قصه تاریخچهای بسیار کهن دارد؛ برخی معتقدند قدمت قصه به اندازه عمر آدمی است یا از زمانی که انسان سخن گفتن را آموخت. برخی نیز می گویند: «قدمت آن به حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد»(پروینی ص 47)
تصاویری که انسانهای اولیه بر غارها نقش کردهاند نیز میتواند طلیعه نوعی قصه گویی باشد؛ زیرا نشان دهنده زندگی آدمهایی است که با امکاناتی محدود در شرایطی خاص میزیستند. این نقاشیها مانند حروف الفبا گزارشی از وقایع آن دوران برای ما بازگو میکند. پس از آموختن زبان، قصهها به صورت شفاهی بود حتی پس از پیدایش خط نیز قصه گویی بیشتر به این شکل بوده به همین دلیل از هر قصه روایات مختلفی دیده میشود؛ اما «داستان به شکل نوین آن، محصول ادبیات جدید غرب است که بعد از مشروطیت به ایران راه یافت.» (همان ص 47)
قصه با تمام قدمت خود تغییری چندان نکرده و از دیر باز به یک شکل و یک زبان نقل میشد و تغییری در سبک آن پدیدار نشده است؛ اما داستان از بدو پیدایی تاکنون دچار افت و خیزهای فراوان شده و دارای سبکهای متعددی گردیده است.
تعریف قصه و داستان
تعاریف چندی درباره قصه و داستان نوشته شده است. قصهها غالباً افسانههایی هستند که از افکار گویندگانشان بر اساس زندگی واقعی همراه با تخیل و گاه آرمانگرایی ساخته شدهاند و میتوان گفت: «قصه بر اساس حوادث یا به عبارتی وقایع غیر منتظره ساخته میشود. در واقع حوادث بنیان و اساس قصه هستند.»(حسینی ص 30)
به بیانی دیگر: به آثاری که در آنها بیشتر تاکید بر حوادث خارق العاده است تا پرداختن به شخصیت آدمها، قصه میگویند.اما «داستان تصویری است عینی از برداشت نویسنده درباره زندگی زیرا هر نویسندهای درباره زندگی فکر و احساس معینی دارد گاهی ممکن است نویسنده قادر نباشد افکار و احساسات خود را به هم پیوند دهد و بیان کند لذا این افکار و عواطف را در تخیل شخصیتها (خلق شخصیتها) و عمل داستانی (حوادث) تشریح و تجربه میکند و این امر باعث آفرینش داستان میشود.» (میر صادقی ص 17)
طرح
قصهها به صورت نظم و نثر دیده میشوند و طرح تقریباً ثابتی دارد. در طرح قصه عنصر تصادف نقش مهمی دارد و رابطه علّی در آن وجود ندارد. «محور ماجرا در قصه بر حوادث استوار است و قهرمان در آنها کمتر دگرگونی مییابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگونند.»(باقر زاده خالقی ص 40)
نجات قهرمان قصه به وسایل خارق العاده مثل ربوده شدن توسط اجنه، پرواز در هوا و غیب شدن است. مثلاً ثروتهای باد آورده و یافتن گنج بدون تلاش و کوشش، عشق و عاشقیهای بی دلیل و نا متعارف. درقصه امیر ارسلان رومی عاشق شدن امیر ارسلان از روی عکس فرخ لقا همزمان است با عاشق شدن فرخ لقا به او از روی عکس.
داستان بر خلاف قصه مبتنی بر واقعیت و دارای طرحی با روابط علت و معلولی عقلانی است زیرا با زندگی واقعی انسانها در ارتباط است.
«در قصهها، حوادث به ترتیب وقوع زمانی طرح میشوند قصه گو یا قصه نویس حوادث را بنا به میل خواست خود نمیچیند بلکه همه چیز بر اساس زمان اتفاق روایت میشود.» (حسینی ص 35)
اما داستان روال خطی ندارد و بر اساس ذهنیت نویسنده گاه به عقب و جلو میرود و نقل وقایع با تقدیم و تاخر همراه میشود.
