سخن گفتن همچون یک خانم
مطابق با توضیحات اولیهای که در دو بخش در شمارههای شصت و پنج و شصت و شش ماهنامه ادبیات داستانی چوک منتشر شد، پس از ارائه معرفی مختصری از لاکوف، به گونه و سبکهای کلی سخن گفتن در زنان و مردان و به طور اخص در دختربچهها و پسربچهها اشاره شد. در این شماره لاکوف علاوه بر اشاره به مصداقها، به کاربرد خاص قالب بیانی با استفاده از ضمیمههای پرسشی میپردازد. و نیز در نهایت مترجم اشارهای کوتاه دارد بر روشهای تمایز کلام زنان از مردان از منظر لاکوف.
وقتی ما از لغت و واژگان به سمت ساختار زبانی میرویم، درمییابیم که سخن گفتن زنان به لحاظ دستوری بسیار خاص است. دانش من به من میگوید در زبان انگلیسی قاعده یا قانون خاص در دستور زبان وجود ندارد که صرفاً زنان امکان استفاده از آن را داشته باشند، اما حداقل یک قاعده وجود دارد که زنان در هنگام سخن گفتن آن را بیش از مردان به کار میبرند. (البته این حقیقت دلالت بر آن دارد که کاربرد قواعد دستوری تحت تاثیر بافتار اجتماعی است؛ فاکتورهای ملحوظ در بافتار شامل: موقعیت اجتماعی گوینده و مخاطب، احترام به یکدیگر و تاثیر یکی بر دیگری میشود). این قاعده در زبان انگلیسی، قاعده ضمیمه پرسشی[1] است.
ضمیمه پرسشی کاربردش همچون شاکله ساختاری (در انگلیسی)، چیزی بین بیانی صریح و یک سوال آری-خیر است: درواقع ضمیمه پرسشی در قالب بیانی نسبت به گذشته اطمینان بیشتری دارد. بنابراین کاربرد آن جهت موقعیتهایی با وضعیت باثبات و یقینی است؛ نه در موقعیتهایی که قالب بیانی صریح است و نه سوال آری-خیر کاربرد دارد، بلکه کاربرد آن بیشتر در موقعیتهایی بین این دو حالت است.
بیان صریح آن بیانی است که شخص بر مبنای دانش خودش به آن اطمینان دارد و کاملاً مطمئن است که سخنش قابل باور خواهد بود؛ اما در جمله سوالی شخص دانشی راجع به مسئله ندارد و بدین باور دارد که میتواند از طریق پرسش و یافتن پاسخ آن نزد مخاطب شکاف موجود را پر کند.
ضمیمه پرسشی چیزی بین این دو است و وقتی به کار میرود که گوینده ادعایی را بیان میکند که اطمینان کامل به حقیقت و کنه آن ندارد. بنابراین وقتی من بگویم:
- آیا جان اینجا است؟
متعجب نخواهم شد از اینکه مخاطب به من پاسخ «خیر» دهد؛ اما اگر من بگویم:
- آیا جان اینجا است، نیست؟
درعوض ساخت جمله را در قالبی بیان کردهام که صرفاً انتظار جواب مثبت از جانب مخاطب خود را دارم. اگر من اینجا سوال «آری-خیر» میپرسیدم صرفاً یک جواب از مخاطب میخواستم، اما من آنقدر آگاهی دارم از قضیه که پاسخ مخاطب را پیشبینی میکنم و این در مورد جمله بیانی صریح بیشتر صدق میکند. بنابراین ضمیمه پرسشی میتواند جملهای بیانی بدون این پیشفرض باشد که مخاطب به جمله بیانشده باور دارد: به گونهای که شخص با یک سوال از چارچوب مورد انتظار موجود خارج میشود. یک ضمیمه پرسشی، گزینه دیگری را پیش روی مخاطب قرار میدهد و او را مجبور نمیکند تا با آنچه مورد انتظار گوینده است همراهی کند.
