نگاهی به کتاب شعر «کجا قناری بکارم؟» سروده «لیلا صدیق»؛ «پرویز حسینی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

«بهره‌ای از گلستان کلمات»

«کجای امسال را باید قناری بکارم

تا بر لب انگشتان

در حصر ترانه‌ای سبز شود.» (قسمتی از شعر صفحه ۱۹)

اولین مجموعه شعر شاعر کازرونی لیلا صدیق، دورخیز بلندی دارد در پیست شعر امروز و انتظارات را برای ارتفاعی متعارف بالا می‌برد، اما اگر بخواهیم خارج از تعارفات ادبی سخن گفته باشیم باید بگوییم برای اینکه پرش شاعر تبدیل به پرواز بشود، به سکوهای پرتاب دیگری نیاز هست تا شاعر به اوج مورد نظر دست بیابد!

با نگاهی صادقانه به شعرهای «صدیق» به چند نکته می‌توان اشاره کرد: نکته‌ی اول بر می‌گردد به زبان روایی شاعر که سپید و منثور است و شباهت بسیاری به دیگران دارد. وقتی می گوییم «دیگران» فرد خاصی مورد نظر ما نیست بلکه زبان جمعی حاکم بر طیف وسیع شاعران زن می‌باشد. هرچند لیلا صدیق سخت کوشیده که خودش باشد و سالها در چاپ اشعارش وسواس به خرج داده که با زبان خودش در انجمن شعر امروز شرکت کند اما به نظر می‌آید اگر نام شاعر را از پای شعرهایش برداریم به امضاهای ناشناخته‌ای برسیم که تا بخواهد به مهر مخصوص شاعر تبدیل بشود بسی زمان ببرد:

«جا مانده بر صبوری سجاده

طاقت عرش را طاق می‌کنم

چگونه

نگاه قبله شرمگین نباشد

وقتی که عشق

مرا از یاد

برده است.*

(شعر صفحه هفتاد.)

باکمی دقت درشعرهای لیلا صدیق می‌توان تلاش شاعر را در دستیابی به زبان خاص خودش حس کرد اما هنوز آن تعادل و بالانس مورد نظر شاعر در همه شعرها دیده نمی‌شود. هرچند مخاطبان تیزبین رد پای زبانش را در پاره‌ای از اشعار می‌توانند دریابند: ذ«آویزان بند رخت

اضطرابم را تاب می‌دهم»

«لبان دفتر را می‌دوزم»

«خشاب پر شده از بغض»

«سر می‌روم

از حوصله‌ی چهارراه»

«و سیگار عمیق‌ترین پک‌ها را نفس می‌کشد»

«ونوعروسانی

که کلاغ‌های لال می‌زایند.»

«و غرورم

تنها بازمانده‌ی مجروح» و...

و این همه نشان می‌دهد که لیلا صدیق اگر خاطر پریشانش را مجموع کند می‌تواند صاحب صدایی خاص در عرصه‌ی شعر بشود و میدانم آنقدر سعه صدر دارد که تلخی کلمات را حلاجی کند و با شیرینی

مدارا و تمرین بر مخاطبان خود بیفزاید.

از نکات دیگری که در مجموعه «کجا قناری بکارم» می‌توان به روشنی دریافت عاطفه و شفقت در شعرهای صادقانه و صمیمی شاعر است.

«چه غمگین است

چیدن لبخند از چهره‌ی خاطره»

«دلواپس بادها بودیم»

«تو

لابه لای ریخت و پاش‌های بچگی قد می‌کشی»

«در بغض‌های هم مچاله می‌شویم»

«از قیافه‌ی در هم اتاق

تا تک سرفه‌های اشپزخانه

و حیاطی که مدام جیک جیک می‌کند»

با این همه، از انصاف به دور خواهد بود اگر نگوییم که اولین کتاب‌ها همیشه شاهکار صاحبانان ها نیست و هیچ دسته گلی بی خار دیده نمی‌شود و به جای انگشت به تیغه‌های خار کشیدن

باید به عطری اندیشید که آدمی را سرمست می‌کند و به خلسه فرو می‌برد.

شاید لیلا صدیق شاعر پیشکسوتی باشد که دیر به جمع صاحبان کتاب پیوسته است اما شایسته جشن است، چرا که هرکه قلم را فرو نمی‌گذارد بی گمان به باغ پر گل کلماتی می‌اندیشد که

عمری جاودانه دارند و همین پنج روز و شش نیست و آیندگان از این گلستان کلمات بهره‌ها خواهند برد.

من بی صبرانه چشم به راه مجموعه‌ی بعدی شاعر خواهم ماند. شاعری که چنین می‌سراید»

«آن قدر گوشم از سکوتت پر است

که حالاها

خیال شنیدن

ندارد.»

کتاب شعر «کجا قناری بکارم»

لیلا صدیق، چاپ اول 96، نشر مایا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692