمانی که شعرهای تند اجتماعی سیاسی مینویسد جدا میکند. در اشعار عاشقانهی غادة که بیشتر در کتاب ابدیت، لحظهی عشق آورده شده معشوقه به عنوان موجودی فراتر از خود شاعر نیست، بلکه غادة بیشتر خودش را ستایش میکند که انسانی زمینی را تا این حد دوست دارد و معشوقهاش را ستایش میکند که توانسته لایق این همه دوست داشتن باشد! گاهی در اشعارش از کلمهی اختراع کردن (اخترع) به عنوان فعل عشق استفاده میکند:
" عشق تو را اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم ...
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی تنها میخواند تا نترسد " ابدیت – لحظه عشق ص 49
گاهی آنقدر از هیاهوی جهان خسته میشود که مینویسد:
" میخواهم از همه چیز
به عشق تو بگریزم " معشوق مجازی – ص 39
و گاهی چون فروغ، اعتقادش به یگانه امید زندگیاش را هم از دست میدهد و بی تمنا چشم به راه مرگ مینشیند:
" عشق تو به من عشقی مجازی ست
وفاداری تو به من نیز مجازی ست
تنها مرگ مجازی من حقیقی ست
مانند تنفس! " معشوق مجازی – ص 38
غادةالسمان، شاعر شور و شورش است، شاعر سیاست و منطق، شاعر روزهای سخت ملت عرب و شاعر زنان بی فریاد، اما نمیشود منکر این شد که تنها عشق غادةالسمان را سرپا نگه داشته است، هم عشق به دمشق، هم عشق در دمشق!
در آخر تشکر میکنم از دکترعبدالحسین فرزاد به دلیل ترجمههای بی نقصش از اشعار غادةالسمان به زبان فارسی، نشر چشمه به دلیل چاپ مجموعه اشعار ایشان و دوست خوبم فائزه حسنی به دلیل کمک در ترجمهی مقالات و اشعار به زبان عربی.■
منابع
- السَّمّان، غادة. غمنامهای برای یاسمنها. تهران: نشر چشمه چاپ اول ۱۳۷۷، چاپ دوم ۱۳۸۵
- السَّمّان، غادة. زنی عاشق در میان دوات. تهران: نشر چشمه چاپ اول ۱۳۸۰..
- السَّمّان، غادة. ابدیت، لحظهی عشق. تهران: نشر چشمه چاپ اول ۱۳۸۳.
- السَّمّان، غادة. رقص با جغد، عبدالحسین فرزاد، چشمه، تهران، ۱۳۸۹
- السَّمّان، غادة. معشوق مجازی، عبدالحسین فرزاد، چشمه، تهران، ۱۳۸۹
- فرزاد، عبدالحسین. تاریخ ادبیات عرب. انتشارات سخن (علمی).۱۳۷۴، چاپ دوم ۱۳۷۷، چاپ سوم 1379
- سوسور، فردیناندو. دوره زبان شناسی عمومی. کوروش صفوی، انتشارات هرمس. چاپ اول 1392
- کردبچه، لیلا. مقاله شباهتها و تفاوت فروغ فرخزاد و غادةالسمان، سایت شاعران زن تهران
- شفیعی کدکنی، آثار و مقالات، آشنایی دایی
- ویکی پدیا، دانشنامهی آزاد