اقتصاد رابطه مستقیم با ظهور و یا پنهان کردن استعدادهای کشور دارد. در زمانی که کشور از رونق اقتصادی برخوردار باشد و کتاب بازار خوبی داشته باشد، حتی نویسندگان داستانهای متوسط نیز میتوانند در بازار جولان دهند و آثار خود را عرضه نمایند و حتی این کتابها به چاپهای بالاتر خواهد رسید در حالی که شرایط رکود اقتصادی بر جامعه حاکم باشد، متاسفانه جوهر قلمها خشک میشود و آثاری که قبلاً نوشته شده روی طاقچهی خانهها خاک خواهد خورد.
برای انتشارات در وجه اول جنبه اقتصادی کار مهم است و مهم نیست که قرار است یک شاهکار ادبی را چاپ کند یا اینکه اثری دسته چندم را به بازار ارائه کند. حتی برای ناشر مهم نیست که قرار است "صد سال تنهایی" را وارد بازار کند یا اینکه کتاب "عمهام چگونه غذا میپزد؟" مهم آن است که از بین این دو کتاب کدام بیشتر فروش میرود. شاید برای مردم هنوز روشن و واضح نباشد که کار ناشر کار فرهنگی است چون در بین ایرانیان چیزی به اسم "پول در خدمت هنر" هنوز جا نیفتاده بلکه عکس آن در جامعه در انتشاراتیها در جریان است یعنی "هنر در خدمت پول". مسئله این است که نگرش کالا محوری به آثار هنری باعث افت کیفیت کارها شده. نویسندهها به دلیل پر شدن آثار ضعیف در بازار و نبودن رقیب جدی در این عرصه تنبل شدهاند و تحقیق و پژوهش را از آثار خود حذف کردهاند. حتی شده در برنامهای مثل خندوانه نویسندهی متوسطی را میآورند و کار او را معرفی میکنند و میگویند: داریم ترویج کتابخوانی میکنیم. این برنامه درست است از لحاظ کیفیت از سایر برنامههای طنز صدا و سیما بالاتر است ولی هنوز نمیداند با معرفی آثار ضعیف در جامعه خواننده بیشتر به سمت برنامههای حرفهای ماهواره جذب میشود و همین بازار کم رونق ادبیات داستانی از بین میرود. شرایط امروز جامعه ایران برای ادبیات داستانی حکم یک قبرستان بزرگ را دارد. آثار بزرگ و کوچک در آن دفن میشوند و گرد فراموشی روی آنها مینشیند. نویسندهها کمتر سراغ نوشتن رمان میروند چون وقت و انرژی بیشتری میبرد و ریسک فروشش بالاست. داستانهای کوتاه هم که بسیار ضعیف نوشته میشوند و نویسندههای جدید را با مجموعه داستانهایی که درون کتابهای لاغری که انگار از قحطی برگشتهاند میشناسیم. به ندرت پیدا میشود نویسنده ای را پیدا کرد که داستانش را زیاد بازنویسی کرده باشد و یا بیشتر از یک سال روی آن وقت گذاشته باشد. وقتی هم که از کار این نویسندهها اشکال میگیری می گویند " آثار ضعیفتر از من در فلان
جشنواره جایزه گرفته" و یا "فلان اثر عاشقانه که فقط رابطه دختر و پسر است به چاپ صدم رسیده" اگر از فروش بالای رمانهای عاشقانهی بیسروته بگذریم گرفتن جایزه توسط آثار ضعیف به زد و بندها و باند بازیها بر میگردد. خوشبختانه با وجود گسترش بازیهای رایانهای و فیلمهای سینمایی با درونمایه داستانی قوی ظهور نویسندگان قدرتمند در ایران الزامی شده ولی هنوز کسی برای آن ارزش قائل نیست چون به همان "هنر در خدمت پول" بر میگردیم. لازم به ذکر است که اتفاقاً هنر قوی پول خوبی را جذب میکند ولی متاسفانه هنوز "بنگاههای اقتصادی مروج هنر" که آنها را به اسم "انتشارات" میشناسیم هنوز به این مرحله از رشد نرسیدهاند و هنوز درک صحیحی از هدایت آثار هنری به سمت چرخه اقتصادی ندارند. جا دارد از نهادهای دولتی نیز به عنوان کسانی که میتوانند حامی رونق این بخش باشند یاد کنیم. وزارت محترم ارشاد میتواند با تزریق پول و خرید بخشی از کتابهای ناشران به صورت ضرب العجل تا حدودی به بخش انتشارات کمک کند اما این در کوتاه مدت موثر است و در دراز مدت باید با بالا بردن فرهنگ مطالعه ادبیات ایران را از این وضع رکود خارج کنند. اتفاقاً ادبیات ایران اصلاً ربطی به تحریم بودن یا نبودن ندارد و تولید آثار هنری و چرخه اقتصادی آن میتواند در شکوفایی سایر بخشهای اقتصادی موثر باشد.بعد از شکوفایی ادبیات ایران و رونق این بخش یکی از قدرتهایی که باعث اقتدار ایران در مقابل کشورهای دیگر میشود همین بخش است. امتیاز بزرگی که ایران میتواند در منطقه داشته باشد رشد همین ادبیات داستانی غنی و صادرات آن به جهان است. از همین راه میتوان به صورت غیرمستقیم حکمرانی ایران را بر جهان گسترش داد بدون اینکه جنگ وخونریزی رخ دهد به شرط آنکه دولت حمایت بیشتری از ادبیات داستانی داشته باشد و هر چه سریعتر با اختصاص کمکهای خود به ناشران و با دادن امتیاز به داستانهای قوی به این بخش کمک نماید.
در آخر یاد آور میشوم با گسترش انتشارات الکترونیک نیز میتوان گامی دیگر در گسترش فرهنگ مطالعه برداشت. هر چه برای بالا بردن فرهنگ مطالعه هزینه کنیم هزاران برابر آن استفاده خواهیم برد و در مقابل کشورهای دیگر که کمترین هزینه را در این بخش انجام میدهند از قدرت و اقتدار بالایی برخودار خواهیم شد.امیدوارم این یاداشت مورد توجه وزارت محترم ارشاد قرار گرفته و بدانند تنها راه مقابله با دشمنان این مرز و بوم، رشد و شکوفایی بخش ادبیات داستانی کشور و صادر کردن آن به جهان است.■