تاریخچه‌ی ادبیات داستانی ایران (3) «مریم ایلخان»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تاریخچه‌ی ادبیات داستانی ایران (4)  «مریم ایلخان»/ اختصاصی چوک

در قسمت گذشته مروری داشتیم بر دو رمان امیر ارسلان و سیاحتنامه‌ی ابراهیم بیک. در این بخش می‌پردازیم به بررسی دو اثر دیگر از از آثار داستانی مشروطه: کتاب احمد و حاجی بابای اصفهانی.

به گفته‌ای، کتاب احمد همان اثری است که زین‌العابدین مراغه‌ای در گذر از استانبول از میزبانش به امانت می‌گیرد و برای خلق سیاحتنامه‌ی ابراهیم‌بیک، از آن به عنوان یک ماخذ سیاسی-علمی-عقیدتی استفاده می‌کند. ماخذی که نماد روزگار مشروطیت ایران است:

 

نام اثر: کتاب احمد

مولف: میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی

سال خلق اثر: 1311 تا 1324 ه.ق

به طور کلی، تالیفات طالبوف، تصنیف یا ترجمه‌ای ساده نیستند و مولف در تمام آن‌ها (حتی کتب فیزیک و هیات) سعی کرده مطالب را عبارات شیرین و گوارا در هم بیامیزد. کتاب احمد نیز از این قاعده مستثنا نیست. کتاب احمد یا سفینه‌ی طالبی که به شیوه‌ی "امیل" اثر ژان ژاک روسو و در استانبول نوشته شده است، گفتگوی پدری است با فرزند خیالی خود در موضوعات مختلف علمی، به زبان ساده و قابل فهم کودکان. مولف که خود شیفته‌ی دانش و فرهنگ اروپایی بوده، علوم و کشفیات و اختراعات گوناگونی را که از روی کتب روسی در دسترس داشته است، در این کتاب شرح داده و نسل ایرانی را به تماشای برج ایفل پاریس، اهرام و مومیایی‌ها، مجلس سماع،... و اکتشاف مظاهر و آثار علوم اروپا می‌برد.

احمد، پسری بسیار کنجکاو و باهوش است. او طفلی ساده و عادی نیست و طبیعت یک مرد شصت ساله را دارد. فیلسوفی کوچک، عاقل، دوراندیش و متین و شاید دنیادیده که در خلال بازی‌های کودکانه، هر دم به بهانه‌ای، پرده از معضلات و اسرار خلقت برمی‌گیرد و گاهی نیز چیزی از معلومات خود به اطرافیان می‌گوید.

مولف در سفینه‌ی طالبی (جلد اول کتاب احمد)، ضمن شرح اختراعات و اکتشافات جدید، در هر فرصتی از پیشرفت اروپاییان و پس ماندن ایرانیان سخن به میان آورده و درس اخلاق و میهن پرستی به احمد می‌آموزد و از رسوم و عادات ناپسند و خرافات انتقاد می‌کند. در جایی پدر به احمد می‌گوید:

"تو در آینده می‌توانی طبیب معروفی بشوی اما هنوز نه کتاب تحفه را دیده ای و نه قانون را خوانده‌ای. چون هرکس کتاب تحفه را دارد در ایران طبیب است و اگر خواندن قانون را هم ضمیمه‌ی فضیلت خود ساخت، آن وقت حکیم باشی است و در هر کوچه‌ای که بخواهد دکان قصابی خود را باز کند، از مدفون‌های خود مسئول نیست."

جلد دوم مجموعه‌ی کتاب احمد، "مسالک المحسنین" داستان یا سفرنامه‌ای خیالی است که طالبوف آن را به تقلید از آخرین روز حکیم، تالیف سر همفری دیوی نوشته و ماجرای سفر گروهی از جوانان است به قله‌ی دماوند با مقاصد علمی. این مسافرت بهانه‌ای است که مولف بتواند در خلال آن مسائل مختلف اخلاقی و اجتماعی و تعلیماتی را طرح کند و اطلاعات خود را به صورت مناظره میان رفقا یا کسانی که در طول سفر با آن‌ها برخورد می‌کنند بیان کند. نارضایی عمومی، ناتوانی حکومت استبدادی، ضرورت وجود یک نظام قضایی، وضعیت اسفبار بهداشت، ادبیاتی فرسوده، دام خطرناک اروپایی شدن برای کسب قدرت و ثروت به بهانه‌ی بی‌توجهی به فرهنگ ایرانی و دیگر مسائل اساسی که انقلاب مشروطیت با آن‌ها درگیر بود، هیچ‌یک از نظر طالبوف دور نمی‌ماند.

و اما در جلد سوم این کتاب "مسائل الحیات"، انسان به سرنوشت دنیوی و جهانی بشریت واقف می‌گردد. در جلد سوم مولف در نظر دارد احمد را انسانی انقلابی و جهان وطنی بار آورد. در سر لوحه‌ی این کتاب آمده است:

"در اعصار آینده، روی کره‌ی زمین و ملل عالم یک فدراسیون کبیری به عنوان جمهوریت سرخ تشکیل می‌کند و هزار و پانصد کرور سکنه‌ی دنیا به مثابه‌ی یک اهل بیت می‌شود و اعضای یکدیگر گردد."

زبان طالبوف بسیار ساده و روان است و جای تعجب است که با آنکه وی آذربایجانی و ترک زبان بوده و عمر خود را در خاک روسیه و دور از محیط ایران به سر برده، چگونه توانسته فارسی را به این روانی بنویسد. با این‌حال باید گفت نثر وی به حد کمال نرسیده و گاهی در متن به واژه‌های ترکی برخورد می‌کنیم.

طالبوف با نگارش "کتاب احمد" بر بسیاری از مشروطه خواهان تأثیر گذاشت. به همان اندازه که تجدد خواهان، از آثار و دیدگاه‌های او جانبداری می‌کردند، برخی از عالمان روحانی، با وی مخالف بودند و این، به سبب مطالبی بود که او در آثارش آورده بود. به اعتقاد ایشان، اندیشه‌ی طالبوف با اصول دیانت اسلام همخوانی نداشت.در همان زمان شهرت یافته بود که "بابی"ها در ترویج آثار طالبوف کوشش دارند به همین دلیل کتاب احمد و مسالک المحسنین منسوب به بابیه شده و از طرف علما قرائت آن‌ها ممنوع شده بود. به نوشته‌ی احمد کسروی، علما خواندن آثار طالبوف را قدغن اعلام کرده بودند:

"... یکی از آن کارها که در تهران اتفاق افتاد آن بود که حاجی شیخ فضل الله، به دستاویز برخی از نوشته‌های مسالک المحسنین، طالبوف را بی دین اعلام کرد (تکفیر کرد). این سخن به روزنامه‌ها نیز افتاد و در حبل‌المتین در آن باره گفتار نوشته شد و گویا یکی از بهانه‌ها که طالبوف برای نرفتن به تهران داشت همین بود."

و در نهایت به دلیل خصوصیات متفاوت "کتاب احمد" با آنچه ما امروز نام رمان بر آن می‌گذاریم، این سوال پیش می‌آید که آیا کتاب احمد یک رمان است؟ یک رساله‌ی آموزشی است؟ یا یک هجونامه‌ی سیاسی-اجتماعی؟ به نظرمی آید کتاب احمد، ترکیبی از همه‌ی این‌هاست و از هر نظر یک اثر پیشتاز: رمان پیشتاز و رمان پیشگو. طالبوف، رویایی را برای آینده‌ی بهتر ایران در سر می‌پرورد و این اندیشه را در دنیایی تخیلی منعکس می‌سازد. دنیایی که فقط چندسال یا چند دهه تخیلی خواهد ماند. در افق داستان، تصویر جامعه‌ی نوین ایران ترسیم می‌شود. جامعه‌ای که شدیداً اروپایی شده است. این مجموعه، که فرآورده‌ی یک نسل جدید و نوع ادبی جدید است، پیشاپیش شکل‌های تجدد به خود گرفته است.

نام اثر: حاجی بابا اصفهانی

مولف: جیمز موریه

مترجم: میرزا حبیب اصفهانی

سال تالیف: حدود 1834 م (1239 ه.ق)

حاجی بابا کتابی است که آن را جیمز موریه به قصد انتقاد از ایرانیان و به نمایش در آوردن صورت‌های زشت آداب و رسوم ایرانی نوشته است. موریه با سمَت منشی سفیر انگلستان (سر هارفورد جونز) در سال 1223 ه.ق به ایران آمد. وی در انعقاد قطعنامه‌ی شوم گلستان و تعیین خطوط مرزی جدید ایران و روسیه مستقیماً نقش داشت. وی در مدت اقامت خود در ایران اخلاق و عادات ایرانیان به خصوص سران و بزرگان دولت را به خوبی آموخت و در مدت شش ساله‌ی اقامت خود در ایران فرصتی یافت تا مطالب زیادی برای سفرنامه‌ها و داستان‌های خود فراهم آورد.

کتاب حاجی بابا اصفهانی، نزدیک به ده سال پس از آخرین مراجعت موریه از ایران در لندن منتشر شد. این اثر در نظر برخی از منتقدین کتابی پر از مکررات خسته کننده، مبتذل و پیش پا افتاده است. ولی جمعی دیگر از منتقدان از جمله سر والتر اسکات آن را یکی از قطعات پرماجرای عامه دانسته و با داستان ژیل بلاس اثر آلن رنه لوساژ هم ردیف قرار داده‌اند. حاجی بابا نیز مانند قهرمان داستان لوساژ از میان مردم برخاسته، از هم‌صنفان خود معلومات کسب کرده، گرفتار دزدان و راهزنان شده و به ناچار با آن‌ها مشارکت کرده، در جستجوی مال و ثروت بوده و سرانجام به مقامی عالی دست یافته است. سرگذشت حاجی بابا در میان نوشته‌های موریه تنها کتابی است که توجه مخاطب را به خود جلب کرده است. حتی داستان دیگر او حاجی بابا در لندن که چهارسال بعد از سرگذشت حاجی بابی اصفهانی نوشته شد، از نظر انشا و مهارت در بیان مطلب با آن برابری نمی‌کند.

این کتاب به صورت قصه و داستان نوشته شده و نویسنده در تصویر شخصیت‌ها و سرگذشت آن‌ها بسیار موفق بوده است. اما از حیث مطالب، کاملاً پیداست که نویسنده قصد نداشته از مفاخر و محاسن قوم ایرانی سخن بگوید و طی مطالعاتی که روی فرهنگ قوم ایرانی داشته، به نکات قابل نکوهشی دست یافته و سعی بر شرح آن‌ها در سفرنامه و داستان خود نموده است. لازم به ذکر است که در شرح این موارد کمال بی‌انصافی را به خرج داده و وضعیت برخی طبقات مردم ایران را بسیار بزرگ‌تر از آنچه واقعاً بوده تشریح کرده است. این کتاب بارها و بارها در انگلستان چاپ و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است و به قول براون چه بسیار افرادی که با خواندن آن گمراه شده و همه‌ی ایرانیان را با آن صفات مورد قضاوت قرار داده‌اند.

در مورد علت نامگذاری این کتاب، گفته شده است که هنگامی که سر هارفورد جونز ایران را به قصد انگلستان ترک می‌کرد، عباس میرزا از وی تقاضا می‌کند دو جوان ایرانی را با خود به قصد تحصیل به انگلستان ببرد. یک از این دو جوان، میرزا بابا افشار پسر یکی از صاحب منصبان عباس میرزا بود. ظاهراً محصلین ایرانی از دخل و تصرفی که موریه قصد داشته در هزینه‌ی تحصیل آن‌ها بکند، جلوگیری می‌کردند و به این جهت موریه از آن‌ها به‌خصوص از میرزا بابا دل خوشی نداشته است. شاید به این جهت و شاید هم از آنجا که اسم حاجی بابا از لحاظ ترکیب لفظی به نظرش مضحک می‌آمده، این نام را برای کتابش انتخاب می‌کند.

و اما ترجمه‌ی کتاب: نثر میرزا حبیب در ترجمه‌ی حاجی بابا اصفهانی، یکی از بهترین نثرهای عهد اخیر است. سرتاسر کتاب با اشعار مناسب از خود مترجم و استادان سخن فارسی و آیات و احادیث و امثال و اصطلاحات آنچنان آراسته شده که به نظر می‌رسد اصل متن به زبان فارسی بوده است. کریستف بالایی در کتاب سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی بر این اعتقاد است:

"... بدیهی است که متن فارسی حاجی باباب اثر موریه نیست؛ بلکه تا اندازه‌ای اثر میرزا حبیب است."

و این امر را به علت عدم وفاداری میرزا حبیب به متن اصلی می‌داند. و برای این چگونگی دو علت بر می‌شمارد: نخست آنکه ترجمه‌ی فارسی از متن انگلیسی صورت نگرفته و از متن فرانسوی اثر دوفکونپره بوده است. و علت دوم امری سیاسی است. میرزا حبیب که از آزادی‌خواهان و مشروطه‌طلبان مقیم استانبول بوده است، متن حاجی بابا را در خدمت جدال خود علیه استبداد قاجار و جامعه‌ی ایران به کار می‌بندد. به همین سبب زبان او به مراتب تندتر از زبان موریه است. و به جهاتی متن اصلی را تثبیت و تقویت می‌نماید.

این کتاب با ترجمه‌ی میرزا حبیب بارها در کلکته و لاهور و تهران به چاپ رسیده است. با هم بخش‌هایی از متن حاجی بابای اصفهانی را می‌خوانیم:

"...اولین جایی که رفتم طهران بود و در طهران اولین منزلم در برابر خانه‌ی عطاری بود. تازه در آنجا جا به جا شده بودم که روزی پیرزنی در را به شدت کوبید و فریاد برآورد که استاد عطار همسایه‌ی شما سدّه کرده و در کار مردن است. دوایی نیست که به حلقش نکرده باشیم اما هیچ ثمری نبخشیده است. آمده‌ام تا از تو دعایی بگیرم تا بلکه از برکت نفس تو فتوحی بیابد. چون در منزل خود کاغذ و قلمدان نداشتم قرار شد دعا را بر بالین مریض بنویسم. پیرزن مرا از حیاطی کوچک به اتاق تنگ و تاریکی برد که بیمار در میان آن بستری افتاده بود و ناله می‌کرد. ازدحام از زن و مرد به قدری بود که اگر سوزن می‌انداختی زمین نمی‌افتاد. فریاد بیمار بلند بود که ای وای مردم به دادم برسید. در اطراف بسترش مبلغی شیشه‌ها و کاسه‌های دوا و درمان دیده می‌شد و معلوم بود که برای نجات او از هیچ کاری مضایقه نکرده بودند. حکیم با شیشه‌ی اماله و لگن قی در گوشه‌ی اتاق قلیان به نوک نشسته بود و می‌گفت کار این مریض از دوای من و معالجه‌ی من گذشته است تا حالا دوای درویش چه کند. دعای درویش تازه را اثری تازه است. چون چشم تیمارداران بر من افتاد بر جنب و جوش افزودند و دیده‌ها همه بر من دوخته شد. من نیز با هیات کسی که مستجاب الدعوه باشد و صاحب قوت و دم مسیحا باشد کاغذ و قلمدان خواستم هر چند در تمام عمر دستم رنگ قلم ندیده بود.

قلمدانی آوردند با ورقی بزرگ از کاغذ که معلوم بود کاغذ عطاری است و دوا در آن پیچیده بوده‌اند. با وقار و سکون اسرار آمیزی سرتا پای کاغذ را با خطوط کج و معوج عمودی و افقی شطرنجی ساختم و میان خانه‌ها را با نقوش و علاماتی که از مصنوعات و معجولات خودم بود پر کردم. آنگاه گفتم قدحی پر از آب آوردند و آن کاغذ را در آب حل کردم و به مریض بلعانیدم... حکیم به صدا در آمد و گفت: "اگر عمر مریض باقی باشد و اجلش نرسیده باشد از تاثیر این ادعیه و این اسماء حسنی و این طلسمات مقدس خواهد بود و الا اگر بوعلی هم از گور درآید کاری از دستش ساخته نیست."

بیمار دقیقه‌ای چند بیهوش و مرده وار افتاد. سپس با حالتی که باعث حیرت همه بلکه خود من و حکیم هم گردید، آروغی چند زد و چشم‌ها را باز کرد و سر از بالین برداشت و لگن خواست. گلاب بر روی خوانندگان چنان قی کرد که اگر ابوسینا تمام کتاب "قانون" خود را در حلقش کرده بود آنقدر قی نمی‌کرد..."

منابع:

از صبا تا نیما- یحیی آرین پور

سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی- کریستف بالایی و میشل کوی‌ای پرس

پیدایش رمان فارسی- کریستف بالایی

تاریخ مشروطه ایران- احمد کسروی

حاجی بابای اصفهانی- جیمز موریه

 


نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک

http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html

دانلود نمایش رادیویی داستان چوک

http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك

http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

http://www.chouk.ir/honarmandan.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html


نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692