• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • زنانگی در مجموعه شعر«قرمز همیشه انار نیست» شاعر «رویا شاه‌حسین‌زاده»؛ «یاسمن آرنگ»/ اختصاصی چوک

زنانگی در مجموعه شعر«قرمز همیشه انار نیست» شاعر «رویا شاه‌حسین‌زاده»؛ «یاسمن آرنگ»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

زنانگی در مجموعه شعر«قرمز همیشه انار نیست» شاعر «رویا شاه‌حسین‌زاده»؛ «یاسمن آرنگ»

مسلم است که زنان و مردان، دنیا را از دو دریچه‌ی متفاوت می‌نگرند و در همین راستا برای بیان دیده‌ها و شنیده‌ها و احساسات خود از واژه‌ها، زبان و ترکیبات متفاوت بهره می‌برند و برخورداری از محیط و جایگاه‌های اجتماعی متفاوت نیز این فاصله و اختلاف را دو چندان می‌کند.

در قدیم به دلیل مردسالاری غالب در عرصه‌های گوناگون، زنان کمتر امکان ابراز وجود یافته و به همین دلیل در شعر پارسی نیز نگاه و زبانی مردانه بر فضای شعر حاکم بوده است، اما خوشبختانه در زمینه‌ی شعر بیش از دیگر زمینه‌ها زنان کوشیده‌اند تا در همان فضای مردانه، جایی برای خود باز کنند و با پیروی از سنّت شعری مردان و به واسطه‌ی نزدیکی به دستگاه حکومتی یا خانواده‌ی سرشناس خود، نامی و چند بیتی به یادگار بگذارند به‌طوری که در برابر هشت هزار شاعر مرد، نام چهارصد شاعر زن در تاریخ ادب پارسی بر جا مانده است.

برای نخستین بار، ژاله قائم مقامی (1262-1325 خ)، بر سنّت مردانه‌ی شعر تاخت و دنیای زنانه‌ی خویش را با همان ظرافت‌ها و حساسیت‌ها با واژه‌ها و ترکیباتی زنانه وارد شعر کرد و پس از او فروغ فرخزاد (1313-1345 خ) با گذشتن از مرز و محدوده ای که مردان برای شاعر زن مشخص کرده بودند و طرح موضوعاتی که تا آن روز برای زن جایز نبود، این راه را ادامه داد تا آن که امروز نه تنها بر تعداد زنان شاعر افزوده شده است بلکه ایشان می‌توانند به دور از واهمه و نگرانی، دنیا را از دریچه‌ی چشمان خود و با واژگان خود توصیف کنند.

یکی از مجموعه شعرهایی که از این دیدگاه قابل توجه است، نخستین مجموعه شعر رویا شاه حسین‌زاده است با نام «قرمز همیشه انار نیست» که به همت نشر رسانه‌ی اردیبهشت، به بازار آمد.

اشعار او نتیجه‌ی تجربه‌های ملموس یک زن در محیط خانه و با عناصر زندگی روزمره‌ی زنان است که او ورای آن چیزی را می‌طلبد. موضوع اصلی اشعار او عشق است، عشقی که در پس زندگی روزمره‌ی زنانه‌اش جستجو می‌کند:

کنده می‌شوم از شهر/ و شهرزادی/ که هر شب/ برای تو چای می‌ریزد/ کنده می‌شوم از سکوت/ و ساقی سیمین ساقی/ که رخت‌هایت را می‌شوید (ص 44)

گویی که همه‌ی روزهای او تکرار یک روزند:

بیهوده ورق می‌خورند/ تقویم‌های جهان/ روزهای من همه یک روزند (ص 92)

و آرزوهای زنانه‌ای که حباب‌وار، یکی یکی می‌ترکند:

آرزوهایم/ با حباب‌های مایع ظرفشویی/ بالا می‌روند/ و یکی یکی می‌ترکند/ و من/ بیست و هشت سالگی‌ام را/ با روزنامه‌های باطله/ از پنجره‌های اسفند پاک می‌کنم. (ص 83)

وقتی در خانه تنها ظرف‌های نشسته و رخت‌های کثیف منتظر اویند:

به خانه باز می‌گردم/ هیچ‌کس هم که نباشد/ ظرف‌های نشسته/ و رخت‌های کثیف/ منتظرم هستند../ و من چه کودکانه دلخوشم/ به اینکه/ خانه/ مثل دسته‌ی گل شده است. (ص 82)

