صلیبیون مدرن
نویسندهKen Nolan
بازیگران: Josh Hartnett, Ewan McGregor Tom Sizemore
میگویند تاریخ تکرار میشود شاید با توجه به وقایع امروز بتوان گفت دورههای تاریخی شکل مدرنتری به خود میگیرند. طرحها و نقشههای گذشته که به خوبی به حیطه عمل درآمدند امروز در نقاط دیگری از این جهان و در میان فرهنگهایی دیگر اجرا میشوند اما چیزی که همواره ثابت میماند شالوده کار است. در اولایل قرن یازدهم میلادی ناقوس جنگ علیه شرق نواخته شد. پطرس با لباسی زبر و صلیبی در دست به گوشه و کنار اروپا به راه افتاد و تعداد بسیاری را برای جنگ آماده کرد. سربازان با وعدههای مختلفی از جمله آمرزش گناهان، فتح بهشت و جنگ با بت پرستی قدم در این راه گذاشته و در مسیر خود شهر به شهر را به خون کشیدند. میعاد گاهشان اورشلیم بود که بعد از هفتهها محاصره بلاخره موفق به فتح آن شدند. بعد از وارد شدن به اورشلیم هزاران نفر را به طرز وحشیانه ای از بین بردند که نظیرش در تاریخ کمتر دیده شده.
اما به عصر مدرن بر میگردیم عصری که انسان نه نتها دست از جنگهای اعتقادی و نژادی برنداشته بلکه با آمیختن این جنگها با فرهنگ و دیدگاههای انسان دوستانه نگاه قابل پذیرشی از کشتار ایجاد کرده است. در قرون وسطا نظام اسکولاستیسم آمیخته با گرایشات فلسفی افلاطونی، فیثاغورثی، آراء رواقیون وظیفه توجیه نظام کلیسایی و دولت را بر عهده داشت. اسکولاستیسم یا هر نظام فکر دیگری در محدوده خاصی از جهان اجرا میشد. اما وقتی به عصر حاضر نگاه میکنیم درمیابیم که آن نظامها حالا مفهومی همگانی پیدا کردهاند. گویی همه جهان به لطف رسانه قدرتمند کشورهای صنعتی پیشرفته در مدرسه ای با روش اسکولاستیسم اداره میشود. فیلم (سقوط شاهین سیاه) را میتوان روندی کاملاً پیشرفته از نظام تبلیغاتی برای نبرد صلیبیون دانست. اما اینبار تسخیر به معنی نجات دادن ارائه شده است.
کشور سومالی در حال جنگ داخلی است و فردی بنام (محمد فراح عیدیه) با اسحله و افراد بشماری سرکرده این شورش عظیم بحساب میآید. در ابتدا ما با گرسنگان و نابودشگان سومالی مواجه میشویم که به کامیونهای حامل مواد غذایی حمله ور میشوند. تفنگ داران محمد فراح عیدیه کامیونها را به تصرف خود در میآورند. و سربازان آمریکایی طبق قوامین بین الملل اجازه دخالت ندارند. این صحنه نمایشی مصنوعی از پیروی ارتش آمریکا از قوامین بین المللی است. در حالیکه خیلی از کشتارهای غیرقانونی در عراق و افغانستان خلاف این امر را ثابت میکند. اما چیزیکه مهم به نظر میرسد و جزو شالوده کار محسوب میشود، پاسخ به پرسشهاست: این گروهکهای شورشی چه کسانی هستند؟
چه کسی اسلحههای آنها را تأمین میکند؟
کشورهای شرقی و بهخصوص خاورمیانه از کی به فکر تشکیل گروهک برای تغییر و مبارزه افتادند؟
ضد جنگ یا برای جنگ: به نظرت ما نباید اینجا می اومدیم؟
- میدونی؟ اصلاً مهم نیست نظر من چیه. اولین گلوله ای که خورد تو مخ آدم، سیاست و همه این آشغالا یه دفه از سرت میپره ....
فیلم در ظاهر فضایی ضد جنگ را به بیننده القا میکند اما این تفکر ضد جنگ در مورد سربازان آمریکایی صدق نمیکند. آنها با جنگندههای بزرگ خود شاهد ملتی هستند که به جان هم افتادهاند و در ظاهر کاری نمیشود برای آنها انجام داد.
صحنههای ابتدایی فیلم تلاش میکند علت و حامی این جنگ داخلی را برای ما روشن کند تا وقتی کشته شدن مردم سومالی بدست نظامیان آمریکایی را در صحنههای بعد میبینیم در نظر ما قاتل جلوه ندهند. این نکته را میتوان در دیالوگی که حامی محمد فراح عیدیه در اتاق بازجویی به ژنرال آمریکایی میگوید متوجه شد.
(این جنگ مال ماست نه مال شما)
فیلم صحنهها و تصاویر ضد جنگی زیاد دارد ولی طرز نمایش این تفکر مهم است که البته در این فیلم به نحوی بیان میشود که بیشتر مظلومیت سربازان آمریکائی و حماسه آنها مد نظر است. بعد از اینکه ذهن خواننده کاملاً انباشته از تفکر جنگیدن و خشونت شد، نمایشی ضد جنگ مثل صحنه رد شدن آن پیرمرد با بچه مرده ای که بر رو دستانش است را نشان میدهد.
همانطور که گفته شد اینبار ما با صلیبیونی رو به رو هستیم که نه برای فتح بلکه برای نجات آمدهاند. این فیلم یا (نجات سرباز رایان) را میتوان پطرسهایی دانست که در حال جمع کردن سرباز برای حمله غرب به شرق هستند. اینکه با توجه به فناوری فوق العاده پیشرفته آمریکا در بحث نظامی و اطلاعاتی چرا گروهکها بوجود میآیند و برای مدت طولانی به طور مهار نشدنی فعالیت میکنند خود جای سوال است. گروهکهایی که همیشه از جنس ملت خود هستند و به مردم خود ظلم میکنند. البته بعد سرو کله آمریکا و متحدانش فرا میرسد تا جهان را نجات دهند. زمان حمله فرا میرسد و سربازان آماده میشوند. چیزیکه در این لحظات با بنمایه فیلم در تضاد است و به طور کاملاً مصنوعی و تبلیغاتی نشان داده میشود، روحیه جنگ طلبی سربازانی است که علاقه شدید و نسبتاً عاطفی خود را برای رفتن به جنگ در شکلهای مختلف و عامیانه ای بروز میدهند.
- آرزوت برآورده شد ... تو جای من میری عملیات ...
یا ...
- بدون من جایی نرید ... بدون من برنگردید اونجا ... هنوز می تونم انجام وظیفه کنم ...
سربازانی که در محدوده نظامی خود در قوانین سخت نظامی اسیر نیستند. سلسه مراتب کم رنگی خودنمائی میکند. اختیار رفتن یا نرفتن کاملاً به عهده خود آنهاست. ارتشی آزاد، ارتشی که همه در آن برای بوجود آوردن دنیای پر از صلح عاشقانه میجنگند، این چیزی است که فیلم القا میکند.
تحول سینمای غرب:
قبل از فیلم (نجات سربازان رایان) در سری فیلمهای جنگی و تبلیغاتی آمریکا ما شاهد یک سرباز آمریکائی بودیم که یک تنه به ویتنامیها حمله میکرد و بدون برداشتن یک خراش پیروزمندانه به پایگاه خود بر میگشت. اما بعد از برنامه ریزی سناتورها و رئیس جمهورهای آمریکا در دهه 90 میلادی همه چیز برای حمله بزرگ علیه شرق آماده میشود. فیلم (نجات سرباز رایان) با رمانس جنگی شگفت انگیز همراه با رئالیستی بیرحمانه ساختار شکنی عظیمی در سری فیلمهای جنگی براه انداخت و توانست صدها نفر را وارد جبهه نبرد کند. نه تنها در ژانر جنگی بلکه در سری فیلمهای ترسناک با ساخت (کشتار با اره برقی در تکزاس) یا (پیچ اشتباهی) سینمای وحشت زا از سری فیلمهای دراکولائی با وحشتی مصنوعی جدا میشود. همچنین در ژانر حماسی تاریخی با ساخت (ارباب حلقهها) تحولی بزرگ در این نوع ژانر بوجود آمد.
تقلیدی کورکورانه یا حرفه ای:
نکته قابل توجه ساخت دو فیلم از ریدلی اسکات بعد از ساخت فیلمهایی چون (نجات سرباز رایان) و (ارباب حلقهها) به نامهای (سقوط شاهین سیاه) و (قلمرو بهشت) است که در هر دو فیلم تقلیدهای زیادی از دو فیلم اشاره شده مشاهده می میشود. در (سقوط شاهین سیاه) سربازی که روی تخت به طرز زجرآوری جان میدهد در واقع کپی صحنه تیر خوردن سرباز در دشت در فیلم (نجات سرباز رایان) یا در (قلمرو بهشت) نزدیک شدن برجها به دیوارهای اورشلیم و آماده شدن سربازان عرب برای حمله تقلیدی از صحنه حمله اورگ ها به شهر سفید در فیلم (ارباب حلقهها) است.
به نظر میآید تقلید از فیلمهای مذکور عمدی صورت گرفته و به نوعی ادامه دهنده و تثبیت تفکرات آنها در بعد تاریخی و سیاسی است. اورشلیم نماد تمامی تفکرات مذهبی بشمار میرفت و جنگ و کشتار بر سر آن هنوز ادامه دارد در صحنه تقلیدی (قلمروی بهشت) در واقع اشاره ای کنایه آمیز به تشبیه سپاه صلاح الدین با سپاه سایرون در فیلم (ارباب حلقهها) میشود. ریدلی اسکات با نشان دادن این صحنه، فیلم (ارباب حلقهها) را هر چه بیشتر به واقعیت تاریخی و امروزی نزدیک میکند. اشاره حمله به شرق در فیلمهای ریدلی اسکات به نحوی است که حتی از اجزای فیلمهایش مثل موسیقی و طرز حمله اعراب و غیره... در فیلمهایی که بعد میسازد استفاده میکند تا به نوعی این مسئله القا شود که اقدامات حمله به شرق از طرف غرب هنوز ادامه دارد و شرق از دیر باز دچار تشنج و وحشی گری بوده و هست.
سقوط
اما این فیلم و نامی که برایش انتخاب شده، ناتوانی به ظاهر مظلومانه این ارتش بزرگ را به تصویر میکشد. سقوط فقط به سرنگونی هلیکوپترها ختم نمیشود. در واقع سقوط تنیده در جای جای صحنههای این فیلم اتفاق میافتد. سقوطی دلیرانه و کمال یافته. در صحنه ای که سرباز (18) ساله به نام (تاد بلک برن) خودش را معرفی میکند تشابه آهنگین فامیلی سرباز (بلکبرن) با (بلک هاک) و افتادنش از هلیکوپتر یکی از مضامین این آمیختگی است. این سربازان یا بهتر بگوییم صلیبیون مدرن در واقع همچون نسلهای قبل از خود برای آمرزش، برای به تکاملی عالی رسیدن میجنگند و ابتدای شماره سریال سرباز جوان که با عدد (7) شروع میشود به این نکته اشاره دارد.
در ادامه سقوط هلیکوپترهای بلک هاک. ضربههای سنگینی به ارتش آمریکا وارد میشود سربازان یکی پس از دیگری کشته میشوند. این شکست، این ناتوانی علاوه بر روند تکاملی و آمرزشی، شکست آرمانهای انسان دوستانه غرب علیه شرق نیز بحساب میآید. نکته قابل توجه در صحنههای پایانی فیلم، ساختمانهای نیم کاره ای است که شبه نظامیان سومالیائی بر روی آنها سنگر گرفتهاند. این کشور در حال پیشرفت بوده ولی جلو آن گرفته شده و به طرز زندگی قبایل قبل از خود برگشته. در واقع همیشه اینطور بوده هر نظام فلسفی، اجتماعی، اخلاقی، دینی و آموزشی در هر کدام از کشورهای جهان سومی از قبیل عراق، افغانستان، سوریه، سومالی و غیره ... تا حدی پیشرفت کرده و بعد با شورش و چند دستگی در درون خود دوباره به صدها سال قبل از خود بر میگردد. هر ساله شرق ستیزی در سراسر جهان غرب رو به پیشرفت است. در عصر مدرن علاوه بر جنگ و تبعات آن (تفکر جنگ) است که از هر چیزی مخربتر است و هیچگاه در هیچ ملتی خاموش نمیشود. گروهکهای تروریستی هیچگاه به طور کامل از بین نمیروند، حتی اگر فعالیت خود را محدود کنند تفکر وجود آنها همواره خود نمائی میکند.
(جهان هیچ وقت قرار نیست به ثبات و صلح برسد).
در پایان میتوان گفت فیلم (سقوط شاهین سیاه) ساختاری از قبیل جلوههای ویژه، کاتهای سریع و فیلم برداری بی عیب و ایراد و بعضاً فوق العاده ای دارد ولی در معنا بسیار سطحی، مصنوعی و در چارچوب اهداف تبلیغاتی جنگ قرار میگیرد. این فیلم هیچگونه نگاه اساسی به تفکر ضد جنگ و تبعات حاصل از جنگ ندارد. ضد جنگ در این فیلم به مظلومیت یک تفکر در جهت تغییر تفکرات ضد خود معنی میشود. از شیوههای متداول ریدلی اسکات و برادرش تونی اسکات استفاده از موسیقی محلی است که قدرت بیننده را برای شناخت و ارتباط با اتمسفر مکانی بیشتر میکند. البته انتخاب اینگونه روش برای این فیلم به جانبداری آن به نفع سربازان آمریکائی میانجامد گویی حتی این موسیقی محلی نیز آنها را محاصره و تهدید میکند.. در مورد ریدلی اسکات میتوان گفت او کارگردان ضعیفی نیست و کارنامه خوبی دارد در واقع میتوان آن را کارگردانی در سطح متوسط خواند. کسی که تفکرات کارگردانان بالاتر از خود را یادآوری و برجسته میکند.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر