«بسیار آدمها را زیستم.» نرودا
ایزاک بشویس سینگر، متولد 1904 (یا 1902) لهستان. درگذشته 1991 فلوریدا. برنده جایزه نوبل سال 1978. از رمانهای معروف او خانواده مسکات، ملک اربابی، شیطان در گورای، جادوگر لوبلین، برده، دشمنان: یک داستان عاشقانه، مدرک است. احمد پوری، متولد ۲۳ فروردین ۱۳۳۲ تبریز، مترجم، نویسندهو ویراستار معاصر ایرانی است
دشمنان؛ داستان زندگی هرمان برودر، از بازماندگان هولوکاست است که برای فرار از دست سربازان فاشیست، سه سال در انبار دهکده خدمتکارشان پنهان شد. پس از جنگ با همان دختر ازدواج کرد و به امریکا رفت. نویسنده بهطور مستقیم از فجایع جنگ روایت نمیکند بلکه با به تصویر کشیدن رفتارها و دنیای درونی مهاجران، از زاویهای جدید به جنگ و تبعات آن میپردازد. در این رمان هر لحظه منتظر انفجار هستی. با هر خط به نقطه پایان ماجرایی نزدیک میشوی که بارها و بارها چه در طول داستان و چه در خاطرههای روایت شده توسط شخصیتها، پایان پذیرفته است.
«اقلیدوس میگوید فهم بیشتر عذاب بیشتری در پی دارد. حقیقت آشکار خواهد شد.»
شخصیت هرمان که برای رفع و رجوع گرفتاریهایش مدام دروغ میبافد، نمونه بارز یک انسان بیاعتماد است که برای نجات خود از پوچی تلاش میکند انگیزههای زیبا و دوست داشتنی زندگیاش را به هر قیمتی نگه دارد. عشق ماشا (معشوقهاش)، زیبایی و آرامش تامارا (همسر سابقاش) و سادگی روستایی یادویگا (همسر فعلیاش). و برای حفظ اینها خیلی راحت دروغ میگوید.
«آنهایی که جرأت پایاندادن به زندگی خود را ندارند فقط یک راه برایشان مانده: وجدان خود را بکشند، خاطرات خود را خفه کنند و آخرین نور امید را خاموش کنند.»
برای او معیارهای اخلاقی بیارزش شده است و با تجربههای هولناکی که از جنگ داشته، به همه چیز شک میکند.
«آدم فقط میتواند درباره یک چیز شک نداشته باشد. مرگ.»«آدمهایی که در همهچیز شک میکنند میتوانند همهچیز را هم باور کنند.»
تلاش قابل ترحم او، با معیارهای بیرونی جامعه در تضاد است اما آنچه تمام این پیچیدگیها را در نظر خواننده قابل همدردی میکند، خودسرزنشی مداوم هرمان بابت کار کردن با شخصیتی چون خاخام است. مرد ثروتمندی که که هرمان برایش متن سخنرانی و تحقیق مینویسد.
«هرمان پیش خود فکر کرد که به این نوع وحشتها عادت کرده است با این حال هر ظلم و خشونت جدید او را شوکه میکرد.»
هرمان نمونه قربانی زنده جنگ است که خاطرات ترسناک زندگی در کاهدانی را با خود به همهجا میبرد.
«آنها سرنیزه را در کاه فرو میکردند تا او را خارج کنند و او خود را بیشتر و بیشتر میان کاهها پنهان میکرد.»
«هنوز خیال پنهان شدن از دست نازیها در بروکلین تمام نشده بود.»
همگام با خواندن کتاب، ممکن است مدام به قضاوت دست بزنید، و بعدتر با مواجه با فضای پیچیده و تصاویر زنده فکرتان عوض شود. زبان روان، تعلیق، بار فلسفی جملات و پایان عجیب و دوست داشتنی، از ویژگیهای منحصر بهفرد کتاب است.
«آنگونه که خود آدم میتواند به خود ضربه زند، ده دشمن نمیتواند.»
این کتاب از سوی نشر باغ نو منتشر شده است .■