در قصهها در صحنه آغازین یکی از این موارد اتفاق می افتد: غیبت یکی از افراد خانواده، نهی کردن از امری یا امر به کاری، پس از آن، نهی نقض میشود، امر انجام نمیشود یا فریب و جادویی در قصه راه پیدا میکند که با غیبت در ارتباط است. مثال نهی و نقض آنرا در قصه کودکانه شنگول و منگول بسیار شنیدهایم. انتهای این قصهها همیشه با رسوایی یا کشته شدن شریر و نجات یافتن قهرمانان همراه است که با واقعیت فاصله بسیاری دارد.
شخصیت پردازی
شخصت پردازی در داستان یعنی: ارائه درون شخصیتها بی تعبیر و تفسیر. به این ترتیب که با نمایش عملها و کشمکشهای ذهنی و عواطف درونی شخصیت خواننده غیر مستقیم شخصیت را میشناسد.
اما «در قصهها به شرح کلیات احوال اکتفا میشود و به جزئیات وضعیت و موقعیتها خصوصیات روحی و خلقی شخصیتهای شریر و قهرمانها توجهی نمیشود.»(زرگر امینی ص 31)
به دلیل اینکه درقصه فقط حوادث اهمیت دارند نه اشخاص، «شخصیتهای قصه در درجه دوم اهمیت قرار دارند و در واقع بهانهای هستند برای پیوند دادن حوادث پی در پی و شاید به همین سبب است که شخصیتها در طول قصه تغییری نمییابند و گویی فقط آمدهاند و رفتهاند تا ماجرایی را بشنویم» (حسینی ص 31)
در داستان همه گونه آدم باویژگی های مختلف یا تیپهای اجتماعی دیده میشود اما «آدمهای قصه یا خوبند یا بد یا سفیدند یا سیاه. چیزی میان این دو وجود ندارد.»(همان ص 32)
«در یک قصه اغلب کارهای مشابه به شخصیتهای مختلف نسبت داده میشود این امر مطالعه قصه را بر اساس خویشکاری قهرمانش میسر میسازد.» (پراپ ص 51-50)
«مثال از قصههای مختلف:
1- تزار عقابی به قهرمان قصه میدهد عقاب قهرمان را به سرزمینی دیگر میبرد.
2- ساحرهای به ایوان قایق کوچکی میدهد قایق ایوان را به سرزمینی دیگر میبرد.
3- پیرمردی به سوچنکو اسبی میدهد اسب سوچنکو را به سرزمینی دیگر میبرد.
4- شاهزاده خانم به ایوان یک انگشتری میدهد جوانانیاز میان انگشتری بیرون میآیند و او را به سرزمینی دیگر میبرند. در این مثالها عناصر ثابت و متغیر وجود دارند خویشکاری یعنی عمل شخصیتی از اشخاص قصه که از نقطه نظر اهمیتی که در جریان عملیات قصه دارد تعریف میشود.» (همان ص 53)
در مثالهای بالا قهرمان داستان به وسیله هدیهای که از کسی میگیرد به جایی دیگر نقل مکان میکند در واقع هدف رفتن است و مهم نیست وسیله چه باشد. «خویشکاری های اشخاص قصه عناصر ثابت و پایدار را در یک قصه تشکیل میدهند و از این که چه کسی انها را انجام میدهد و چگونه انجام پذیرند مستقل هستند انها سازمان بنیادی یک قصه میباشند شماره خویشکاری هایی که در قصه پریان امده است محدود است.» (همان ص 53)
لحن
در جهان قصه، همه اعم از بی سواد و با سواد مرد و زن و کودک، با یک زبان و لحن حرف میزنند و اختلافی در نحوه بیان و لحن صحبت آنان نمیتوان یافت. در این مثالها قهرمانان قصه «حکایت صیاد» از داستانهای هزار و یک شب لحن همه اشخاص یکی است و اگر نامشان آورده نشود مشخص نیست چه کسی حرف می زند:
شاه: از ماهیان چهار دیگر بیاور.
غلام: تاکنون چرا دیر کردی که زنگیان در اینجا بودند.
ماهی گیر: سبحان الله امروز عجب رزقی نصیب من شد.
این مکالمهها همه به صورت نوشتاری و همگام با سبک زمان نقل قصه است؛ اما در داستانهای امروزی اشخاص بر اساس موقعیت اجتماعی خود با لحن متفاوت سخن می گویند و از روی لحن آنها میتوان به جنس و سن و شغل و خصوصیاتشان پی برد.
زمان و مکان: زمان در قصهها مشخص نیست برای همین است که در آغاز قصه این عبارت گفته میشود: روزی روزگاری ... مکان نیز عام است و نیاز به ذکر جای خاصی نیست قصه میتواند در هر جایی اتفاق بیفتدچون فقط ماجرایی که نقل میشود و نتیجهاش مهم است در حالی که داستان امروزی به شدت به عنصر زمان و مکان محتاج است.
خرق عادت ویژگی مهم قصه
«اغلب قصهها جنبهای ماورای حسی و عقلی دارند و به کشف شهود و الهام و خرق عادات و امور کلی توجه دارند در حالی که بنیاد داستانهای امروز بر تجربه و مشاهده گذاشته شده است و با امور عقلی و حسی سر و کار دارد.» (پروینی ص 47)
به این وسیله در هر شرایطی قهرمان داستان پیروز میشود چون همیشه اتفاقی ماورایی در آخرین لحطه قهرمان رانجات میدهد. او هیچوقت گرفتار نمیشود مگر اینکه کسی نجاتش میدهد و یا به طور ناگهانی غیب میشود. طلسم در این نوع قصهها فراوان است و غالباً به مسایل برون متنی مثل حضرت سلیمان میانجامد. در قصه امیر ارسلان موارد بسیاری از خرق عادات را میبینیم مثلاً تبدیل شدن قمر وزیر به سگ (ص 298) یا دیوی که قلعه سنگباران را تحت تسلط دارد (ص 322) در همین داستان تبدیل شدن انسان به سنگ یاحیوان و باطل کردن افسونهای حضرت سلیمان
نمونههایی از وقایع عجیب به شمار میروند.
نقش زن
زن در قصههای کهن نقش جذابی ندارد غالباً زن فاسد است و خیانت میکند درکلیله و دمنه و کتابهای مشابه چون سندبادنامه و مرزبان نامه چنین مواردی را سراغ داریم در آنها هیچگاه از مرد فاسق که شاید زن دیگری دارد حرفی در میان نیست و همیشه هم زن رسوا میشود.
جنبه ضد فمینیستی در این قصهها فراوان است از جمله در قصه خاله سوسکه و آقا موشه تمثیلی از زنی میبینیم که از مرد پرخاش جو فرار میکند اما سر انجام به موشی رضایت میدهد که اگر خواست او را کتک بزند باوسیله ای نرم مثل دمش او را بزند. خاله سوسکه د روهله اول خواستگاری درباره وسیلهای که شوهرش او را با آن کتک میزند سوال میکند. نتیجه اینکه در هر حال زن باید کتک بخورد.
نقش زن غالباً در ارتباط با ازدواج است که هدف غایی اوست و ارتباط عروس مادر شوهر همیشه شکراب است. نمونهای از این قصهها در کتاب سنگ صبور دیده میشود. (انجوی شیرازی صص 1-8)
در قصه سنگ صبور دختر کولی برای به دست آوردن شوهر دروغ میگوید و شاهزاده را میفریبد. (انجوی شیرازی ص 19)
اهداف: «زیر بنای فکری و اجتماعی قصهها، آموزش و اشاعه اصول انسانی است.» (حسینی ص 32)
در قصه هدف آموزش است. همیشه نیکی بر بدی پیروز میشود و نشان میدهد که حق پیروز است. توصیههای آموزشی به زنان برای گوش دادن به حرف همسر و نشان دادن وظیفه خانگی زنان به وضوح میشود. به همین دلیل تعداد شخصیتها حدود است تنها به همان میزان که نیاز است شخصیتها در قصه وارد میشوند نه بیشتر مثلاً در قصههای قدیمی خانوادهها بچه ندارند به خصوص زنهای فاسق دار. در این نوع قصهها گاهی حکایتی طولانی نقل میشود که تنها هدفش تاکید فرمانبرداری زن است. دختری از پدرش گردنبند مروارید طلب میکند و این گردنبند منجر میشود به خواستگاری اجباری یک غلام از وی در حالی که او را برای شاهزاده پریان میخواهد بدون اینکخ دختر با خبر باشد و هنگامی که دختر از رازش با خبر میشود اعتراضی نمیکند اما زمانی به خاطر نا فرمانی از شوهر و نقض نهی شدن از چیدن گل موجب مرگ موقتی شوهر میشود و در انتها با زنده شدن شوهر عهد میکند که دیگر به حر ف او گوش کند. بنابر این میتوان گفت گاهی قصهها بیشتر جنبه سرگرمی دارند یا به نوعی نشان دهنده قهرمان بازیهای اشخاص رتبه دار هستند:
«هدف قصهها به ظاهر خلق قهرمان و ایجاد کشش و بیدار کردن حس کنجکاوی و سرگرم کردن خواننده یا شنونده است و لذت بخشیدن و مشغول کردن اما در حقیقت درونمایه و زیر بنای فکری و اجتماعی قصه که ترویج و اشاعه اصول انسانی و برادری و برابری و عدالت اجتماعی است قهرمانها در سودای شخصی نیستند و اغلب درگیر مبارزه با پلیدیها و بی عدالتیها و ستمگریها هستند و در این مبارزه خستگی ناپذیرند وهیچ عاملی نمیتواند آنها را از این راه باز دارد.» (زرگر امینی ص 30)
داستانهای امروزی را نمیتوان تنها در این جنبهها خلاصه کرد در داستان ممکن است قهرمانی وجود نداشته باشد یا کار خوبی انجام نگیرد اما درونمایه و پی رنگ مشخصی بر اساس هدف نویسنده جریان دارد که باید با تمام حوادث داستان در ارتباط باشد به طوری که اگر در اول داستان اسلحهای به دیوار آویخته باشد، حتماً باید در جایی از داستان نقش اسلحه مشخص شود وگرنه وجود آن زاید است. اما در قصه حوادثی که در پی هم میآیند ممکن است ارتباطی به هم نداشته باشند.
نتیجه: بشر از دیر باز برای رسیدن به اهداف خود از قصه گویی استفاده کرده و آرزوهای خود را به این شکل بیان کرده است. به طوری که قصه گویی علاوه بر جنبه سرگرمی آرمانهای قصه گو را در بر داشته است و به طور غیر مستقیم انتظارات افراد جامعه را از یکدیگر بیان میکرده است چنانکه داستان نیز با همین هدف نوشته شده با وجود تفاوت آشکار بین قصه و داستان، هدفی مشترک بین آنها میتوان یافت که همان بازیابی دادگری و عدالت و نشان دادن معضلات جامعه و آموزش راستی و درستی است.■
منابع: انجوی شیرازی، سید ابوالقاسم، سنگ صبور چاپ سوم، امیر کبیر، چ اول 2535
پروینی، خلیل، تحلیل عناصر ادبی و هنری داستانهای قرآن، فرهنگ گستر 1379
پراپ، ولادیمیر، ریخت شناسی قصههای پریان، فریدون بدره ای، انتشارات توس چاپ اول، 1368،
حسینی، محمد، ریخت شناسی قصههای قرآن، بازخوانی 12 قصه قرانی،، ققنوس،1382 صفحه
کاسب، عزیز اله، امیر ارسلان نامدار، چاپ دوم، 1384 انتشارات گلی
میرصادقی، جمال، عناصر داستان، ص 17 چ دوم انتشارات شفا
مورگان فورستر، ادوارد، جنبههای رمان، ابراهیم یونسی، نگاه ص 33
مقالات
باقر زاده خالقی، وحید، قصه، قصه پردازی قصههای ایرانی، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، تابستان 80 ش 58 صص 40 -43
زرگر امینی، غزال، نگاهی کوتاه به قصه و قصههای عامیانه، رودکی فروردین 87 شماره 22 صص 34-28
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر