خوانش شعری از «شهاب مقربین» «سریا داودی حموله»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

خوانش شعری از «شهاب مقربین» «سریا داودی حموله»

می‌خواستم دنیا را عوض کنم / دنیا عوض شد / اما کار من نبود / می‌خواستم انسان را دگرگون کنم / انسان‌ها دگرگون شدند / نه آن گونه که من می‌خواستم / حالا فقط می‌خواهم / تو را نگه دارم / همان گونه که بودی / بی‌هیچ تغییری / پیچیده در رویاهای کاغذی‌ام / و تو می‌دانم / عوض نخواهی شد / همان گونه که بودی گریزپا / پر طغیان و تغیر / ویران‌گر / رودخانهٔ آتش / «رویاهای کاغذی‌ام»

شهاب مقربین چندین دهه کار مستمر و حرفه‌ای در کارنامهٔ خویش دارد. (1) این شاعر سپیدگرای ساده‌نویس که به هستیت پدیده‌ها فکر می‌کند و ذهنیت‌اش متمرکز به چه گفتن‌هاست. شعرهایی روایی با ساختارهای مفهومی ـ مضمونی که به جنبه‌های تعلیقی زبان تأکید بیش‌تری دارد.

شاعر با دغدغه‌های هستی‌شناسانه به‌سمت اِلمان‌های فرم و محتوا می‌رود و با ساختار سمپاتیک حس‌های نوستالژیکی را بروز می‌دهد. عینیت‌گرایی (ابژه‌ها) از شگردهای محوری است، شعرهایی نسبتاً کوتاه و ایجازمند که نشأت گرفته از تجربیات حسی است و از نظام خاصی در ابژه‌پردازی‌ها (موضوع شناسایی) استفاده می‌کند.

«کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم»

در مجموعهٔ «کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم»(2) شعرها چند جزء دارند و ساختار روایت‌ها معطوف به تجربیات حسی شاعر است. تصاویر حسی و موسیقی درونی باعث توازن بین فرم و محتوا است.

شاعری مدرن و نوستالژیک‌سرا که متمرکز در پدیده‌های هستی‌مند است. پاره روایت‌هایی از روزمرگی‌ها که با لحن حزن انگیزی بیان می‌شود، شعری ساده و بی‌تکلف که با انگاره‌های عینیت‌مند حادث می‌شود و شاعر با تقابل‌های پارادوکسی «بودن و نبودن» و «هستی و نیستی»، «حضور و غایب» و «معنا و فرم» به شایستگی از متن استفاده می‌کند.

«کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم» با رویکرد تجربه‌گرایانه تأکیدش بر جزئی‌نگره خواهد بود. در محوریت

حسی تحت‌تأثیر عناصر زیست محیطی می‌باشد که بافت دراماتیکی آن تلفیقی بین زبان گفتار و نوشتاراست.

لحن شعر متکی به ساختار زبانی است که پس عینیت‌ها (ابژه‌ها) اتفاقات کلامی نقش می‌گیرند. به کارگیری زبان شاعرانه و ثبت تصاویر انتزاعی از زیبایی‌های نهفتهٔ متن است. حضور اشیا و پدیده‌ها ملموس و محسوس، و فضای شعر تجریدی است:

ـ باغ را از یاد برده بودم / و نیمکت را / آن جا کلاهم جا مانده بود / بوی برگ‌های پوسیده بیدارم کرد / پس به بعد از ظهرِ پاییز پانزده سال پیش رفتم / برگ‌ها می‌چرخیدند و روی نیمکت می‌نشستند / کلاهم نبود / اما / دوباره او را که لبخند می‌زد / دیدم / این بار می‌توانستم / جبران کنم / فرصتی را که از دست رفته بود / این بار می‌تواستم... / تردید لعنتی / خزه‌ها بر آب حوض شناور بودند / «کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم»

مقربین با شعرهای چند لحظه‌ای و فلاش بک شعر را پیش می‌برد. تصاویر برگرفته از استعاره‌های نمادین، حس‌آمیزی، آشنازدایی و تلفیق عین و ذهن است. ایماژ و تشبیه‌های بدیع سبب هارمونی و ریتم و موسیقی در متن می‌شود.

شاعر جهانی را خلق می‌کند تا زیر بار واقعیت‌های حقیقی خرد نشود (3)، سطرها از نظر فضای رومانتیکی ارتباط معنایی باهم دارند. قصد شاعر نشان دادن ابعاد ناشناختهٔ زندگی است، نوعی وقایع‌نگاری و عینی‌گرایی که سبب ارزش‌گذاری کلمات است.

طرح رویدادها، ثبت حوادث و روزمرگی‌های تنیده در ابژه‌ها ضمنی است، نگاه واقع‌بینانه به شعر از ویژگی‌های ذهنی شاعر است. زبان گلایه و شکوایه‌های اجتماعی و نوستالژیکی جامانده از سال‌های دور موضوع محوری شعرها محسوب می‌شود.

«این دفتر را باد ورق خواهد زد»

مجموعهٔ «این دفتر را باد ورق خواهد زد»(4) زیباترین تجلی زبان است، شعرها با بن‌مایه‌ای روان‌کاوانه متعلق به ناخودآگاه شاعرند. لایه‌های متنی گاه نرم و گاه غیرقابل نفوذ می‌باشد؛ شعری زیستمندانه و نوستالژیک که ساختاری منفرد دارد.

از شاخصه‌های شعر مقربین تلفیق عین و ذهن است، زبان پدیده‌ای است قراردادی که از نظر فرم و ساختار، بافتار روایت پایان خود را کامل می‌کنند. عناصر و ابزارهای بیانی ملموس در بهره‌گیری سوژه‌های ذهنی و ژست‌های زبانی و رفتار تکنیکی از جذابیت‌های مفهومی است. گزاره‌های درخشانی که موازی فضای تصویری شعر و شبیه سازی رویاها با جهان بیرونی است:

ـ بخوابیم باهم / به خواب هم پا بگذاریم / رویاها و کابوس‌های یکدیگر را ببینیم با هم / از آن پس / دیگر / هرگز بیدار نخواهم شد / «این دفتر را باد ورق خواهد زد»

ابژه‌هایی متشکل از تقابل‌های دوگانه باعث برجسته شدن کلام می‌شود. این تشخص زبانی منجر به بازآفرینی‌های ساختاری در بطن تصاویر است. وجه روایی، روایت‌های آزمون و خطایی زمینهٔ تعدیلی دارد. با عناصر نقش‌پذیر و کنش‌های محتوایی که برای معادل‌یابی ساختاری، معطوف به همان آیینه‌دان هرمنوتیک می‌باشند.

رئالیزم زبانی طیف گسترده‌ای از متن را دربرمی‌گیرد، ساختار بیانی و خطی مجالی برای قطعیت و ارجاع کنش‌گرا است که به آفرینندگی معنا می‌رسد. این برتری منجر به چالش ذهن و تلاشی برای ادراک کلمات انعطاف‌پذیر و صیقلی داده شده، می‌شود که در حوزهٔ زبان، ساختار سمپاتیک با پیش زمینهٔ ذهنی از یک کلیت برخوردارند.

شاعر از اندوهی پنهانی می‌گوید، شعر محصول شرایط روحی و درونی شاعر است و فضای بسته و اندوه‌ناک با حس‌های نوستالژیکی همراه است. شعری قائم به ذات که در روند ساختاری دچار مکث و کنش‌هایی می‌شود و رسیدن به ظرافت‌های حسی نقطه عطفی در روند حرکت شعراست.

مقربین به توصیف فضای‌های محیطی می‌پردازد، درون هرسوژه (شناسا) ای سوژه (شناسا) ی دیگری نهفته است. شاعر با جایگزینی کلمات شعر را به چالش می‌کشاند و ذهن جایگزین ایماژ و تصویر می‌شود. شعری با فضای تصویری که در مضمون‌پردازی‌ها به کنش‌های زیباشناختی آن باید توجه شود.

شعری با تِم‌های عاشقانه که از باورمندی‌های تفکیک‌ناپذیر محسوب می‌شود و ذهن مخاطب را به سمت حس‌آمیزی‌های دیالکتیکی می‌برد. گاه مرگی نامتعارف و دور از ذهن را با استعاره‌پردازی به اجرا درمی‌آورد و رابطهٔ مجازی جایگزین رابطهٔ استعاری شده است:

ـ بر زمین نه / بر زمان پا گذاشتیم / و رد پای ما این ثانیه‌های مرده است / این شیارهای ژرف / که بر زمین نه / بر جبین جا گذاشتیم / «این دفتر را باد ورق خواهد زد»

جهان شعر مقربین استعاری است، شعری لحظه‌ای و حسی که با اِلمان‌ها و عناصر دیگری پیوند دارد، پدیده‌های نامألوف و ابهامی جزء تنهٔ شعر محسوب می‌شود. شاعر بیش‌تر به هستی زمان‌مندی شده توجه دارد، آن‌جا که زمان حال آکنده از روزمرگی و گذشته پر از حسرت‌های نوستاالژیکی است.

گرچه ساخت‌مند بودن، ضعف‌های ساختاری زبان را نمی‌پوشاند و تصاویر معنایی بیش‌تر از آن‌چه می‌گویند، تِم (مضمون) ندارند، اما شاعر با هوشمندی از هر چیزی معنایی می‌سازد، گاه عکسی، حرفی، خاطره‌ای حس‌های نوستالژیکی شاعر را بیدار می‌کند.

از محوری‌ترین خصلت‌های شعر مقربین روایت است که گاهی متن سوژه (شناسا) گی را زیر سؤال می‌برد، واکنش به رسالت بشری، خواسته‌های اجتماعی و فردی و تصاویری که از زندگی ارائه می‌دهد باز نشانه‌هایی از چیستی شعر محسوب می‌شود که در کلیت اثر شکل می‌گیرد.

«من» گویی‌های نوستالژیکی

در متن‌های مقربین «منِ» رمانتیک در اولویت و تصویر در درجهٔ دوم اهمیت می‌باشد که شاعر با رعایت ایجاز در نحو افقی دغدغه‌هایش را در زبان حسی و عاطفه می‌ریزد.

شعرها از «منِ» خودآگاه (خرد اکتسابی) و «منِ» ناخودآگاه (خرد غریزی) سرچشمه می‌گیرد و با نگاه فلسفی و دیالکتیکی به ثبت لحظه‌های ملموس زندگی در تلاش است. از حیث حس‌آمیزی ساختار شعر معناگراست، متنی برای کشف رازهای هستی که شکل و فرم آن منوط به سویه‌های معنایی است، روایت‌های ساختمند با درون‌گرایی‌های تغزلی که از «من» نوستالژیک تراوش می‌کند و از خلال رابطه‌های مجازی و استعاری برجسته می‌شود.

شعر مقربین واکنشی به تجربه‌های ذهنی و عینی است و با مؤلفه‌های موضوعی، «من» غنایی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. این مفاهیم عینی ریشه‌هایی از تصویرگرایی دارد که با نوستالژیک‌های حسی روح کودکانه‌ای را به نمایش می‌گذارد:

ـ در تمام ایستگاه‌ها / تو ایستاده‌ای و / دست تکان می‌دهی / من سراسیمه / پیاده می‌شوم / در تمام ایستگاه‌ها / تو رفته‌ای / «این دفتر را باد ورق خواهد زد»

هست‌مندی‌های دیالکتیکی

شاعر با رفتار هنجارمند سعی دارد موقعیت‌های ساختاری متن را توضیح دهد. کنش‌های زبانی و ارتباط بین کلمات دارای تغییرات ساختاری است.

شعرهای کوتاه مقربین نزدیک به شعر بیژن جلالی است، با همان ساختار، نگاه فلسفی و دیالکتیکی که از حیث مضمون و مفهوم، جنبه‌های عینی و ذهنی دارای سویه‌های هستی‌مند است. شعری تصویرگر و اتفاق‌مدار که ساختار روایی آن غافل‌گیرانه است، با توجه به ذهنیت پیشین شاعر، شعرها در محور افقی شکل می‌گیرد و در ذهنیت امروز کلمات در مجاورت هم وارد جهان استعاری می‌شود. هستی و زمان در تکوین فرم نقش اصلی را دارد، حضور انسان و طبیعت از حیث ذهن و عین (سوژه و ابژه) دارای پیوند دیالکتیکی است.

در «کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم» زیبایی‌های موجود در متن سبب لذت خواننده می‌شود، محتوای اثر به سوژه (موضوع)، تم (درون مایه)، لحن (تُن) و موتیف‌های مکرر وابسته است.

«این دفتر را باد ورق خواهد زد» بازتاب واقعیت است، احضار مدلول و دال به علت تصاویر روایی و بروز نیت‌مندی است، متن متشکل از نشانه‌های قراردادی و عینیت‌مند (اوبژکتال) می‌باشد. در ساختار شعر حس‌آمیزی جلوتر از دیگر جنبه‌های معنایی است:

ـ کسی پیدا شده است / که خواب‌های مرا / از هر رؤیایی دیگر / خالی کرده است / کسی که کابوس‌های بیداری‌ام را نیز کشته است / رهایم کرده / از گردبادهایی که می‌پیچند بر روان و تنم / راحتم کرده / پنهان از همه / دریچه‌ای بر من آشکار کرده / که چون چشم می‌گشایم / دنیایی دیگر / نه واقعیت / نه خیال / چشمانم را می‌بندد / و می‌برد / به دنیایی دیگر / نه خواب / نه بیداری / سرشارم کرده / پیچیده است بر روان و تنم / نمی‌دانم اکنون / با او چه کنم / «کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم»

پی نوشت:

1-   شهاب مقربین مجموعه‌های «اندوهِ پروازها» 1358، «گام‌های تاریک و روشن» 1365، «کلمات چون دقیقه‌ها» 1371، «رویاهای کاغذی‌ام» 1385 را هم در کارنامهٔ ادبی خود دارد.

2-   کنار جادهٔ بنفش کودکی‌ام را دیدم، نشر آهنگ دیگر، چاپ اول 1382.

3-   «اگر هنر نبود، زیر بار حقیقت خرد می‌شدیم» نیچه

4-   این دفتر را باد ورق خواهد زد، نشر آهنگ دیگر، چاپ اول 1387.

 

منتشر شده در نهمین فصلنامه شعر چوک


 

 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

 

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

 

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

 

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

 

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

 

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

 

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

 

https://telegram.me/chookasosiation

 

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

 

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

 

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک                                            

 

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

 

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک                            

 

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

 

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان                    

 

www.chouk.ir/honarmandan.html

 

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک                                                         

 

https://telegram.me/chookasosiation

 

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک                                              

 

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

 

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر                                          

 

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

 

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

 

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692