موقعیتهایی هم وجود دارد که صرفاً ضمیمه پرسشی را میطلبد، در واقع تنها جمله مورد انتظار همان ساختار ضمیمه پرسشی است –بنابراین اگر چیزی برای من صرفاً نامفهوم و مبهم است و باور دارم به اینکه مخاطبم دید بهتری نسبت به آن دارد، میتوانم بگویم:
- من عینک به چشمم نیست. او در طبقه سوم بود، نبود؟
بعضی مواقع ضمیمه پرسشی در مواردی به کار میرود که گوینده همچون مخاطب میداند پاسخ چه باید باشد و نیاز به تایید ندارد. یک چنین موقعیتی درست زمانی است که گوینده حرف نابجایی زده و سپس سعی میکند مخاطب را از فضای موجود درآورد:
- البته که اینجا خیلی گرمه، اینطور نیست؟
در بحث از احساسات یا نظر شخصی این تنها گوینده است که معمولاً و در هر صورت از پاسخ درست آگاه است. موکدا سخن گفتن به طوریکه فرد نظرات شخص خودش را زیر سوال ببرد کاری بیمعنی است. جملاتی مثل:
- من سرم درد میکند، نمیکند؟
اما مسلماً مواردی مشابه وجود دارد که در آن نظرات گوینده بیانگر دور از انتظار بودن امر است و به دنبال پاسخی تاییدی است، مثل:
- افزایش قیمتها اینطور که پیش میرود وحشتناک است، اینطور نیست؟
البته با وجود امکان تفاسیر دیگری از این جمله یکی از این امکانها آنست که گوینده پاسخ خاصی –آری یا خیر- در ذهن دارد و تمایلی ندارد صریحاً آن را بیان کند. هرچند که من شواهد آماری دقیقی ندارم، اما به زعم من این نوع از ضمیمه پرسشی بیشتر برای زنان کاربردی است تا مردان. اما اگر چنین چیزی درست باشد، علت صحت آن در چیست؟
این نوع از جملات دارای معانی هستند که یک گوینده مرد میتواند با بیان آن از مسئولیتپذیری اجتناب کرده و بدینوسیله از درگیر شدن با مخاطب بپرهیزد. اما مسئله اینجاست که امکان دارد که گوینده مرد با بیان جمله این معنی را القا کند که واقعاً نسبت به خودش مطمئن است و از مخاطب خود نیز انتظار تایید دارد. این ارجاع به گرفتن تایید چیزی است که اغلب در زنان وجود دارد، و حتی آدم ممکن است تعجب کند از اینکه تا چه حد کاربرد این نوع از زبان و گرفتن تایید از سالهای اولیه زندگی بر زنان تحمیل شده است.
در ارتباط با کاربرد خاص این قاعده دستوری، یک تفاوت محسوس و شایع در الگوهای آوایی زنان وجود دارد. الگوهای آوایی خاصی برای بیان جمله در انگلیسی وجود دارد که تا آنجا که میدانم صرفاً در میان زنان رایج است و در قالب پاسخی بیانی به یک سوال است و به همین منظور هم به کار میرود، اما این نوع بیانی به طور خاص دربردارنده تردیدی است که در برابر آری یا خیر گرفتن از مخاطب منعطف است. بدین معنا که ممکن است همان کسی که به دنبال گرفتن تایید است، تنها کسی باشد که اطلاعات لازم نسبت به مسئله را نزد خود دارد.
- الف) شام کی آماده میشود؟
- ب) اوه... حدود ساعت شش ...؟
درواقع نفر «ب» میگوید: «ساعت شش، اگر تو با این ساعت مشکلی نداری و با آن موافقی» و با این نوع بیانی نفر «الف» در موقعیتی است که تایید میکند و نفر «ب» راجع به آن مردد به نظر میرسد. در اینجا نوعی بیمیلی نسبت به اظهار نظر قطعی را شاهد هستیم. یکی از پیامدهای احتمالی چنین نوع بیانی آنست که انواع الگوهای سخن گفتن واقعیتی را راجع به شخصیت فرد منعکس میکند و نیز در جدیت یک زن یا اعتماد به خودش در هر نوع مسئولیتپذیری در زندگی واقعی نقش خواهد داشت، بر همین مبنا است که: «یک زن نمیتواند ذهنیتی مستقل داشته باشد[2]» و «نسبت به خودش مطمئن نیست». و اینجا ما دوباره شاهد آنیم که افرادی بر مبنای رفتار زبانی سطحی به قضاوت دیگران میپردازند بدون آنکه این قضاوت به شخصیت درونی افراد ارجاعی داشته باشد، اما چنین قضاوتی بر گوینده تحمیل میشود و هیچ دردی بدتر از جدی گرفته نشدن نیست.
چنین الگوهایی بخشی از واقعیتهای کلی را منعکس میکنند. به نظر میرسد سخن گفتن زنان بسیار «مودب[3]» تر از مردان است. یکی از ابعاد باادب بودن اینطور توصیف شده: یک تصمیم در هر موضوعی نباید بر ذهن، تفکر یا ادعای کسی تحمیل شود، بلکه باید گشاده بوده و حق انتخاب به طرف مقابل دهد. بنابراین ضمیمه پرسشی قالبی مودبانه است که در آن توافق یا باوری را به مخاطب تحمیل نمیکند. بر همین مبنا یک درخواست میتواند، پیشنهادی مودبانه باشد که در آن آشکارا تسلیم و پذیرش طلب میکند اما فراتر از آن، دربردارنده آن است که آنچه انجام شده برخلاف میل گوینده نبوده است. دستور آشکار (در قالبی امری) بیانکننده (اغلب مودبانه) موقعیت برتر گوینده نسبت به مخاطب است که در خود حق ایجاد مصالحه درجایی که ظاهر تصمیم موجود برخلاف میل مخاطب به نظر میرسد را دارد ... حروف بیشتر در یک جمله که دلالت بر آن خواهد داشت که جمله بیش از آن که یک دستور باشد یک درخواست است، نتیجه مبادی آدابتری خواهد داشت. جملات مثال ذیل از مصادیق موارد بالا است، که در آن «الف» دستور مستقیم است، «ب» و «ج» درخواست ساده و «د» و «هـ» درخواست مرکب است[4]:
- الف) در را ببند.
- ب) لطفاً در را ببند.
- ج) ممکن است در را ببندی؟
- د) ممکن است لطفاً در را ببندی؟
- هـ) ممکن است لطفاً در را نبندی؟
در ابتدا توضیح میدهم که چرا «هـ» را در دستهبندی درخواست مرکب قرار دادم. (جملهای چون «ممکن است لطفاً در را نبندی» به عنوان درخواست مرکب مردد لحاظ میشود). جملهای مثل آنچه در گزینه «ج» آمده در معنا نزدیک به این جمله است که: «آیا میخواهید در را ببندید؟» مطابق با قواعد معمول گفتگوی مودبانه موافقت با آنچه شما خواستار آن هستید، موافقت با انجام همان چیزی است که از شما تقاضا شده است. بنابراین، توابع استعلایی مسلم در جایگاه یک درخواست، بر مبنای خواسته مخاطب است که تصمیمی را لحاظ میکند. در جملهبندی با سوال مثبت، چنین پیشفرضی به طور ضمنی به وجود خواهد آمد که پاسخ «آری» احتمال بیان بیشتری خواهد داشت. جمله «د» مودبانهتر از جمله «ب» یا «ج» است، زیرا جمله «د» ترکیبی از جمله «ب» و «ج» است. «لطفاً» دلالت بر رضایت انجام کار برای گوینده است و «ممکن است» بیانکننده آن است که تصمیم نهایی را مخاطب میگیرد. حالا اگر سوال با یک عبارت منفی جملهبندی شود، همانطور که در جمله «هـ» آمده احتمال قویتری وجود دارد که گوینده با پاسخ منفی مخاطب مواجه شود. بر همین مبنا در اینجا پیشفرض آنست که مخاطب آزادی بیشتری برای رد درخواست دارد، به همین خاطر در اینجا جمله «هـ» درخواست مودبانهتری نسبت به جملههای «ج» و «د» است: جمله «ج» و «د» مسئولیت رد درخواست را بر دوش مخاطب قرار میدهد، حال آنکه جمله «هـ» اینطور نیست.
با توجه به مصادیق موجود، یک فرد میتواند رابطه میان ضمیمههای پرسشی و ضمیمههای دستوری و دیگر درخواستها را دریابد. در همه این موارد گوینده، جمله بیانی ساده یا مثبتی را نمیگوید و درخواستهای مرکب بیشتر ویژگی سخن گفتن در زنان است تا مردان. جملهای که با «ممکن است لطفاً ... نکنید» (بدون تاکید کردن بر لطفاً) آغاز میشود، حداقل به زعم من بهوضوح غیرمردانه است. دختران کوچک میآموزند که طوری سخن بگویند که خانمهایی کوچک جلوه کنند، به طوری که سخن گفتن آنها با روش و طرزهایی مودبانهتر از آنچه در مردان و پسران است شکل میگیرد و به همین دلیل در سخن گفتن مودبانه بیانات قدَر و قوی غایب هستند و همچنین ساختار سخن گفتن زنان خود مانعی برای بیان عباراتی محکم و قوی است.
در یک جمعبندی کلی میتوان تمایز سخن گفتن زنان از مردان را بنا بر رویکرد لاکوف با روشهای زیر (که خود بخشی از مدل ناکارآمد جنسیتی[5] توسط لاکوف خوانده شده است) تشخیص داد (Bucholz, 2004, 11):
- عبارات تحدید کننده: عباراتی چون: «از طبقه»، «از نوع»، «اینطور به نظر میرسد»
- صفات بی معنی: چون «الهی»، «ستودنی»، «مجلل»
- اشکال فوقالعاده مودب: «اگر التفات بفرمایید...»، «اگر برایتان زحمتی نیست...»، «اگر از نظر شما مشکلی نباشد...»
- عذرخواهی بیشتر: «بسیار متاسفم، اما فکر میکنم که...»
- کمتر صحبت کردن
- اجتناب از زبان درشتی و دشنام
- ضمیمههای پرسشی: «آیا خوردن این غذا برایتان مهم نیست، هست؟»
- تلفظ و دستور زبان درستتر: کاربرد گرامر معتبر و و بیان واضح
- درخواست غیرمستقیم: «وای، خیلی تشنهام است»- که در حقیقت درخواست آب کردن است.
- 10) صحبت کردن مبهم: استفاده از نوع خاصی از آوا و تاکید بر کلماتی خاص چون: «خیلی»، «بسیار» و، «کاملاً».
هرچند مطالعات لاکوف در حوزه زبان انگلیسی متمرکز بوده است، اما توانسته ایدههای بسیاری را در پژوهشهای زبانشناسان اجتماعی در دیگر زبانها خلق کند. مطالعات لاکوف باعث شد امر متعارف سخن گفتن زنان در فرهنگهای مختلف به دیدی انتقادی نگریسته شود و همین خود سبب شد تا زبان به مثابه پدیدهای چندبعدی دیده شود که در کنار جنسیت عواملی چون طبقه، قدرت و عدالت اجتماعی بر آن تاثیرگذار هستند. ■
ارجاع:
- Mary Bucholz, "Editor's Introduction", Language and a Woman's Place: Text and Commentary, Oxford University Press, 2004.
[1].tag question
[2]. مباحث مرتبط با دیگری بودن زن و تعریف مرد بر مبنای دیگری (other) از زن (ر.ک دبووار، سیمون، جنس دوم، ترجمه حسین مهری، نشر توس، بیتا).
[3]. polite
[4]. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: Lakoff, Robin, Language in Context, Linguistic Society of America, Language,
Vol. 48, No. 4, (Dec., 1972), pp. 907-927
[5]. gender deficient model
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر