گزارش و عکسهای روز جهانی داستان و بزرگداشت قباد آذرآیین اینجا
مهدی رضایی، بخش دوم این همایش را که به بزرگداشت نویسنده پیشکسوت ایرانی اختصاص داشت، چنین آغاز کرد. و بخش دوم همایش روز جهانی داستان اختصاص دارد به بزرگداشت نویسنده پیشکسوت کشورمان استاد قبادآذرآیین. نویسندهای از دیار مسجد سلیمان، با موهایی سپید شده در این عرصه سخت و نفس گیر. قباد آذرآیین متولد فروردین ماهسال 1327 است. تا به حال آثار متعددی از وی منتشر شده است. آثار: «پسری آن سوی پل». «راه که بیفتیم ترسمان میریزد» «حضور» مجموعه داستان، «شرارهی بلند» تک داستان"ظهر تابستان" از این مجموعه، برنده جایزهی گلشیری شد/ «هجوم آفتاب» (تقدیر شده در جایزهی مهرگان ادب/ کتاب فصل/ نامزد جایزهی جلال و کتاب سال. «چه سینما رفتنی داشتی یدو» (مجموعه داستان) نشر افکار، «عقربها را زنده بگیر» (رمان) نشر افراز، «من.... مهتاب صبوری»(رمان) (نشر روزنه)/ مجموعه داستان «داستان من نوشته شد» نشر ثالث مجموعه داستان «از باران تا قافله سالار» توسط نشر قطره.
در ادامه خلاصهای از گفتهها و تجربیات این نویسنده پیشکسوت را که در قالب مصاحبهای برای کتاب تجربیات نویسندگی و خطاهای نویسندگی گردآوری کردهام را میشنوید.
وی اولین داستانش را در شانزده سالگی نوشته و میگوید نوشتن بهانه نمیخواهد. ذوق نوشتن که داشته باشی نمیتوانی ننویسی. قبل از کتابها، این مردم و دردهایشان هستند که انگیزهی نوشتن را برای یک قلمزن فراهم میکنند. کتابها برای این انگیزهها، جهت مشخص میکنند.
هرچه متاثرم بکند، مشغله ودغدغهی فکری من میشود و مینشاندم پشت میز کارم. ایده را از زندگی، دردها و دلخوشیهای مردم دور و برم و تجربهی زیستی خودم میگیرم. این که از انعقاد نطفه تا تولد اثر چه روندی طی میشود، واضح است. سوژه- اگر زورش بر من بچربد بلافاصله مرا پشت میز کارم می نشاند و وادارم میکند که بنویسمش اما اگرحس کنم اثر دندان گیری ازش بیرون نمیآید یا این که خودم نمیتوانم از پس از قوه به فعل درآوردنش برآیم با احتیاط به سراغش میروم که طبعن نوشتنش بیشتر طول میکشد.
نویسنده بدون تجربه زیستی چگونه میتواند کلمهای بر کاغذ بیاورد؟ من از چیزهایی مینویسم که آنها را زیستهام. تجربه نشان داده که نوشتنی که بی تجربه زیستی قلمی شده، بی مایه فطیر است و به قول معروف جوهر قلمش خشک نشده فراموش میشود.