ادبیات یونان باستان
در سدههای هشتم و نهم قبل از میلاد، یونان شرایطی بسیار بیثبات داشت. از یک سو درگیر تاخت و تاز در شمال بود، و از سوی دیگر گرفتار مهاجرت از مناطق مختلف. هر چند دراین دوران چیزی به نام اتحاد ملی وجود نداشت، ولی قبایل در صدد یافتن ثبات و شناخت خویش به عنوان واحدهای مستقل برآمدند. این قبایل در شرایطی شبه ملوک الطوایفی کوشش میکردند سنتهایی را تکامل بخشند که مایهی مباهات خانوادگی و تاریخی بود. سرکردگان این طوایف در پی گسترش سنتهاشان به افسانههای سدههای پیشین یعنی عصر پرشکوه پهلوانی روی آوردند. اینان حامی داستانسرایانی بودند که داستانهای شگفتانگیز پیروزیهای مردان بزرگ را میسرودند. مردانی که دودمان خود را از تبار خدایان و همنشین و همشان آنها میدانستند. این داستانهای موروثی که سینه به سینه منتقل میشدند، الهام بخش "هومر" در آفرینش ادبیات حماسی گردیدند.
- ·حماسه
هومر
- ایلیاد
پاریس به یاری آفرودیته (الههی عشق)، هلن همسر منلائوس شاه اسپارت را میرباید و با خود به تروا میبرد. سرکردگان طوایف یونان به یاری شاه اسپارت میشتابند و سپاهی به فرماندهی آگاممنون تشکیل میدهند تا دوباره منلائوس همسرش را به دست آورد. آنها طی ماجرایی وارد شهر تروا میشوند و کروزئوس را به اسارت میگیرند. آپولون به درخواست پدر کروزئوس، یونانیها را دچار طاعون میکند. سرانجام آگاممنون کروزئوس را آزاد میکند و در عوض برزئیس، معشوقهی آخیلوس را اسیر میکند. جنگ شدت پیدا میکند. آخیلوس وارد صحنهی نبرد میشود و در جنگی تنبهتن هکتور برادر پاریس را از پای در میآورد. منظومهی ایلیاد با تشییع جنازهی هکتور پایان مییابد.
- اودیسه
پس از مرگ هکتور، آخیلوس به دست پاریس کشته میشود. یونانیان به پیشنهاد اودیسه، اسب توخالی بزرگی را از جنگجویان پر میکنند و وانمود میکنند که از محاصرهی شهر خسته شدهاند و در صدد بازگشت هستند. اهالی تروا اسب چوبی را به داخل شهر میکشانند. جنگجویان شبانه از شکم اسب بیرون میآیند و دروازهها را برای ورود دیگر سربازان یونانی میگشایند و به این ترتیب تروا را ویران میسازند و همراه با هلن راهی دیار خویش میگردند.
اصول حماسه سرایی بر اساس منظومههای هومر
- قرار دادن سرگذشت یک قهرمان ملی به عنوان موضوع حماسه.
- یاری خواستن از الههها.
- آغاز کردن منظومه از میانهی داستان و بعد نقل رویدادهای بخش اول.
- استفاده از صفات ثابت و همیشگی مثل آتنهی چشم زنگاری یا نوزیکای سپید بازو یا آخیلوس بادپا.
- تشبیهات طولانی که معمولاً دربارهی اعمال و جریانات به کار برده میشود و معمولاً برگرفته از طبیعت است.
- استفادهی گسترده از تک گفتار.
- مداخلهی خدایان در امور انسانی.
- استفاده از وزن حماسی؛ مقطع اول بلند و دو مقطع دیگر کوتاه.
هسیود
از دیگر حماسهسرایان یونانی میتوان به هسیود یا هزیود اشاره کرد. هومر برای شاهان میسرود و هسیود برای روستاییان. وی با اینکه شاعری خشک، خرافاتی، متعصب، کوته بین و فاقد قدرت تخیل بود، با وجود این به کاری که آن را ارائهی حقیقت و نه جعل مینامید کمر همت بسته بود و در این کار نیز موفق شده بود. منظومهی "خاطرات روستایی راستین" در مورد مردی ساده و اهل عمل است که همواره جانب راستی را در برابر کژی میگرفت. "کارها و روزها"ی هسیود، حاوی برخی امثال پرمغز است که هنوز هم بر سر زبانهاست. "دودمان خدایانِ" وی، گنجینهی گرانبهایی است از اساطیر و شاید از کهنترین نمونههای موجود.
در بین سالهای 800 تا 550 قبل از میلاد گروهی از حماسهها در ادبیات یونان شکل گرفتند که به حماسههای ادواری مشهورند. این اشعار در اصل به منظور تکمیل حماسههای هومر تالیف یافتهاند. مانند: افسانهی اودیپ، داستان تِب، هرکول و نبرد غوکان و موشها.
نبرد غوکان و موشها، نوشتهای مجهول المولف و تقلید هزلآمیزی است از حماسههای هومر. غوکان و موشها با قهرمانان هومر به نبرد برمیخیزند و به این ترتیب، ارتباط میان حیوانات و خدایان، به صورت آمیزهای از هزل و جدّ مورد استهزاء قرار میگیرد. این منظومه با آنکه قابلیت اندکی به لحاظ ادبی دارد، اما بر سرایندگان حماسههای هزلی پس از خود تاثیر زیادی میگذارد.
- ·تراژدی
تراژدی یونان از مناسک مذهبی سرچشمه میگیرد. در جشنها، گروه همسرایان مرد، پوست بز میپوشیدند و به اجرای رقصها و ترانههای دیتورامب به افتخار دیونوسوس خدای شراب و باروری میپرداختند.
به طور کلی ساختمان تراژدی یونانی از قسمتهای زیر تشکیل مییابد:
- پیش درآمد که شامل مقدمهای در شرح نمایشنامه است.
- واقعهی عَرَضی و دخیل که شامل سه یا چهار رویداد است.
- مقام که شامل آواز گروه همسرایان است.
- مقطع که به آنچه پس از مقام انجام میشود میگویند.
موضوع تراژدی یونانی اساطیر یا سرگذشت پهلوانان یا هر دو است. خدایان و مردان بزرگ عصر پهلوانی معمولاً شخصیتهای عمدهی نمایشها را تشکیل میدهند.
طرح در تراژدی یونانی کامل نبوده به طوری که بسیاری از تماشاگران انتهای داستان را میدانستند.
تراژدی نویسان یونانی وحدت زمان و مکان را گاهی رعایت میکردند اما وحدت عمل همیشه مراعات میشد. بسیاری از نمایشنامههای آیسخولوس و سوفوکلس از انگیزشهای دراماتیک عالی سرشارند. در نمایشنامههای اورپیدس وقتی رشتهی حوادث به هم گره میخورد و قهرمان به بن بست میرسد، سرانجام گرهگشایی به دست یکی از خدایان صورت میگیرد. پیشگویی، الهام و طالعبینی همواره نقش اساسی در این نمایشنامهها ایفا میکردند.
در شخصیتسازی تراژدی یونانی پرداختن به خصلت و سیرت گرچه پس از مرحلهی طرح قرار دارد اما از اهمیت زیادی برخوردار است. در بعضی از نمایشنامهها شخصیتها اندکی از سطح خود بالاترند اما در بسیاری از آنها شخصیتهایی نوعی و ستودنی هستند با چهرهی انسانی.
تراژدینویسان بزرگ یونان:
آیسوخولوس
نزدیک به نود تراژدی و نمایشنامه نوشته که تنها هفت تراژدی وی در دست است. آثار وی: زنان ندبه سرا، ایرانیان، پرومته در زنجیر، هفت تن علیه تب، اورستیا (آگاممنون-کوئفور-ائومنیدس). اورستیا تنها اثر سه بخشی کاملی است که به یادگار مانده و برندهی جایزهی نخست مسابقات آتن است. آیسوخولوس در تراژدیهای خود عمیقاً به مسائل اخلاقی و مذهب میپردازد.
سوفوکلس
نزدیک به 123 اثر نمایشی را به سوفوکلس منسوب میدانند. اما تنها هفت تراژدی از وی باقی مانده است. آثار وی: آژاکس، آنتیگونه، اودیپ شاه، زنان تراخیس، الکترا، فیلوکتتس، اودیپ در کولونوس. سوفوکلس خدایان را دادگر میداند اما همانند آیسوخولوس به مداخلهی آنان در سرنوشت بشر متوسل نمیشود.
اوریپیدس
شاعر و ترانهسرای آتنی و از شاگردان آناکساگوراس، پروتاگوراس و سقراط بوده است. گفتهاند او گرفتار مشکلات زناشویی بوده و چون زاهدان در غاری روزگار میگذرانده است. هیچیک از نمایشنامههای وی تا سال 455 ق.م به اجرا در نیامدند. حدود نود نمایشنامه را به وی نسبت میدهند اما تنها هجده نمایشنامهی وی در دست است. برخی از آثار وی: فرزندان هرکول، آندروماک، هکاب، آلستیس، مدیا، یون، زنان تروا، هلن، سیکلوپ،...
اوریپیدس در مقام یک متفکر بسیار از زمانهی خویش جلوتر بوده است. او با آنکه ملحد نبود اما در پرتو علم و اخلاق به شدت از خدایان انتقاد میکرد و به دلخواه افسانههای خدایان را تغییر میداد. او اعتقاد به تفال و پیشگویی را به شدت مورد حمله قرار میداد و قهرمانان سنتی را ریشخند میکرد. اوریپیدوس در آرزوی دموکراسی بر پایهی عقل و لیاقت و صداقت بود. محور و مبای نظریات اخلاقی وی عبارت از اهمیت سرشت هر فرد و اعتبار اخلاقی و عقلانی اوست.
- ·کمدی
کمدی قدیم
کمدی قدیم به کمدی یونان گفته میشود که پیش از سال 380 ق.م تالیف شده است و در واقع مقصود همان کمدی اریستوفانس است. کمدی، ظاهراً از دو منبع سرچشمه میگیرد:
- نخست، کوموس آتنی یا آواز شادمانی که به افتخار دیونوسوس (خدای شراب) در ماه مارس خوانده میشد. این آوازها بیشتر نیایشهایی بودهاند برای دفع بلا یا ایجاد برکت. بازیگران لباسهای عجیب و غریبی میپوشیدند و در حال حمل نشانههای فالیک، الفاظ رکیکی هم نثار تماشاچیان میکردند.
- دومین منبع کمدی عبارت بود از ادا و شکلکسازیها یا نمایشهای خنده آور سیسیلی که عمدتاً شامل مزهپرانیهای تند و خودمانی خطاب به حاضران بود.
اینکه چه کسی کوموس یا شکلکسازی سیسیلی را برای اجراهای اولیه مورد استفاده قرار داد معلوم نیست؛ تنها مشهور است که این کمدیها نخستین بار در شهر مگارا یا آتن به اجرا درآمدند.
آریستوفانس (حدود 448 تا 380 ق.م)
بزرگترین کمدینویس یونان است. او در خانوادهای آبرومند در حومهی آتن به دنیا آمد و خیلی زود به نوشتن کمدی روی آورد. نخستین اثر وی در سال 427 ق.م به نمایش درآمد.
ساختمان کمدیهای وی متنوع است و از هیچ الگویی تبعیت نمیکند. صرفنظر از جزئیات میتوان نمایشنامههای وی را شامل دو بخش دانست: در بخش نخست اندیشهی شاد مطرح میشود و در بخش دوم این اندیشه به اجرا در میآید. بخشهای اصلی نمایشنامههای وی عبارت است از:
- پیش در آمد: که خبر از اندیشهای شاد یا هوشمندانه میدهد که در ذهن بازیگر نقش بسته و معمولاً نامعقول و غیرعملی است.
- راه: نخستین آواز گروه همسرایان به هنگام ورود به صحنه است.
- جدال: مباحثهای بین مدافع طرح شاد و مخالف آن؛ پیروزی معمولاً با مدافع طرح است.
- تصنیف دسته جمعی: گروه همسرایان در فواصل بین پردههای نمایش رو به تماشاچیان میخوانند.
- حوادث ضمنی: سلسله وقایعی که در پی تصنیف گروهی میآید و اندیشهی شاد را تصویر میکند.
- مقام: تصنیفهای غنایی که بین دو حادثهی ضمنی خوانده میشود.
- خروج: آخرین سرود همسرایان در پایان نمایشنامه.
- طرح جمع و جور: طرح کمدی جدید معمولاً بر پایهی دسیسه و عشقبازی نهانی، هویتهای پنهان، کشف و شناخت دوستان یا بستگان گمشدهی قدیمی یا ترکیبی از این سه قرارداد. موقعیتهای مضحک و مبالغهآمیز و نامعقول، و یک طرح فرعی در کنار طرح اصلی.
- شخصیتهای تیپیک: شوهر سادهلوح، پدر خسیس، پسر بدرفتار اما لایق، روسپی، بردهی بیشرف، طفیلی، نوکر دسیسه کار و سربازان لافزن.
- کممایگی: کمدی نو با بخش کوچکی از اجتماع سر و کار دارد و به جای پرداختن به مسائل عمیق اخلاقی بیشتر رفتارها و رسوم را مطرح میسازد.
آثار اریستوفانس نزدیک به چهل نمایشنامهی کمدی است که تنها چهار اثر از آنها باقی مانده است. این آثار:
آخارنهایها، دلاوران، ابرها، زنبورها، صلح، پرندگان، زنان در تسموفوریا،...
آریستوفانس محافظه کار و معتقد به سنت است. در کمدیهایش معمولاً آرزوهای خوش گذشته و اعتراض به چیزهای نو از قبیل مذهب نو، فلسفهی نو، ادبیات نو،... وجود دارد. او هر چیز نو را فاسد میداند و درامهای او اعتراضی است بر فساد زمان.
کمدی میانه
کمدی میانه در فاصلهی سالهای 380 تا 336 ق.م شکوفا شد و شکلی انتقالی میان کمدی کهن و کمدی نو است. کمدی میانه، تا حدی فاقد جسارت کمدی قدیم بوده و کمتر با سیاست و انسانهای زنده سر و کار دارد. در عوض به هجو اساطیر و تراژدی میپردازد. در این نوع کمدی آوازهای دسته جمعی به صورت نمایشهای میان پردهای درآمد. از کمدی میانه هیچ اثری در دست نیست.
کمدی جدید
کمدی جدید در سالهای 336 تا 262 ق.م متداول شد. در این طرح به تدریج انسانهای زندگی روزمره جایگزین اسطورهها شدند. آوازهای همسرایان نیز به صورت نمایشهای میان پردهای متداول در کمدی میانه ادامه یافت و سرانجام شمار این میان پردهها در چهار نمایش ثابت ماند و نمایشنامه به پنج پرده تقسیم شد.
کمدی جدید سه ویژگی برجسته دارد:
از کمدینویسان جدید میتوان به این نویسندگان اشاره کرد:
دیفیلوس (حدود 300 ق.م)
با حدود صد نمایشنامه که تنها بخشی از یک نمایشنامهی وی در دست است.
مناندر (حدود 343 تا 291 ق.م)
مشهورترین نویسندهی کمدی جدید. بیش از صد نمایشنامه نوشته اما تنها کمدی "دهاتی"(316 ق.م) از وی باقی مانده است.■
منبع:
تاریخ ادبیات جهان- باکنر تراویک