او می‌خواهد به دور از تردیدها، دشمنی‌ها و صدای نفس‌نفس‌زدن مرگ، عشق را تجربه کند:

بیا این عصر جمعه را/ عاشق هم باشیم/ و پیش از آن که مرگ بیاید/ من برایت چای بریزم/ تو برایم شعر تازه‌ای (ص 20)

دشنه‌ات را پنهان کن/ دست‌های خون آلود را بشوی/ بیا/ یک امشب/ تنها یک امشب/ به هم اعتماد کنیم (ص 6)

او از با هم بودن‌های مصنوعی و «پیوند سست دو نام در اوراق کهنه‌ی یک دفترگلایه‌مند است:

غربت/ همیشه از شهر خودت/ آغاز می‌شود/ بلیط یک سری خریده‌ام/ یک نفره/ چمدان ندارم/ شناسنامه ندارم/ شناسنامه‌ی من در صفحه‌ی دوم شناسنامه‌ی مردی مرده است. (ص 106)

او دریافته زن از پس تور عروسی، تجربه‌ی محصور و جدا شدن از دنیای دیگر را آغاز می‌کند:

پشت این تورها عروس نخواهی شد/ تورها فقط یادت می‌دهند/ از پسشان/ دنیا را مشبک ببینی/ تکه/ تکه/ پر از تکه‌های کوچک ببینی (ص 61)

و این یک تراژدی است در دریایی که ماهی را نمی‌فهمد و حتی ماه هم بر آن می‌گرید:

تور/ ماهی/ عروس/ و/ ماه/ که بر این تراژدی/ می‌گرید. (ص 51)

گویا حالا دیگر از منِ این زن به جز سرمه‌های پاک شده از اشک و سرخاب رنگ و رو رفته از بوسه‌های مصنوعی هیچ نمانده است:

سرمه‌ام را/ اشک‌ها بردند/ سرخابم را/ بوسه‌های کاغذی/ دیگر چیزی نمانده است از این زن/ «من»(ص 48)

او وارث این ارث مادرانه است:

من/ و مادرانم/ سال‌ها/ به چشم‌هایمان سرمه کشیدیم/ و با گونه‌های سرخ/ از خواب‌های مردها/ پریدیم/ تا ماه شویم/ مثلاً ماه شویم/ آسمان اما/ در همان شبی که ما/ ماه شدیم/ پر از ابرهای سیاه بود. (ص 62)

او گاه از پس این سرخاب‌ها در آینه، به دنبال منِ از یاد رفته‌ی خویش می‌گردد:

تنها خلأ/ حجم میان من/ و این زن توی آینه را پر می‌کند/سرخاب به گونه‌هایش می زند/ زن/ شانه‌هایش را گیسو می‌زند/ و آینه/ تا به خود بیایم/ پوسیده است/ و ذره‌های بخارشده‌ی سرخاب/ چونان غباری/ بر عکس چهل سالگی‌ام می‌بارد/ سرخاب به گونه‌هایم می‌زند زن/ و می‌اندیشد/ به من/ که آیا هرگز به او اندیشیده‌ام؟(ص 14)

تا جایی که پرنده‌ی درونش حتی دیگر وسعت آسمان را باور ندارد:

و پرنده‌ای در من است/ که هر روز/ به بزرگی آسمان شک می‌کند/ پنجره را ببند/ بارانی که در من آغاز شده است/ زیر هیچ چتری بند نمی‌آید (ص 40)

اما در پایان شعر، پس از چندین بار تکرار «پنجره را ببند» پنجره را باز می‌خواهد:

در من/ بهاری است که برای آمدنش/ به هیچ تقویمی/ اعتماد نخواهم کرد/ پنجره را نبند!(ص 40)

او تمام زنان سرزمینش را اسیر و مبتلای این پرده‌ها و پنجره‌های نیمه باز می‌بیند. زنانی که هر روز همچون درختان، حرف‌ها و عشق‌هایشان هرس می‌شود:

راست می‌گفتی/ درخت‌های شهر من زن‌اند/ و زن‌های شهر من درختان بی‌سر/ که هر روز/ هرس می‌شود/ انگشت‌هایشان/ حرف‌هایشان/ عشق‌هایشان (ص 38)

وقتی که تنها بن بست ها زنان را می‌شناسند:

در سرزمین من/ هیچ کوچه ای/ به نام هیچ زنی نیست/ و هیچ خیابانی/بن بست ها اما/ فقط زن‌ها را می‌شناسند. (ص 65)

شهری که خیابان، کوچه و بیمارستانش به نام مردان است و زنان، مریم‌های دردکشیده‌ای هستند، برای زادن پسرانی که هیچ یک از آن‌ها منجی و مسیح نیست:

نام هیچ بیمارستانی/ مریم نیست/ تخت‌های زایشگاه اما/ پر از مریم‌های درد کشیده ای است/ که هیچ‌یک، مسیحی را/ آبستن نیستند. (ص 65)

پشت این‌همه چراغ قرمز، زن به امیدی واهی سبز می‌ماند:

بیهوده سبز می‌ماند زن/ پشت تمام چراغ قرمزها (ص 98)

از واژه‌ها و ترکیبات پر بسامد شعر او می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

اعضای بدن همچون مو و گیسو، دست. امور آشپزخانه و خانه‌داری: چای ریختن و چای دم کردن، رخت شستن و ظرف شستن، لوازم آشپزخانه و خانه: فنجان، پرده، پنجره. لوازم آرایش: سرمه و سرخاب، گوشواره. پوشش‌های زنانه: دامن و روسری، پیراهن. و زوج‌های شعری: عروس و تور، پنجره و آسمان، ماه و ماهی، آسمان و پرنده. و هم چنین پرده و باد.

به طور مثال روسری و دامن در شعر او:

می‌توانستم ای کاش/ چرخی بزنم/ و گل‌های دامنم/ بریزند/ به پای کسی که/ دوستم ندارد (ص 93)

و من/ چقدر/ دلم/ یک روز روشن آفتابی می‌خواهد/ و روسری ای/ که گل‌هایش عاشق نشوند. (ص 69)

جای تو اگر بودم/ به بیست سالگی دخترک هفت ساله ای دل می‌سپردم/ که دست‌هایش پر از ماهی بود/ و گل‌های روسری‌اش اسیر نبودند (ص 122)

او گاه با سفر به گذشته، سراغ دخترک ساده‌ی هفت ساله‌ای را می‌گیرد که تمام دلخوشی اش گوشواره‌های بادبادکش بود:

آهای!/ کسی این دختربچه‌ی هفت ساله/ را به یاد ندارد؟!/ که اسمش را فروخته است/ اسمم را فروختم در هفت سالگی/ تا برای بادبادکم/ گوشواره بخرم/ باد بخرم/ آسمان بخرم (ص 101)

او به پیروی از باور عامه‌ی برآمده از اسرائیلی‌ات و با وجود تأکید صریح قرآن، حوا را فریب خورده‌ی سیب و مسبب هبوط آدمی بر زمین می‌داند، آدم را پدر می‌خواند و با نکره آوردن و تخفیف نام مادر از او یاد می‌کند:

هبوط کرد/ بهشت گیسوان هزاران فرشته را/ به تار موی حوّایی فروخته بود/ پدر (ص 53)

حوا فریب سیب را خورد/ آدم فریب حوا را...(ص 66)

شاه حسین زاده در این مجموعه، شاعری را با دغدغه‌های زنانه و با نگاه و زبانی زنانه به ما می‌نمایاند و اشعاری که از عناصر زنانه سرشارند. زنی گرفتار عادت‌ها و روزمرگی‌های تحمیلی که از پس آن، عشق را می‌جوید. او به خوبی به جایگاهِ نه در خور زن در جامعه‌اش آگاه است و مغفولانه و به سادگی از آن چشم پوشی نمی‌کند، بلکه به این وضعیت اعتراض می‌کند. البته اعتراضی که در حد یک اعتراض صرف باقی می‌ماند و از آن فراتر نمی‌رود. او با شناخت نشایدها از آن گلایه و به همین بسنده می‌کند.

 


 

 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

 

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

 

داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.

 

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

 

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک

 

http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html

 

دانلود نمایش رادیویی داستان چوک

 

http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html

 

دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

 

http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

 

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك

 

http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

 

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

 

http://www.chouk.ir/honarmandan.html

 

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

 

https://telegram.me/chookasosiation

 

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

 

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

 

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

 

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692