آنهاییها: منطق سنت در برابر مظاهر مدرنیته
آه با شین، دومین رمان تاریخی محمد کاظم مزینانی از بعضی جهات به اثر اول او شباهت دارد و از بسیاری جهات با آن متفاوت است. شاه بیشین، اولین رمان تاریخی نویسنده، روایتی بود از زندگی محمدرضاشاه و همسرش فرح دیبا با راوی دوم شخص مخاطب که در کنار بدیع بودن انتخاب زاویه دید، امکان بیشترین همزادپنداری خواننده با راوی را فراهم میکرد. استناد تاریخی این رمان به اندازهای بود که پیدا کردن جملهای خلاف آنچه در یکی از خاطرات خاندان پهلوی و وابستگانشان باشد، تقریباً ناممکن مینمود.
آه با شین از لحاظ تاریخی به گذشتهای دورتر میرود و این بار داستان شازدههای قاجار را روایت میکند، این رمان، دیگر مانند اثر پیشین، دغدغهٔ سندسازی تاریخی ندارد و با اینکه معادل هر آنچه نویسنده توصیف میکند را میتوان در کتابهای تاریخی مربوط به قاجارها مشاهده کرد، اما تخیل، عرصهٔ ظهور بیشتری یافته است و نویسنده آزادانه، روح غالب زمان را با کنار هم قرار دادن تصاویر زنده و به واسطهٔ جادوی کلمات بر ناخودآگاه خواننده، نقش میبندد. اما دیگر، شخصیتها دقیقاً معادل بیرونی نظیر به نظیر ندارند. ببری خان، گربهٔ مخصوص ناصرالدین شاه، بهانهای میشود برای ساختن شخصیت الیجه که روح شازدهٔ بزرگ را در کالبد دارد. جیران میشود آهو و انیس الدوله که تا سن پترزبورگ با ناصرالدینشاه همراه بود و مجبور به بازگشت شد، میشود یکی از سوگولی های بی نام حرمسرا.
رمان، قابلیت تقسیم شدن به دو فضای مستقل را دارد. دنیای پهلوی و بعد از آن انقلاب تا سال 1390 که فضایی واقعگرایانه دارد و دنیای قاجارها که در هالهای از ابهام و افسون پنهان شده. فضایی سنتی که در آن آنهاییها بیشتر از اینهاییها، حضور دارند. داستان از زبان ته تغاری، پنجمین شازدهٔ قاجاری روایت میشود که تصمیم میگیرد شاهزاده نباشد، به مردم بپیوندد و تودهای شود. او فرزند ناخلف اشرافی گری ای است که با برخواستن در مقابل این نظام، علیه تاریخ و هویت اجدادیاش بر میخیزد و در نهایت از درون، دچار از خود بیگانگی شده و از بیرون از سوی جامعه طرد میشود. در کنار زاویه دید دوم شخص که خواننده را در جایگاه راوی قرار میدهد تا با او همه چیز را از نزدیک، تجربه کند، رمان
همزمان به درون طبقات مختلف اجتماعی سرک میکشد و از هر طبقه نمایندهای انتخاب میکند تا حوادث را با نگاه خود روایت کند. اگر ته تغاری و سیمین نمایندهٔ طبقهٔ روشنفکر و تحصیل کردهٔ جامعه هستند، صدای اسمال منیژه و سروان از داستان حذف نمیشود.
رمان آه با شین در کنار داستان زندگی قاجارها، روایت برخورد ذهن سنتی مردمی است که فرصت تحلیل فلسفهٔ مدرنیته را در خود پیدا نکردهاند. این جامعه با قتل صدراعظمش امیرکبیر، درهای اندیشهٔ مدرن را تا نسلها بعد به روی مبانی فکری جدید میبندد و سوغات پادشاهش از اروپا محدود میشود به دامن چین دار بالرین های اروپایی برای زنان حرمسرا.
چنین ذهنیتی وقتی بیمقدمه با مظاهر فیزیکی مدرنیته در قالب کالاهای وارداتی مواجه میشود، سادگی و نظم همگون فکریاش به چالش کشیده میشود و ناگزیر، واکنشهای افراطی نشان میدهد. تلویزیونهای لامپی، به خصوصیترین جایگاهی وارد میشوند که برای ورود هر جنسی به حریم خود، روی درب منزلهایش، کلون متفاوتی دارد. قطارهای سریع السیر، هالهٔ مقدس زیارتی را که قرار بود با رنج سفر توأم باشد، کمرنگ میکند. این ذهن آشفته که برای اولین بار از کیلومترها آنسوتر، صدایی آشنا را از میان سیمهای مسی میشنود، به دمدستیترین بازماندهٔ جهانبینی سنتیاش متوسل میشود "آنهاییها همه جا هستند، حتی میان سیمهای تلفن و تنها کاری که خارجیها کردهاند این است که آنهاییها را توی سیم زندانی کردهاند." (مزینانی. آه باشین 158)
در جریان تبدیل فضای پر افسون سنت به برهوت مدرن، باغهای اجدادی، بیسیرت میشوند و (همان 127) با اینکه باغبان پول خوبی بابت فروش باغش گرفته، اما هنوز دلش برای از ریشه در آمدن درخت زردآلوی قیسی میسوزد و به لودر حملهور میشود. (همان 142) "چنین به نظر میرسد که نفس فرایند توسعه درست در همان حال که برهوتی بیحاصل را به یک فضای اجتماعی و فیزیکی پر رونق بدل میکند، همان برهوت را در بطن توسعه گر باز میآفریند و به این طریق تراژدی توسعه تحقق مییابد." (برمن 84)
در این رمان، خصوصیات رفتاری قاجارها، از طریق خون از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. همه به یک شکل از رعایا بهرهکشی میکنند. همه وافور میکشند و وقتی ته تغاری بعد از سالها به خانهٔ پدری بر میگردد، همه چیز مثل سابق است. فضای فیزیکی ظاهراً عوض شده، اما آدمها همانند که بودند. "همچنان بوی قدیم را میدهد. همان وقتها که روی شانه مینشاندش و میبردش به تماشای آتش بازی جشن چهارم آبان یا دستش را میگرفت و تا مدرسه همراهیاش میکرد." (مزینانی. آه باشین 248) در این اجتماع، فردیت بیمعنی است. به همین دلیل هم اسامی، به شکل سمبولیک انتخاب شدهاند. سالار خان، گیس بریده، شاباجی، سر به هوا و خانم خانمها. حتی راوی، مسعود، تا آخر کتاب، ته تغاری میماند. بیرون آمدن از پوستهای چنین نفوذناپذیر، با پیشینهٔ تاریخی معلوم، مثل باری بر دوشهای راوی، سنگینی میکند و از هر سو آگاهیاش را تکه تکه میکند. داریوش شایگان، فیلسوف و اندیشمند معاصر ایران معتقد است:
اگر بپذیریم بیشتر تصورات دیرینه، مشروعیت جزمی سابق خود را از دست دادهاند و مبدل به غباری از تصورات پراکنده شدهاند که هم اکنون در فضای فکری جهان شناورند، پس باید قبول کنیم که ما دیگر با دیوارهای استوار تصورات گذشته و جهان بینیهای سفت و سخت سابق رو به رو نیستیم، بلکه با یک هستی در هم شکسته و ویران شده مواجهیم که به صورت لمعات حضور، ذرات گسستهٔ هستی، لحظات برق آسای هوشیاری، خود را به ما مینمایاند (335).
و این گسستگی در ساختار مارپیچ روایتهای در هم پیچیدهٔ کتاب، به درستی منعکس شده است. ته تغاری، شخصیتی دوتکه و در گذار دارد. او از سوی پدر، بازماندهٔ نسل جن زدهای است که از عریانی واقعیت هراس دارد و عادت دارد همه چیز را از ورای هالهای از افسون تماشا کند و به واسطهٔ مادرکه اولین منتقد و مبارز درونی نظام اربابی سالارهاست از همان کودکی، با تحقیر به این نظام نگاه میکند. اما لازمهٔ این تحقیر، انکار بخشی از خود است، آن خون سالاری که در رگهایش جریان دارد و آن لهجهٔ شهرستانیای که ردپایش را میتوان در تکتک کلماتی که به زبان میآورد، پیدا کرد. اما مهم نیست، او باید از این سرنوشت محتوم بگریزد. باید به خلق بپیوندد و "با آرمانش زندگی کند نه اینکه خود زندگی آرمانش باشد." (مزینانی. آه باشین 127) اما جامعه، سرنوشت دیگری برای او در نظر گرفته است. این قهرمان خلق، نه تنها با خلق، بلکه با نزدیکترین افراد خانوادهاش، پسرش کاوه که میبایست روزی پرچمدار حق مظلومان باشد، بیگانه شده. و این حاصل در آویختن ادیپوار است با خود و با تاریخی که خود را میسازد. تقلیل رمان به روایت شخصیت اصلی، نادیده گرفتن صدای تمام شخصیتهایی است که با واسطه و گاهی حتی بیواسطهٔ راوی، داستان خود را میگویند. آه با شین روایت سرنوشت یک ملت است در آستانهٔ تحولات اجتماعی آن که در قالب ته تغاری قیام میکند، با فساد میجنگد و نهایتاً در مقابل منطق واقعیت "اینهاییها" به زانو در میآید.■
منابع
برمن، مارشال. تجربهٔ مدرنیته. نشر بیدگل: 1386.
شایگان، داریوش. افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار. انتشارات فرزان روز: 1391.
مزینانی، محمد کاظم. آه با شین. انتشارات سورهٔ مهر: 1392
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر