هویت زبان و ادبیات ايتاليايي و آشنایی ایرانی ها با آن نويسنده: نوید رسولی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

هویت زبان و ادبیات ايتاليايي  و آشنایی ایرانی ها با آننويسنده: نوید رسولی

مقدمه

   زبان ایتالیایی از شاخه‌های زبان لاتین است و با زبان های دیگر لاتین مانند اسپانیایی، فرانسوی، رومانیایی و پرتغالی شباهت های زیادی دارد. در بین زبان های لاتین، ایتالیایی بیشترین واژگان مشترک با لاتین و نزدیک‌ترین زبان به آن است.

ادبیات ایتالیا نخست مجموعه‌ای از غزل‌واره‌ها و اشعار عاشقانه و رزمی و بزمی بود که شاعران دوره گرد و نقالان آنها را بدون ادوات موسیقی و یا با چنگ و آواز برای مردم می‌خواندند و مردم ایتالیا بسی راغب به شنیدن این گونه ترانه‌ها و اشعار بودند. نغمه سازان و داستان پردازان ایتالیایی گاه از واژه‌های فرانسوی در عبارات موزون خویش سود می‌جستند. حدود قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی هر یک از شهرها و نواحی ایتالیا دارای حکمرانی مستقل بود از این رو وحدتی در این سرزمین وجود نداشت و لهجه‌ها غالباً با هم تفاوت داشتند؛ با این حال در زمان «فردریک دوم»[1] زبان ایتالیایی در سیسیل و توسکانو مورد استفاده قرار می گرفت و شاعران و خوانندگانی که به ایتالیایی شعر می‌سرودند یا شعر را همراه با آواز می‌خواندند‏، قافیه پردازان سیسیل و توسکانی نامیده می شدند.

استاد و پیشوای این گونه اشعار ایتالیایی، شخصی به نام «گوئیدو گوئینتزلّی»[2] اهل بولونیا بود که در سال ۱۲76 میلادی درگذشت‏.[3] وی در سرودن غزل های پرشور عاشقانه، مهارتی بسزا داشت. نفوذ اشعار این شاعر بزرگ در پرورش فکری و شکوفایی استعداد دانته آلیگیری شاعر و نویسنده معروف ایتالیایی مؤثر بوده ‏است.

ادبيات ايتاليا، درست مانند سرزمين ايتاليا با اقليم‌ها و تيره‌هاي قومي گوناگون، سبک‌ها و محتواهاي يکسر متفاوت با يکديگر دارد و خوانندگان با ذائقه‌هاي مختلف در سراسر جهان را به خود علاقه مند ساخته است. اين تنوع اقليم به چندگانگي نظرات و ديدگاه‌هاي ادبي، گاه در تضاد با يکديگر، دامن زده است و به نسبت پشتوانه‌هاي مادي و تکيه گاه‌هاي سنتي متعلق به هر بخش از فرهنگ سرزمين، سرسبزي بوستان ادبيات اين کشور را تضمين کرده است.

البته باید بر این مهم اذعان داشت؛ در کشوري با چنين تنوع ارضي و قومي، با همسايه‌هاي اروپايي در شمال و آفريقايي در جنوب، که روند وحدت و گرد آمدن مردم آن زير يک پرچم و با يک زبان واحد صدها سال به درازا کشيد و هنوز هم پس از صد و پنجاه و یک سال از تحقق وحدت سراسري، زمزمه‌هاي جدايي طلبي از آن به گوش مي‌رسد نمي‌توان از ادبيات سراسري سخن گفت.

 پژوهش حاضر در ابتدا با جستاری بر هویت زبان و ادبیات ايتاليايي، به نقش مؤثر این زبان در معرفی فرهنگ و تمدن مردمان آن سرزمین می پردازد و سپس چگونگی ورود زبان و ادبیات ایتالیایی به کشورمان را مورد بررسی قرار می دهد.         

زبان ایتالیایی و حضور آن در میان ملل مختلف

    زبان ايتاليايي به عنوان زبان رسمي ايتاليا و سن مارينو رايج است. همچنين به عنوان يكي از دو زبان رسمي واتيكان - كه زبان دوم آن لاتين است- و يكي از سه زبان سوئيس به همراه آلماني و فرانسه بكار مي رود. علاوه بر اين، ايتاليايي به عنوان زبان تجارت در مستعمرات سابق ايتاليا يعني اتيوپي، سومالي، ليبي و تونس استفاده مي شود. هم اكنون 70 ميليون نفر به زبان ايتاليايي تكلم مي كنند[4] كه اكثر آنها در شبه جزيره ايتاليا هستند، اما دسته هايي از آنها در منطقه «تيچينو» سوئيس، مناطق مرزي جنوب شرقي فرانسه و دستجات كوچك در اسلووني و كرواسي ساكن هستند. لهجه هاي ايتاليايي را نيز در «كورسيكا»[5] و مناطق مهاجرنشين خارج از ايتاليا نظير آمريكا، برزيل و آرژانتين گويش مي كنند، هر چند زبان رسمي بشمار نمي رود. گويشگران لهجه ايتاليايي در خارج از اين كشور غالباً ايتاليايي استاندارد نمي دانند و از طرفي در خارج از كشور، اين گونه گويش در نسل هاي جديد رو به نابودي است.

تاريخچه زبان ايتاليايي

    زبان ایتالیایی یکی دیگر از اعضای خانواده بزرگ زبان های هندو- اروپایی است.[6] ايتاليايي استاندارد امروزي متعلق به شاخه اي از زبان ها موسوم به «Romance» است. گفته مي شود اين زبان ها كه از لاتين نشأت گرفته اند، رگه هايي از امپراطوري روم باستان مي باشند و منعكس كننده تاريخچه همگراي منطقه هستند كه سابقاً تحت امپراطوري روم بوده است.[7]

امپراطوری روم بیش از پانصد سال بر مناطق وسیعی از اروپا حاکم بوده و به همین دلیل، زبان لاتین و بخصوص لاتین عامیانه که بر زبان بازرگانان و سربازان رومی جاری بوده است، بر زبان های صحبت شده در مناطق تحت سلطه تاثیرات عمیقی گذاشته است.[8]

منشأ ايتاليايي امروزي و ساير زبان هايRomance ، نسخه اي محاوره اي و محبوب از زبان لاتين بود كه با كشورگشايي ارتش روم در سرتاسر اين امپراطوري منتشر گردید. اين كشورگشايي از شبه جزيره ايتاليا و سيسيل آغاز شد و به دنبال آن «گُل» - فرانسه امروزي- و شبه جزيره ايبريا - اسپانيا و پرتغال امروزي- و چندي بعد، جزاير انگلستان، دره رود راين - آلمان غربي و سوئيس- ، دره رود دانوب- جنوب آلمان، مجارستان و روماني- همچنين سواحل شمالي آفريقا - مراكش، الجزاير و تونس- را دربر گرفت.[9] بيشتر اين كشورها، چيزي را تشكيل دادند كه پس از آن كه مسيحيت درسال 312 بعد از ميلاد مسيح، دين رسمي شد به امپراطوري روم غربي شهرت يافت.- در حقيقت اين منطقه از لحاظ حكومتي از امپراطوري روم شرقي مستقل بود و مركز حكومتي آن قسطنطنيه نام داشت؛ اين خطه شامل استان هايي بود كه پيش از این، اسكندر مقدونی آن را فتح کرده بود و تا يونان ادامه داشت و حتي در حكومت رومي ها، زبان يوناني، زبان رسمي بود.[10]

    يورش به قوم گُل، شبه جزيره ايبريا، شمال آفريقا و خود شبه جزيره ايتاليا در دهه اول400 بعد از ميلاد مسيح توسط قبايل ژرمن كه از مهاجمان كوچ نشين آسياي ميانه مي گريختند، منجر به شكست دولت امپراطوري روم غربي شد، همين يورش شكل گيري مراكز قدرتي را سبب گردید كه به صورت استاني بودند و رؤساي دولت، اقشاري از قوم بربر بشمار مي رفتند كه زبان مادري آنها لاتين نبود. در خود شبه جزيره ايتاليا، اين حاكمان از چند قبيله ژرمن تشكيل مي شدند از جمله قبيله «لونگوبارد» كه قلمرو حكومتي آن نه تنها استان كنوني لومباردي ايتاليا - كه مركز آن در نزديكي شهر ميلان بود - را شامل مي شد كه دوك نشين «اِسپولِتو» در بخش جنوب مركزي اين شبه جزيره را دربر مي گرفت. شهر روم كه مدت ها پيش دولت امپراطور روم غربي، آن را ترك كرده بود - و به شهري آرام تر به نام «راوِنا» تغيير مكان داده بود كه دفاع از آن ساده تر مي نمود و در كرانه درياي آدرياتيك قرار داشت،- و بخشي از اين امپراطوري كه به زبان لاتين گویش مي كردند، اكنون هرگونه اقتدار سياسي و زباني خود را از دست داده بودند. اين مناطق تنها نمونه هايي مكتوب از حقوق مدني روم باستان و متني از انجيل به نام «والگيت» را در خود حفظ كرده بودند. اين انجيل (404- 385 ب.م.م.) از يوناني براي استفاده در مناطق لاتين نشين امپراطوري توسط «سنت جروم» ترجمه شد. سازگاري اقشار جديد حكومتي - بربر- با گويشي از لاتين كه محبوب بود - اين گويش را جمعيت هاي بومي منطقه صحبت مي كردند - به عنوان نمونه اي از تأثير حكومت، تلفظي را تحميل كرد كه تا اندازه اي نسبت به ريشه اين زبان، از دوره حكومت رومي ها، غريب مي نمود. با اين وصف چنين تأثير خارجي بر آهنگ محبوب و محاوره اي لاتين در شبه جزيره ايتاليا، كمتر از مناطق اطراف آن بويژه در استان هاي سابق گُل يا همان فرانسه، داچا يا همان روماني و ...، احساس مي شد.[11]  

دستور زبان لاتين محاوره اي كه ريشه و منشأ ايتاليايي استاندارد امروزي مي باشد بسيار ساده تر از دستور زبان لاتين ادبيات كلاسيك به نظر مي رسيد. از اين گذشته، ايجاد زبان هاي منطقه اي ايتاليايي در طول زمان از لاتين محاوره اي باعث ساده تر شدن آن نيز شد. بيشتر چيزهايي را كه لاتين از طريق صرف كلمات بيان مي كرد اكنون با كلمات و عبارات مجزا بخصوص از طريق ترتيب كلمات مطرح مي شد - اين پديده در لاتين بسيار انعطاف پذير بود زيرا روابط منطقي ميان واژگان تنها از طريق خاتمه آنها، صرف نظر از ترتيب واژگان، قابل فهم بود.-[12]

تحولاتي كه در دستور زبان بوجود آمد به تدريج درك زبان لاتين را كه هنوز در مراسم مذهبي مسيحيت و اوراق حقوقي بكار مي رفت براي گويشگران زبان هاي منطقه اي كنوني شبه جزيره ايتاليا و سيسيل سخت تر و سخت تر نمود. در نهايت ميل به شكوه بخشيدن و دادن وقار و ثبات به زبان كنوني، باعث شد كه برخي از نويسندگان تحصيل كرده كلاسيك در فلورانس - منطقه توسكانو ايتالياي امروزي- نوعي زبان نوشتاري جديد ايتاليايي را از طريق غني سازي و جلا بخشيدن به زبان محاوره اي توسكانو در اواخر دهه 1100 و اوايل دهه 1200 خلق كنند.[13]

استان توسکانو در مرکز جغرافیایی ایتالیا قرار داشت و مرکز آن فلورانس، از نظر تجاری دارای اهمیت بود و بازرگانان بسیاری از سراسر ایتالیا برای انجام معاملات به فلورانس در رفت و آمد بودند. لهجه توسکانو در ساختار و آوا بیشتر از بقیه لهجه ها به زبان لاتین نزدیک بود و می توانست به خوبی تمدن و فرهنگ روم باستان را منتقل نماید.[14] در حقیقت، زبان توسكانو اين دوره، گويشي آشنا براي آنها بشمار مي رفت. نويسندگان اين دوره از نئولوژيسم و عبارات هم خانواده بهره مي جستند كه از لاتين كلاسيك وام گرفته شده بود. اين زبان نوشتاري نوين مورد استفاده «دانته آلیگیِری» و نويسندگان بعد از آن نظير«جووانی بوكاچو»، « فرانچسکو پترارکا»، «لودوویکو آريوستو» و ساير قلم به دستان رنسانس ايتاليا قرار گرفت.[15] می توان گفت این افراد از پایه های تحول فرهنگی ایتالیا از قرون وسطی به رنسانس هستند. در این میان دانته با استفاده از لهجه توسکانی و یاری گرفتن از لهجه سیسیلی کتابی به نام «کمدی الهی» نوشت و ثابت کرد که بدون استفاده از زبان لاتین هم می توان آثار ادبی بزرگ خلق نمود. کتاب کمدی الهی مشهورترین اثر ادبی تاریخ زبان ایتالیایی است. «پترارکا» که ادیب و فیلسوفی بزرگ بود، با اهمیت بسیار به تاریخ و تمدن باستانی روم، بسیاری از آثار مهم نوشته شده به زبان لاتین را به لهجه توسکانی ترجمه نمود و خود خالق اثری به نام «منظومه عشقی» است که اهمیت آن تا به امروز حفظ گردیده است. «بوکاچو» نیز در اثر مشهورش به نام «دکامرون» شامل یکصد قصه، که لحنی هزار و یک شب وار و طنزآمیز دارد، توانست بابی تازه را در داستانسرایی در ادبیات ایتالیا باز نماید. «آریوستو» نیز کتابی حاوی ماجراهای قهرمانی به نام «اورلاندو دیوانه» عرضه کرد که خیلی مورد توجه قرار گرفت.[16]

لازم به ذکر است که در ایام رنسانس آثار بیشتری از جمله نوشتارهای افلاطون و ارسطو از زبان های لاتین و یونانی به ایتالیایی ترجمه گردید. در ادامه و در قرن های 15 و 16 میلادی نوشته های متنوعی در زمینه های غیر ادبی مانند سیاست، فلسفه، علوم دقیقه و پزشکی به قلم دانشمندانی نظیر ماکیاولی، داوینچی و گالیله نیز به رشته تحریر درآمد.

در قرن های 15 و 16 میلادی نهضتی به نام «پرسش از زبان» (Questione Della Lingua) میان زبان شناسان و ادبای ایتالیا آغاز گردید. آن ها تلاش کردند تا زبان ایتالیایی را از تشتت، رهایی بخشند و لهجه توسکانی قرن 13 و 14 را به عنوان زبان ایتالیایی کلاسیک و استاندارد در دستور زبان و فرهنگ لغت معرفی نمایند و از ورود واژگان بیگانه به این زبان جلوگیری نمایند. نخستین آکادمی زبان و فرهنگ ایتالیایی به نام آکادمی «دلاکروز» در سال 1583 میلادی تأسیس شد و نخستین فرهنگ لغتی که در سال 1612 در این آکادمی به چاپ رسید، شامل لغاتی از کتاب کمدی الهی اثر دانته، دکامرون اثر بوکاچو و دیوان نغمه ها اثر پترارکا بوده است. اعضای آکادمی با گذشت زمان دریافتند که کلاسیک گرایی شدید در انتخاب لغات ممکن است ایتالیایی را به زبانی مرده تبدیل کند لذا لازم است تا تغییرات طبیعی یک زبان زنده را بپذیرند و میان زبان کلاسیک و خالص و زبان رایج زمانه مصالحه برقرار نمایند.[17] از آن سده به بعد، نهال ادبیات رشد کرد و استعدادهای ادبی زیادی بارور شدند و امروزه شاهد آثار ادبی بسیار زیادی هستیم که هرساله کاندیدای جایزه های ارزشمندی می شوند.

    با اين وصف، تجزيه شبه جزيره ايتاليا پس از روميان كه تا قرن نوزدهم ادامه داشت و درنتيجه، اشغال آن توسط دول همسايه، تهديدات نظامي و ايدئولوژيكي را براي مسيحيت كاتوليك بوجود آورد، همان گونه كه در غرب اروپا رايج بود. در نتيجه هيچ يك از زبان هاي منطقه اي ايتاليايي به عنوان زبان محاوره اي استاندارد ايتاليا نتوانست جهانشمول شود. البته پيش از اين نيز از طريق نظامي با اين امر مقابله مي شد. معهذا دستاوردهاي نويسندگان فلورانس در اواخر قرون وسطي و شروع دوره رنسانس سبب شد كه توسكاني ادبي به عنوان زبان نوشتاري استاندارد به صورت ثابت بكار رود.[18]

متحد شدن ايتاليا به عنوان يك قلمرو حكومتي در سال1860 و فراگيرشدن خط آهن كمي پس از آن به استفاده از ايتاليايي نوشتاري استاندارد به عنوان الگوي محاوره كه براي امور بازرگاني و سياسي راحت بود در سرتاسر اين كشور دامن زد. زبان توسكاني به عنوان زبان ايده آل ايتاليايي و نيز زبان استاندارد محاوره اي،- آن گونه كه رومي هاي بومي آن را تلفظ مي كردند - شناخته شد.

ماجراهاي امپراطوري قلمرو نوين ايتاليا، كاربرد ايتاليايي استاندارد را به عنوان زباني اداري و تجاري در كشورهاي مجاور نظير شمال آفريقا - تونس و ليبي- ، حبشه(اتيوپي) و سومالي رايج كرد كه در كرانه درياي سرخ قرار داشتند. اگرچه حوادث تلخ دولت موسوليني، پاياني نابهنگام را براي امپراطوري روم نوين سبب گرديد - همچنين حكومت شاهنشاهي سقوط كرد و در سال 1946 م. حكومت جمهوري جاي آن را گرفت- اما دانش ايتاليايي استاندارد كه در اين مستعمرات به جاي ماند در دوره پس از استعمار، كمك قابل توجهی به تجار ايتاليايي كرد.

با اين وجود، مهاجرت گسترده گويشگران ايتاليايي از اين كشور به مغرب زمين - كه پس از سال1860 م. با ظهور صنعت گرايي آغاز شد -، ازدحام جمعيت در مناطق روستايي و تمركز ثروت در قلمرو جديد ايتاليا به هيچ وجه باعث نشد كه ايتاليايي استاندارد پايگاهي ارزشمند را از لحاظ تجاري در دنيا كسب نمايد. گويشگران اين زبان - كه بسياري از آنها از نظر ايتاليايي بي سواد بودند - به عنوان فاتحيني كه بايد ميزبانان، زبانشان را فرا گيرند، وارد اين كشورها نشدند، بلكه آنها مانند تازه وارداني بودند كه به سازگاری خود با فرهنگ هاي انگليسي، اسپانيولي و يا پرتغالي كشورهاي مقصد مجبور شدند.[19] 

در زبان ایتالیایی امروزی کیفیت لاتین وار لهجه فلورانسی حفظ شده اما فرهنگ لغت آن بنا بر مقتضیات زمان و زندگی در ایتالیا تغییر پیدا کرده است. آواهای زبان ایتالیایی بسیار ساده تر از زبان لاتین است و املای لغات با کلمات بی صدای کمتری نوشته می شود. به همین دلیل فراگیری زبان ایتالیایی برای کسی که به یکی از زبان های رومانس یا لاتین آشنایی داشته باشد، چندان دشوار نیست.

همچنین، زبان امروز مردم ايتاليا مانند زبان فارسي در بخش‌ها و نواحي مختلف با لهجه‌هاي مختلف و گاه غير قابل درک با اصول و قواعد زبان رايج، گفت‌وگو مي‌شود و در پاره‌اي از نقاط مانند دو جزيره سيسيل و ساردنيا، دو زبان محلي کاملاً مستقل، مانند زبان ترکي در ايران، رواج دارد.

آثاري مانند کمدي الهي، به رغم نگارش به زبان ايتاليايي، براي ايتاليايي‌هاي امروز مفهوم نيست؛ علی رغم زبان سعدي که تقريباً به همين دوران تعلق دارد ولي براي ما ايرانيان کاملاً قابل فهم است. امروز اين ديوان با حواشي و توضيحات، براي استفاده عموم، به زبان ايتاليايي معيار ترجمه مي‌شود. البته اين فاصله با گذشت زمان همواره کمتر مي‌شود تا به زبان ماکياولّي در «شهريار» مي‌رسيم که بيشتر به زبان معيار نزديک شده، ولي واژه‌هايي که او در آن زمان به کار برده است امروز معناي ديگري دارد.[20]

                         

ادبیات ایتالیا از گذشته تا به حال

     ايتاليا در طول تاريخ همواره دو زبان يکي براي کتابت(لاتين) و يکي براي محاوره(ايتاليايي) در اختيار داشته است: زبان لاتين متعلق به خواص و زبان ايتاليايي براي کوچه و بازار و متعلق به عوام و زبان نزديک به زبان ايتاليايي امروز بوده است.«انه ئيد» اثر حماسي ويرژيل(19-70ق م)، در‌گذار از دوران جمهوري به امپراطوري، به زبان لاتين نگارش يافته و کمدي الهي، چکامه‌هاي دانته(1321-1265)، در ‌گذار از سده‌هاي ميانه به عصر نوزايي، به زبان ايتاليايي سروده شده است. اما يک سده بعد چکامه سراي ديگري مانند «فرانچسکو پترارکا» و نويسنده‌اي مانند «جوواني بوکاچو»، با اقتداي بيشتر از کليسا و با تبعيت از قواعد بلاغت حاکم بر دنياي ادب درآن زمان، بار ديگر آثار خود را به زبان لاتين به رشته نگارش درآوردند.

نفوذ دولت‌هاي خارجي و تصاحب بخش‌هاي قابل توجهی از سرزمين ايتاليا توسط دولت‌هاي فرانسه، آلمان و اسپانيا از يک طرف و حمايت کليسا از گرايش‌هاي گريز از مرکز جدایي طلبانه، حتي به قيمت از دست دادن وجهه عمومي از طرف ديگر، روند وحدت ايتاليا را نزديک به 300 سال به تعويق افکند. گویی چشمه ادبیات و دانش ایتالیا خشکید؛ زیرا محاکم تفتیش عقاید، هرعالم و ادیبی را در مظان اتهام می یافت از دم شمشیرخونخوار و بی رحم خود می گذرانید و مدت ها، ایتالیا از داشتن شاعر و نویسنده دانشمند محروم بود تا این که رفته رفته کلیسا رو به ضعف نهاد و از نفوذ اسپانیا در ایتالیا نیز کاسته شد. یکی از جنایات طرفداران قشری آئین مسیح، سوزانیدن «جوردانو برونو»[21] در فوریه 1600 میلادی بود.[22]

با پيدايش مرداني چون «نيکولو ماکياولّي» و «لئون باتيست آلبرتي» در سده شانزدهم توجه به زبان کوچه و بازار حداقل براي يادگيري از توده‌ها براي مبارزه با سلطه جويي کليسا که همچنان پشت زبان لاتين سنگر گرفته بود، اجتناب ناپذير مي‌نمود.[23]

پيدايش رنسانس و به دنبال آن اومانيسم در ايتاليا و سرايت آن به تمام فرهنگ مردم مغرب زمين نشان از برتري و تفوق زبان و فرهنگ ايتاليا تا سده شانزدهم بر ديگر فرهنگ و زبان‌هاي نيمکره غربي داشت. با پيدايش رفرم و پروتستانتيسم در اروپاي شمالي و پافشاري کليساي رم بر مواضع واپس مانده سده‌هاي ميانه اي، پيام رنسانس در شبه جزيره گوش شنوا نيافت ولي در ديگر کشورهاي قاره پا گرفت و مبدل به ‌انديشه علمي و نجوم شناسي شد. گرايش به سوي يک زبان سراسري در ايتالياي سده شانزدهم، که همچنان به صورت حکومت‌هاي خانوادگی در قالب دولت‌هاي محلي، در رقابت روزافزون و خانمان برافکن با يکديگر اداره مي‌شد، مرکزي به نام فلورانس يافت که در آن هنگام، پيشرفته‌ترين و با فرهنگ‌ترين دولت شهر ايتاليا بشمار مي‌رفت و مي‌توانست گرايش به سوي برقراري دولت سراسري را مسلم و بدون بازگشت سازد.

    ایتالیا دوباره از قرن هیجدهم جان تازه یافت و شاعران و نویسندگانی ظهورکردند که از جمله می توان «ویتوریو آلفییِری» را نام برد که تراژدی های منظمی را سرود که در واقع، مجموعه ای بزرگ از تراژدی های ایتالیا را تشکیل می دهد. تراژدي هاي ويرژيني، فيليپ دوم، پولي نيس،آنتيگون از مهم ترين تراژدی های آلفییِری می باشند.[24]

درقرن نوزدهم و بیستم «جاکومو لئوپاردی» و «جوزپه کاردوچی» ظهورکردند و با خلق آثار پرارزش ادبی خود، شهرت و معروفیت فراوان درسراسر ایتالیا کسب کردند حتی کاردوچی به دریافت جایزه نوبل ادبیات توفیق یافت و برای اولین بار ایتالیا را صاحب این افتخار ساخت.[25] «آلساندرو مانتزونی» از نویسندگان قرن نوزدهم[26] ایتالیا است که کتاب «نامزد» یا «پیوند» وی به اکثر زبان های زنده دنیا ترجمه شده و سرمشق داستان نویسی تاریخی بشمار می رود. او نخستين نويسنده ايتاليايي بود كه خود را آشكارا يك رمانتيست خواند. لازم به ذکر است که مكتب رمانتيسم ايتاليا، در واقع، برای اولین بار در ميلان پا گرفت.[27]  

در نیمه اول قرن نوزدهم قبل از استقلال ایتالیا و در دوران سلطه فرانسه و اتریش بر این کشور، از یک سو بحران فرهنگی و میل و اشتیاق شدید به آزادی و استقلال و از دیگر سو برتری فرهنگی فرانسه در ایتالیا موجب تولد نقد ادبی شد. بسیاری از ادیبان و شاعران و نویسندگان ایتالیا مانند «اوگو فوسکُلو»، «جوزپه مانتزینی» و ... در نوشته ها و نقدهایشان درمورد دانته و پترارکا، قرون وسطا و گذشته فرهنگی، مقام زبان ایتالیایی را ارتقا دادند و این گونه روح تازه ای به کالبد بی جان ملی گرایی و وطن پرستی دمیدند، نقد این نویسندگان و شاعران بر ادبیات و تاریخ کهن ایتالیا جرقه، منبع الهام و نقطه امیدی برای آزادی بود که در نهایت استقلال ایتالیا را به ارمغان آورد.[28]

آثار ادبی ایتالیا در قرن بیستم بسیار تأثیر گرفته از سال های تحت نفوذ فاشیسم به رهبری بنیتو موسولینی  می باشد. «گابریله دانّونتزیو» از شاعران و نویسندگان مشهور ایتالیایی قرن بیستم می باشد که در زمینه نمایشنامه نویسی و شاعری مرتبه ای بلند دارد و عیب بزرگ وی همکاری با فاشیست های ایتالیا بود.

«لوئیجی پیراندلو»، نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس معروف ایتالیا بود که آثار فراوان پدید آورد که اغلب به زبان های زنده دنیا ترجمه شده است. او در سال ۱۹۳۴ برنده جایزه نوبل در ادبیات شد. داستان‌های کوتاه او نیز شهرت زیادی دارد.

«سالواتوره کُئازینودو» نیز از دیگر شاعران ایتالیایی قرن بیستم است که درسیسیل به دنیا آمد. بعد از تحصیل رشته مهندسی ساختمان به سمت معاون سردبیر «تمپو» Tempo خدمت کرد. از سال1941به عنوان استاد ادبیات ایتالیایی دریک هنرستان به تدریس پرداخت . بواسطه تمایلات فعالیت های ضد فاشیستی به امرمأموران موسولینی زندانی گردید. او در سال 1909 به دریافت جایزه ادبی نوبل توفیق یافت. این شاعر توانا در زمینه نقد و ترجمه به زبان ایتالیایی برخی از آثار شکسپیر و ای.ای کامینگز شاعر امریکایی، کارهای ادبی جالبی کرده بود.

همچنین «گراتزیا کوزیما دِلِدا» تنها نویسنده زن ایتالیایى اهل جزیره ساردنى و برنده جایزه نوبل ادبیات درسال 1926 است. رمان‌ها و داستان‌هاى او به خوبى بخشى از جامعه و محیط زندگى و حیات اجتماعى مردم ایتالیا و نگرش عمومى‌آنها را در مواجهه با مسائل زندگى به مخاطب معرفى مى‌کند.[29]

از دیگر نویسندگان مطرح عصر معاصر ایتالیا می توان به «ِاتوره اشمیتز» خالق آثاری چون پیری و اعترافات زنو، «بِنِدتو کروچه» متفکر معروف قرن بیستم ایتالیا با کتاب معروف چهار جلدی اش به نام فلسفه ارواح، «سکوندو ترانکوئیلی» با کتاب فونتامارا، «جوزپه اونگارتی»- نام مستعار اینیاتزیو سیلونه- با کتاب هایی همچون شادی طرد شده و احساس زمان، «کارلو لِوی» با اثر پرفروش مسیح در ابولی متوقف شد، «آلبرتو موراویا» خالق اثر دو زن، «داریو فو» معروف ترین نمایشنامه نویس ایتالیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل در سال 1997 که اسرار کمدی و مرگ ناگهانی یک آنارشیست از جمله معروف ترین آثار وی می باشد، «اومبرتو اِکو» خالق رمان به نام رز و «ایتالو کالوینو» يكي از مهم ترين داستان‌نويس‌هاي ايتاليا خالق آثاری چون شواليه ناموجود، شاه گوش مي‌كند، كمك‌هاي كيهاني و بارون درخت‌نشين، اشاره کرد.[30]

ادبیات ایتالیا در قرن حاضر (بیست و یکم) در تلاش است که از الگوها دور نشود و برای توسعه افق فرهنگی کشور مفید باشد. البته گفتنی است که نمی توان مانع دست زدن به نقاط بی بازگشتی شد که به نظر می رسد برای ترسیم خطوط اصلی فرهنگ در قرن بیستم آمده است. به طور حتم بسیاری از خطوط چندگانه، اشتباه، متناقض، اما شناخته شده وجود دارد که حتی از دیدگاه مخالفان نیز به اشتراک گذاشته شده است.

با توجه به درگیری های قومی و مذهبی، تغییرات آب و هوایی غیر قابل بازگشت، تهدید بقای بشریت، اتلاف منابع طبیعی و... در جهان هستی، تولیدات ادبی ایتالیا - به جز چند استثنا- به نظر نمی رسد که در قرن حاضر بخواهند از وضعیت رادیکال دنباله روی کنند و علی رغم دروغ پردازی ها در اشکال و الگوهای تحریف شده قرن بیستم، مایل به حفظ بقای خود می باشند. بر این اساس، بازگشت روایت های تجربی، بازیابی پست مدرن، ارائه دورنمایی از تضاد و تصاویر و پیش بینی آن چه که «واقعیت» ایتالیایی است در تقابل با رسانه ها، انواع انحرافات، خودشیفتگی های درون گرا، انجام خشونت آشکار و فروپاشی، مشروعیت ژانرهای متفاوت همراه با پاراگراف های پیراادبی (پیرامون ادبیات) در جهانی کوچک و پر از حاشیه می باشد.

آمارها در ایتالیای قرن بیست و یک، نشان می دهند که کتاب ها در قفسه کتابفروشی ها روی هم انباشته شده اند و تحقیقات در حوزه چاپ و نشر حاکی از این است که خوانندگان با کتاب های منتشر شده نمی توانند ارتباط برقرار کنند، شاید به خاطر آن باشد که غالباً به میزان فروش استناد می گردد و تنها خریدار به عنوان خواننده کتاب در نظر گرفته می شود حال آن که ماهیت بازار چنین حقی را به هیچ کس نداده است. علاوه بر این، در حقیقت حضور کتاب در داخل خانه به خودی خود به معنای ضمانت بلوغ فرهنگی نیست.    

بر این اساس، هر کتاب جدید با گذشت مدت کوتاهی از چاپ آن که گاهی اوقات به چند هفته نمی رسد، از صحنه خارج می شود و کتاب های دیگر جای آن را می گیرند که آنها نیز محکوم به همان سرنوشت می باشند. اخیراً یک نویسنده معروف و موفق اروپایی به نام «خاویر ماریاس» در شوخی که با یکی از دوستان کتابفروشش درباره آخرین رمان خود کرده است، اشاره می کند «کتابی که طی مدت یک ماه و نیم از صحنه خارج می شود به ماقبل تاریخ تعلق می گیرد.» سرعتی که در آن یک کتاب وارد عرصه بازار و از آن خارج می شود به مانند پرواز زمان می باشد.[31]  

همچنین باید بر این مهم اذعان داشت که رسانه ها نقش بسزایی در زندگی اجتماعی معاصر دارند و بخش بزرگی از آن را به خود اختصاص می دهند که توسط ادبیات نادیده گرفته شده است که می خواهد چارچوب واقعیت های حاضر را لمس کند. بنابر این نمی توان ویژگی های متمایزی را تنها برای برخی از کتاب ها قائل شد که از تلویزیون و موسیقی حرف می زنند و انباشت فرم های تبلیغاتی را موجب می شوند و واقعیت های جهان امروز را نشان می دهند. کتاب هایی مثل «عشق دنیای دیگر» (تومازو پینچو در سال 2002)، «فیونا» (مائورو کواچیچ)، «بهشت های زیاد» (والتر سیتی در سال 2006» که هیچ گونه اهمیت و منفعتی ندارند و به جای مقابله با زبان رسانه های جدید به نظر می رسند که از قالب های محیطی و افق های موضوعی تأثیر می پذیرند.

یکی دیگر از مشکلات در ادبیات معاصر، افول سبک های نگارش است. نگارش با کامپیوتر شاید برای تسریع در کار مناسب باشد ولی با استفاده از آن در مدت کوتاهی می توان کتاب رمان تقریباً هزار صفحه ای نوشت. این مهم شاید در نگارش فرد، اعتماد به نفس بیش از حدی ایجاد کند اما بی تفاوتی در آن چه را موجب می شود که زمانی «سبک» نامیده می شد. بسیاری از نویسندگان ایتالیایی در سال های اولیه قرن بیست و یکم با اهداف و نتایج بسیار متفاوت؛ به این سمت حرکت کردند و آثاری با سبک های خاصی را در رمان، مقاله، خاطرات، تحقیقات تاریخی، واقعی یا ساختگی، مستندات، اصلاحات و انتقادات داخلی، ترجمه و تفسیر و... ارائه دادند.

دکتر رضا قیصریه مترجم و استاد دانشگاه اعتقاد دارد ادبیات ایتالیا خود از ادبیات آمریکا تأثیر پذیرفته است و ایتالیا از نظر ادبیات هنوز بسیار ضعیف می باشد.[32] با توجه به مطالب یاشده، باید گفت: امروز، ادبیات در این کشور علی رغم افزایش آثار ادبی، به طور عمده از محتوای کیفی کمتری برخوردار می باشد و بیشتر به موضوعات ساده می پردازد و جنبه های اقتصادی را مورد نظر دارد.  

 

زبان ایتالیایی در دانشگاه های ایران

    برای اولین بار در سال ۱۳۵۴ دورة کارشناسی زبان ایتالیایی در دانشگاه تهران دایر گردید. در واقع به دنبال عقد موافقتنامه فرهنگی بین ایران و ایتالیا در هشتم آذرماه1337 هجري شمسي در زمینة تاسیس رشتة زبان ایتالیایی، در ابتدا امکان تدریس این زبان به عنوان زبان دوم فراهم شد و سپس این دوره رسماً ایجاد گردید و در پی آن، این گروه اقدام به پذیرش دانشجو کرد. از جمله اهداف این گروه پرورش ذوق و استعداد ادبی دانشجویان جهت پژوهش در متون ادبی زبان ایتالیایی و آماده ساختن آنها برای ترجمة آثار ایتالیایی به فارسی و بالعکس با هدف مبادلة فرهنگ، دانش و تمدن دو کشور ایران و ایتالیا می‌باشد. در سال ۱۳۶۷ گروه زبان های خارجی از دانشکده ادبیات به دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران انتقال یافت. هر سال بیش از 40 نفر از طریق آزمون سراسری در دو رشته مترجمی زبان ایتالیایی و آموزش زبان ایتالیایی وارد دانشکده مذکور می شوند.

در همین جا لازم است ذکر گردد؛ دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهید بهشتی در سال 1341 هجري شمسي با نام دانشکده زبان‏هاي خارجي تأسيس شد. در بدو تأسيس دانشکده با پذيرش 48 دانشجو در 4 رشته آموزشي زبان و ادبيات انگليسي، آلمانی، فرانسه و ايتاليايي شروع به کار کرد. در سال تحصيلي 48ـ 1347 با افزايش برخي رشته‏هاي علوم انساني و با افزايش فضاهاي آموزشي مورد نياز، تعداد گروه‏هاي آموزشي به 10 گروه به شرح ذيل ارتقاء يافت. بعدها رشته های دیگری جایگزین زبان ایتالیایی گردید.[33]

 همچنین رشته‌ی مترجمی زبان ایتالیایی در دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۶۷ تأسیس شد و امروز هشت عضو هیات علمی تمام وقت و هفت استاد مدعو، به آموزش دانشجویان این رشته می‌پردازند. تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در گروه ۴۱۱ نفر است و هر سال حدود ۹۰ تا ۱۵۰ دانشجوی جدید در رشته‌ی مترجمی زبان ایتالیایی وارد دانشگاه آزاد واحد شمال تهران می‌شوند. ۱489 نفر نیز از گروه مترجمی زبان ایتالیایی این دانشگاه تا سال 1391 فارغ‌التحصیل شده‌اند.[34]

 

آشنایی ایرانی‌ها با ادبیات ایتالیا

    از نظر تاریخی، نخستین رساله‌ای که از زبان ایتالیایی در ایران ترجمه شد «اندیشه‌ی باغ جهان؛ رساله‌ای ایتالیایی درباره‌ی داروهای طبیعی» نام داشت که به قلم تومازو تومای بولونیا نوشته شد. پیترو دلاواله علاوه ‌بر نگارش سفرنامه‌، در اصفهان اشعاری را نیز به زبان فارسی سرود که به اوایل قرن هفدهم مربوط می‌شود. در قرن نوزدهم، ترجمه‌ آثار فارسی در ایتالیا اوج گرفت و هم‌زمان، ایرانیانی که برای تحصیل به کشورهای اروپایی رفته بودند، با ترجمه‌های خود، زمینه‌ آشنایی ایرانیان با ادبیات نوین جهان را فراهم کردند.

در حقیقت، ادبیات ایتالیا بویژه ادبیات معاصر و ادبیات داستانی ایتالیا در ایران مخاطبان بسیاری دارد. شاید غیر از وجوه مشترک فرهنگی، درون‌گرایی و وجود تجسم نمادین برای بیان مفاهیم متعالی در ادبیات معاصر ایتالیا، دنیای درونی این نویسنده‌ها را برای ایرانیان جذاب‌تر کرده است.

نگاهي به برخی ترجمه‌هاي منتشر شده ادبيات ايتاليا، خواه از زبان ايتاليايي و خواه غير آن، به زبان فارسي از دهه سي- سال‌هاي نخست آشنايي با ادبيات ايتاليا- تاکنون می تواند گواهی بر این ادعا باشد. در حقیقت در این بخش کوشش گردیده است تا طی دهه های مختلف، کتاب های ایتالیایی ترجمه شده در کشورمان مورد بررسی قرار گیرد:[35]    

دهه سی، دهه آغاز آشنايي با ادبيات ايتاليا از طريق رفيع‌ترين قله آن«کمدي الهي» اثر دانته است که در سده چهاردهم ميلادي سروده شده است. شجاع الدين شفا، اين اثر را از زبان فرانسه ترجمه کرده و پا نوشت‌هاي مفصلي در شرح و معرفي شخصيت‌هاي گوناگوني که در صفحات آن آشکار و ناپديد مي‌شوند و همه به تاريخ ما قبل پيدايش اين ديوان و نيز افسانه‌هاي اساطير تعلق دارند، به رشته نگارش درآورده است. البته توضيحات فراوان، اين ديوان را مبدل به دایره المعارف دنياي باستان ساخت. گفتنی است؛ بعد از پنجاه سال، همین کتاب توسط فریده مهدوی دامغانی نیز ترجمه شد.

مهم‌ترین کتابی که می‌توان آن را سرآغاز دور جدید ترجمه از ایتالیایی به فارسی دانست، «دکامرون»، اثر بوکاچو است که در سال ۱۳۲۲ هـ.ق احمدخان دریابیگی آن را در بوشهر به چاپ رساند. برگردان «شهریار» اثر ماکیاولی هم اول بار در سال ۱۳۲۴ منتشر شد و بعدها با ترجمه‌های دیگر به چاپ‌های متعدد رسید. ترجمه‌ صادق چوبک از کتاب «پینوکیو» نوشته‌ کارلو کلودی نیز یکی از ترجمه‌های متقدم محسوب می‌شود. کتاب ديگر از ادبيات معاصر ايتاليا، به نام«بيست داستان» اثر لوئيجي پيراندللو، برنده جايزه نوبل1934، به همت زهرا خانلري کيا از زبان فرانسه ترجمه شد.[36]

واپسين کتاب اين دهه «پوست» اثر کورتزيو مالاپارته است که مرحوم بهمن محصص آن را ترجمه کرد.

دهه چهل نیز با تغيير ساختاري در عرضه آثار ادبي فرا رسيد. انتشار«کتاب هفته» از آغاز اين دهه فرصت مناسب براي گشودن پنجره به سوي ادبيات تمام ملل جهان و از جمله ايتاليا بود که آثاري از نويسندگان بين دو جنگ اين کشور را، مانند «ماه عسل آفتابي» از آلبرتو موراويا به ترجمه سيمين دانشور و «راگاتزا دي بوبه» از کارلو کاسولا، از خلال صفحات خود به خوانندگان نوطلب، عرضه کرد. رويداد فرهنگي ديگر در اين دهه، گشايش دفتر روابط فرهنگي ايتاليا در تهران بود که کلاس‌هايي براي آموزش زبان ايتاليايي داير کرد و همزمان از طريق نمايشگاه‌ها و مجالس نمايش و نقد فيلم، فرصت‌هاي مغتنم براي آشنايي بيشتر ايرانيان با ادب و هنر ايتاليا فراهم آورد. در سال1341 نمايش «شش شخصيت در جستجوي نويسنده» اثر  لوئيجي پيراندللو به روي صحنه رفت. در همين زمان دفتر روابط فرهنگي مجموعه‌اي دو زبانه از اشعار شاعران ايتاليايي معاصر در سلسله انتشارات کتاب‌هاي جيبي به زبان فارسي درآورد و در اختيار عموم قرار داد.

بهمن محصص همچنان در اين دهه نيز در ترجمه آثار ادبي از زبان ايتاليايي بسيار فعال بود و دو شاهکار از لوئيجي پيراندللو را به نام‌هاي «مرحوم ماتيا پاسکال»، « يکي، هيچ کس، صد هزار» و يک اثر از ايتالو کالوينو به نام «ويکنت شقه شده» را به همت نشر روزن در سال 1346 به جامعه کتابخوان ايران اهدا کرد.

 در سال 1345 اثري به نام «نان و شراب» به ترجمه مرحوم محمد قاضي در انتشارات اطلاعات به صورت جيبي منتشر شد که نويسنده جديدي از ادبيات ايتاليا را به نام«اينياتزيو سيلونه»، به مشتاقان ادبيات خارجي در ايران معرفي مي‌کرد. او به زودي مبدل به ستاره درخشان ادب و فرهنگ ايتاليا در ايران شد و انتشار ديگر آثار او، طي دهه‌هاي آينده، بر اين درخشش افزود. موفقيت اين کتاب، شاعر ايراني و چهره ماندگار ادبیات ایران مرحوم منوچهر آتشي را برآن داشت تا در سال 1349 کتاب ديگري از اين نويسنده را، به نام «فونتامارا»، روانه بازار کتاب کند. موفقيت کتاب اخير چشمگير‌تر از کتاب نخست بود و کمتر کتابخوان ايراني در آن سال‌ها يافت مي‌شد که فونتامارا را حداقل يک بار نخوانده باشد. اما براي آشنايي با نوشته‌هاي جدي‌تر اين نويسنده جنجال گريز ايتاليايي بايد منتظر دهه شصت و روي آوردن مترجمان جديد به حوزه ترجمه از زبان ايتاليايي با فارسي باشيم.[37]

اوريانا فالاچي، زن نويسنده و روزنامه نگار ايتاليايي، پر فروش‌ترين نويسنده ايتاليايي در ايران در دهه پنجاه بود. انتشارات اميرکبير دو کتاب او، يکي به نام «زندگي، جنگ و ديگر هيچ» - وقايع نگاري جنگ نابرابر امريکا عليه ويتنام-، با ترجمه ليلي گلستان از زبان فرانسه و ديگري به نام«اگر خورشيد بميرد» با ترجمه بهمن فرزانه منتشر کرد. موفقيت فوق العاده اين دو کتاب زنده ياد پيروز ملکي را که در آن هنگام در ايتاليا تحصيل مي‌کرد، واداشت تا دو اثر ديگر از اين نويسنده را به خوانندگان ايراني معرفي کند که هر دو توسط انتشارات اميرکبير منتشر شدند: «مصاحبه با تاريخ» و «يک مرد» - شرح زندگي پاناکوليس مبارز ضد ديکتاتوري سرهنگ‌ها در يونان-. پيروز ملکي کتاب ديگري نیز به نام «غول‌هاي بيمار» - شرح شوربختي‌هاي تکنولوژيک و ايدئولوژيک دو ابرقدرت امريکا و روسيه (شوروي درآن سال‌ها)-، به قلم روزنامه نگار صاحب نظر در حد و اندازه سردبير روزنامه پر تيراژ ايتاليايي لاستامپا آلبرتو رونکي را روانه بازار کتاب کرد.[38]

آلبا دسس پدس[39] نويسنده ايتاليايي- کوبايي است که دلمشغولي اصلي او کنکاش در بطن ارتباط خانوادگي و برملا کردن دورويي‌ها و ناهنجاري‌هاي امروز علاج پذير ولي با گذشت زمان مهلک و فاسد شدني است که تراژدي‌هاي انساني پديد مي‌آورند. بهمن فرزانه روند آشنايي خوانندگان ايراني با آثار اين زن نويسنده پرکار را از اوايل دهه پنجاه آغاز کرده و تا همين امروز با تعهد قابل ستايش ادامه داده و از اقبال بي‌اندازه جامعه کتابخوان نيز برخوردار بوده است. در اين دهه «دفترچه ممنوعه» از اين نويسنده از سوي انتشارات کتاب‌هاي جيبي منتشر شد.

 او در همين دهه کتاب«تصوير بزرگ» از دينو بوتزاتي را به همت انتشارات امير کبير روانه بازار کتاب کرد. بدون شک بهمن فرزانه در طول چهار دهه حضور در آسمان ادبيات خارجي در ايران يکي از مترجمان طراز اول بشمار مي‌رود که با کوشش و پيگيري تحسين برانگيزي، مهم‌ترين و پرمحتواترين آثار از زبان ايتاليايي را به فارسي برگردانده است. بهمن فرزانه در اين دهه دو کتاب ديگر از اينياتزيو سيلونه به فارسي ترجمه کرد:«يک مشت تمشک» و «روباه و گل‌هاي کامليا» که اولي در سال1353 و دومي در 1356 از سوي انتشارات امير‌کبير به چاپ رسيد. همچنین گراتزیا دِلِدا و پراتونی را فرزانه در ایران به خوانندگان معرفی کرد.[40]

دِکامرون مجالسي است دهگانه در روايت سرگذشت ايام سپري شده، از زبان مردان و زناني که دست حادثه آنها را در مکاني به اجبار گردهم آورده است، نويسنده آن جوواني بوکاچو است و پيرپائولو پازوليني صحنه‌هايي از مجالس آن را به صورت فيلم در آورده است. اين اثر سرشار از صنایع و بدايع ادبي را مرحوم محمد قاضي به فارسي درآورد.

محمد قاضي در سال 1356 نکته های زیادی از کورتزيو مالاپارته، روزنامه نگار، سياستمدار و نويسنده ايتاليايي که در جنگ جهاني دوم همراه با نيروهاي فاشيست عليه نيروي متفقين مي‌جنگيد، ترجمه و در کتاب زمان منتشر کرد. 

بهمن محصص در همين دهه نويسنده جديدي به نام چزاره پاوزه را به ادب دوستان ايران معرفي کرد؛ شخصيت يگانه در تاريخ ادبيات معاصر ايتاليا که قبل از روي آوردن به نويسندگي آثاري از نويسندگان معاصر امريکايي به ايتاليايي ترجمه کرده بود از جمله «موبي ديک» اثر هرمان ملويل که در ادبيات خارجي در ايتاليا شهرت بسزايي دارد. او، علاوه بر نويسندگي و ترجمه، ويراستار و کارگزار فرهنگي است که در طول سال‌هاي نهضت مقاومت ملي و مبارزه با فاشيسم دبير انتشارات اينائودي در تورينو بود. نام اين کتاب «از روستاهاي تو» است که انتشارات اميرکبير در اين دهه آن را روانه بازار کرد. پيروز ملکي نيز در همين دهه نوشته ديگري از اين نويسنده را به نام «رفيق» ترجمه و در انتشارات اميرکبير منتشر نمود.

اِليو ويتوريني[41]، نويسنده ديگري است همسنگر چزاره پاوزه در جبهه‌هاي مبارزه عليه فاشيسم و اختناق، سردبير روزنامه اونيتا، ارگان حزب کمونيست شوروي سابق در دوران اختفا که با کتاب خواندني به نام«گفتگو در سيسيل» با ترجمه بيژن اوشيدري توسط انتشارات آگاه به خوانندگان فارسي زبان معرفي شد. اِليو ويتوريني نيز مانند چزاره پاوزه در معرفي ادبيات معاصر امريکا به ويژه جان اشتين‌بک  و ويليام سارويان به کتابخوان‌هاي ايتاليا کوشيده است.[42]

در سال1359، مهم‌ترين اثر اينياتزيو سيلونه پس از«نان و شراب» به نام «دانه زير برف»، با ترجمه شايسته مرحوم مهدي سحابي، مترجم تازه نفس، از زبان ايتاليايي به فارسي ترجمه شد. «دانه زير برف» را مي‌توان جلد دوم«نان و شراب» بشمار آورد، زيرا قهرمان داستان از همانجا که از روايت در کتاب نخست باز مي‌ايستد ماجراهاي خود را در دامان دهکده ديگري از روستاهاي ايتاليا از نو مي‌آغازد. مهدي سحابي با «دانه زير برف» سير حرفه‌اي را آغاز کرد که او را به زودي در مقام یکی از توانمندترین مترجمان ايران، با آشنايي کامل به سه زبان خارجي، جاي مي‌داد.

رضا قيصريه[43] مترجم خوش ذوق ديگري است که دهه شصت را با «داستان‌هاي رمي» از آلبرتو موراويا به جامعه کتابخوان ايران شناساند. او نيز، با همان تعهد دو مترجم برتر شناخته شده در بالا، به صورت حرفه اي، به عالم ترجمه ادبي روي آورد و تا همين امروز مشتاقانه به اين فعاليت ميان فرهنگي ادامه داده است. «داستان‌هاي رمي» را نشر نقره در سال1364روانه بازار کتاب کرد.

 در سال 1363 خوانندگان ايراني به همت مهدي سحابي با جنبه ديگري از فعاليت ادبي اينياتزيو سيلونه از طريق«مکتب ديکتاتورها»، در انتشارات نشر نو، آشنا شدند: مبارزه بي‌امان عليه بي‌عدالتي اجتماعي و انحصار طلبي‌هاي سياسي دولت‌هاي توتاليتر. اين دهه را براي خواستاران ادبيات ايتاليايي مي‌توان دهه طلايي بشمار آورد زيرا سه نويسنده جديد را رونمايي کرد:

1- لئوناردو شاشا[44]، با دو اثر «روز جغد» و «توفان در مرداب» اولي به همت رضا قيصريه در انتشارات اشراقي و دومي به همت مهدي سحابي در سري انتشارات نشر تندر. لئوناردو شاشا، نويسنده سيسيلي، با دلبستگي شديد به جزيره زادگاهش، تلاش خود را از يک طرف وقف افشاي تبهکاري باند‌هاي سياه در اين جزيره کرد و از طرف ديگر به معرفي مردان بزرگ و اثرگذار تاريخ آن همت گماشت. نثر شاشا، نثری بسیار ماهرانه ميان نگارش ادبي و گزارش نويسي، بود.[45]

 2- ناتاليا جینزبورگ (گینزبورگ)[46]، زاده پالرمو ولي پرورده تورينو، برخاسته از خانواده‌اي علمي و دانشگاهي است. او در دامان محيطي به شدت ضد فاشيست و متعهد از نظر سياسي رشد کرد ولي، به جاي پرداختن به سياست، به کالبد شکافي ارتباط فرزندان و والدين روي آورد و کوشيد با تحليل موشکافانه، آفت‌هاي مهلک نهفته در بطن اين روابط را شناسايي کند. از جينزبورگ در اين دهه چهار کتاب به نام‌هاي«ديروزهاي ما» با ترجمه منوچهر افسري به همت کتاب زمان، «نجواهاي شبانه»، با ترجمه فريده لاشايي، «الفباي خانوادگي»، با ترجمه فيروزه مهاجر به همت نشر پاپيروس و«والنتينو» با ترجمه سمانه سادات افسري در نشر مادر، روانه بازار کتاب گرديد.[47]

3- دينو بوتزاتي[48]، ستاره درخشان آسمان ادبيات خارجي ايران در دهه‌هاي آينده شد. او در دشت Veneto در شمال ايتاليا به دنيا آمد، تعهدات سياسي را در آثار خود نپذيرفت و در عوض دستمايه‌هاي ذوقي خود را پرورش داد. او آدم‌ها و اشياء را در منظومه مناسبات قراردادي نمي دید و تعريف جديدي از روابط آن دو در آثار فراوانش به دست داده است. سروش حبيبي از زبان غيرايتاليايي در اين دهه «صحراي تاتارها» را منتشر کرد. اين کتاب در سال‌ها و دهه‌هاي آتي بارها و بارها تجديد چاپ شد و مترجمان ديگري درصدد ترجمه مجدد آن برآمدند. شايد يکي از علت‌هاي موفقيت اين کتاب تهيه فيلمي به کارگرداني والريو زورليني است که قسمت‌هاي مهمي از آن در قلعه بم صحنه برداري شده بود.

گفتنی است؛ در همین دهه از ايتالو کالوينو «بارون درخت نشين» به همت مهدي سحابي در انتشارات نشر تندر و «مارکو والدو» به همت سمانه سادات افسري در انتشارات سروش منتشر شد.

مترجم حرفه‌اي که در دهه هفتاد وارد فعاليت ترجمه ادبي شد و در تمام طول اين دهه و دهه بعد در فضاي ادبيات ايتاليايي بال و پر گشود مرحوم محسن ابراهيم[49] است. او پس از تحقيق و تتبع کافي در منظومه ادبيات ايتاليايي«ادبيات و نویسندگان معاصر ايتاليا» را در 2 جلد به همت انتشارات فکر روز، روانه بازار کتاب نمود که به پاس آن برنده جایزه نخست ملی ادبیات ایتالیا شد که هر دو سال یک بار به یکی از مترجمان یا نویسندگان بین‌المللی اهداء می‌شود که در شناسایی ادبیات ایتالیا در سطح بین‌المللی اهتمام ورزیده‌اند. او ترجمه ديگري از ناتاليا جينزبورگ به نام«فضيلت‌هاي کوچک» را توسط انتشارات هرمس منتشر کرد. مرحوم محسن ابراهیم به دلیل ترجمه و معرفی بوتزاتی، جایزه‌ بنیاد بوتزاتی را هم به دست آورد. او همچنين، در سال1378، «افسانه‌هاي ايتاليايي» به قلم ايتالو کالوينو را به همت نشر نيلا روانه بازار کتاب کرد. در همين دهه کتاب ديگري از ايتالو کالوينو به نام «شبي از شب‌هاي زمستان مسافري» با ترجمه ليلي گلستان و با همت نشر آگاه منتشر شد.

ايتالو اِسوِوُ[50]، ستاره ديگري از آسمان پر ستاره ادب ايتاليا، سه اثر قابل توجه با مايه‌هاي عميق روانشناسي در کنکاش با جهان درون، نادر در ميان نويسندگان ايتاليايي تا اينجا معرفي شده، در کارنامه دارد. مرتضي کلانتريان، مترجم خوش ذوق، مهم‌ترين و خواندني‌ترين اثر او «وجدان زنو» را از زباني غير ايتاليايي به فارسي ترجمه کرد و نشر آگاه آن را به بازار کتاب فرستاد. انتشارات آگاه در اين دهه سومين کتاب از نويسندگان ايتاليايي را به نام «از طرف او» به قلم  آلبا دسس پدس را با ترجمه بهمن فرزانه در سال 1378 روانه بازار کتاب کرد که مانند ديگر آثار اين مترجم خوش ذوق و پرکار در ظرف مدت کوتاهي به چاپ يازدهم(1388) رسيد.

رويداد خوش ديگري که محمود بهفروزي مترجم کارداني براي بازار نشر ايران در پايان اين دهه رقم زد انتشار «سفرنامه پيترو دلاواله» در 2 جلد توسط نشر قطره بود که خوانندگان ايراني را با تاريخ روابط ايران و ايتاليا در عصر صفويه آشنا کرد. ناگفته نماند که اين کتاب، سال‌ها قبل با ترجمه شجاع الدين شفا در يک جلد به همت انتشارات ترجمه و نشر کتاب منتشر شده بود.

«پس از طلاق» (1379) انتشارات بديهه اثر گراتزیا دلدا نیز کتاب دیگری است که توسط بهمن فرزانه ترجمه شد.

همچنین، در آغاز اين دهه، بخش فرهنگي سفارت ايتاليا در تهران، مجموعه‌اي از آثار ترجمه نشده ولي با اهميت ادبيات ايتاليا را آغاز کرد که با استقبال عموم مواجه شد. از زمره آثار منتشر شده در اين مجموعه مي‌توان از «برگزيدگان شعر ايتاليا» نام برد که گلچين آثار شاعران سده نوزدهم ايتاليا را در يک مجموعه دو زبانه به خواننده ايراني معرفي کرد. دکتر امان‌الله مهاجر ايرواني مسؤول تدوين، نگارش و ترجمه اين کتاب گرانقدر است.

دهه هشتاد و سال های آغازین دهه نود، توجه خارق العاده جامعه کتابخوان‌هاي ايراني به آثار نويسندگان ايتاليايي از يک سو ناشي از مشابهت خلقيات و تا حدي آداب و رسوم مشترک است و از سويي تأخير قابل توجه هر دو جامعه، در‌گذار از جامعه پيشامدرن به جامعه مدرن است. از طرف ديگر نبايد حضور همه جانبه، مؤثر و فعال مترجمان حرفه‌اي حاضر در منظومه مناسبات فرهنگي ايران(کتاب، مطبوعات، گردهمايي‌ها و مراکز فرهنگي، پرديس دانشگاه‌ها، صدا و سيما و...) را از قلم انداخت. مجموعه اين عوامل، بنگاه‌هاي انتشارات را به سوي اهداي فضاي بيشتري در برنامه ريزي‌ها به ادبيات ايتاليا سوق داد که از آن ميان نشر کتاب خورشيد سرآمد آنها شد. اين ناشر، مجموعه‌اي از سري انتشارات خود را به ادبيات ايتاليايي اختصاص داد و با انتخاب لوگو، صفحه بندي و قطع مناسب به اين انتخاب انتشاراتي خود، از ابتداي دهه هشتاد، وجهه تشکيلاتي مناسب و امروزي را ارزاني داشت. در طول اين دهه، کتاب خورشيد با ترجمه‌هاي ويراستاري و کارشناسي شده از ادبيات ايتاليا، رکود حاکم بر بازار کتاب را از آن خود ساخت.[51] 

تازگي ديگر اين دهه، روي آوردن اعضاي هيئت علمي مؤسسات آموزش عالي زبان به تجربه‌اندوزي در عالم ترجمه است که از آن ميان مي‌توان از ترجمه «يوزپلنگ» به قلم توماسو لامپدوزا، نويسنده چيره دست سيسيلي، نام برد که ناديا معاوني[52] آن را به فارسي ترجمه کرد و انتشارات ققنوس به دست چاپ سپرد. از ديگر تجربه‌ها در اين زمينه «آدم بدشانس»، مجموعه داستان‌هاي رمي، به قلم آلبرتو موراويا است که با ترجمه مژگان مهرگان در سال 1386 به همت کتاب خورشيد منتشر شد. همين مترجم در 1387 «سوداگري در ساخت و ساز» اثري از ايتالو کالوينو را به همت ناشر ياد شده به دست چاپ سپرد. مژگان مهرگان همراه اعظم رسولي چند ترجمه مشترک در اين دهه روانه بازار نشر کردند که از آن ميان مي‌توان از«قصه از اين قرار بود...» به قلم لائورا والياسيندي نام برد که به همت نشر ني در سال 1385 منتشر شد.

اِلسا مورانته[53]، نويسنده ديگري از بوستان سرسبز ادبيات ايتاليا است که بن مايه‌هاي شاد و سرخوشانه را با ماجراهاي غم انگيز و مصيبت بار درهم مي‌آميزد ولي تمام توجه او به پيام ايدئولوژيک رمان و نيروي تهاجمي و اراده برانگيز آن است؛ آبشخور او، ايده‌هاي چپ است که سکه آن در بازار سياست زمان خريدار بسيار داشت. منوچهر افسري در سال 1381 رمان«تاريخ» او را به همت نشر نيلوفر روانه بازار کتاب کرد.

آنتونيو تابوکي[54] از نسل جديد نويسندگان ايتاليا با دلبستگي شديد به ادبيات پرتغال است؛ اين دلبستگي، تجربه‌هاي يکسر جديدي، در پيوند بين عالم خيال و واقعيت براي او رقم زده است که حداقل دستاورد آن هشيار نگاه داشتن خواننده از سطر نخست تا نقطه پايان کتاب است. مترجمان ايراني، کتاب هایی از او را به فارسي برگردانده‌اند: «سستو»، «شبانه هندی» و «دیالوگ‌های ناتمام» هر سه با ترجمه فرامرز ویسی، «پريرا چنين مي‌گويد» با ترجمه شقايق شرقي در انتشارات گفتار و «سر بر باد رفته داماشنو مونته يرو» با ترجمه کامليا رفعت نژاد در کتاب خورشيد، «شب های هند»[55] و «میدان ایتالیا» با ترجمه سروش حبیبی،  «تریستانو می‌میرد» با ترجمه قلی خیاط و «سه روز آخر فرناندو پسوآ» با ترجمه حامد فولادوند از جمله آثاری هستند که تاکنون از آنتونیو تابوکی در ایران منتشر شده است. همچنین یکی دیگر از آثار اخیر آنتونیو تابوکی با نام «زمان به سرعت پیر می‌شود» مجموعه ای از 9 داستان کوتاه است که توسط هاله ناظمی و با همکاری فرزانه كريمي و پانته‌آ واثق به زبان فارسی برگردانده شده است و در دست چاپ می باشد.[56] «یک زندگی دیگر» اثر آلبرتو موراویا، «گوساله دریایی» اثر آلبرتو موراویا، ترجمه مشترک با رضا قیصریه، «خوشبختی در ویترین» نوشته آلبرتو موراویا، ترجمه مشترک با اعظم رسولی و مژگان مهرگان، دو کتاب «دگردیسی در ضیافت» و «جان جهان» اثر سوزانا تامارو از کتاب‌هایی هستند که به قلم ناظمی از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.[57] گفتنی است؛ ترجمه و چاپ برخی از کتاب های یادشده به سال های آغازین دهه نود بازمی گردد.

در همین دهه، انتخاب«کافه زير دريايي» اثر استفانو بِني، نويسنده و شاعر[58]پست مدرن، براي ترجمه به زبان فارسي، از سوي رضا قيصريه خالي از پيام نيست. او، با پيشقدم شدن در ترجمه آثار نويسندگان امروز، از گروه جديد و تازه نفس مترجمان در چالش با ادبيات ايتاليا، که هر روز بيشتر به گرمي بازار ترجمه ادبي مي‌افزايند، مي‌خواهد تا از نويسندگان شناخته شده فاصله بگيرند و بکوشند ادبيات امروز ايتاليا را به خوانندگان ايراني معرفي کنند.

گراتزيا دِلدا، برنده جايزه نوبل در سال1926، در آثار پر شمار خود هر بار گوشه‌هايي از واقعيت‌هاي سرزمين به حاشيه رانده خود را به تصوير مي‌کشد که چندان براي خوانندگان ايراني غريب نيست. بهمن فرزانه، در اين دهه آثار مختلفي از اين نويسنده خوش اقبال نظیر «غربت» (1388) نشر ثالث را به جامعه کتابخوان معرفي کرد. «وسوسه» (1380) نشر کتاب خورشيد، « چشم‌های سیمونه» (1380) انتشارات ققنوس، «راز مرد گوشه‌گیر» (1380) انتشارات ققنوس، «حریق در باغ زیتون» (1381) انتشارات ققنوس، «خاکستر» (1381) انتشارات ققنوس، «رقص گردنبند» (1384) کتاب مهناز، «راه خطا» (1384) انتشارات ققنوس، «بر لب پرتگاه» (1388) نشر ثالث از دیگر کتاب های گراتزیا دلدا هستند که در این دهه توسط بهمن فرزانه ترجمه شدند.[59]

بهمن فرزانه، همچنين در سال 1380 «عذاب وجدان» از آلبا دسس پدس را به همت نشر ققنوس روانه بازار کتاب کرد که مانند ديگر آثار اين مترجم با استقبال عموم مواجه شد.

محسن ابراهيم نیز همچنانکه قبلاً آمد، به وعده خود دال بر وقف فعاليت‌هايش به معرفي دينو بوتزاتي در ايران، واقعاً عمل کرد و در سال 1382« کلومبر» و در سال 1385«متأسفيم از...» را هر دو به همت نشر مرکز به دست چاپ سپرد. اما، از بخت بد، او در 1388 چهره در نقاب خاک کشيد و پروژه‌اي را که با عشق و علاقه به تحقق آن کمر بسته بود، ناتمام ماند.

از آثاری که به تازگی توسط نشر کتاب خورشید وارد بازار شده‌اند می توان به «دیوار و شمعدانی» مجموعه داستان‌های کوتاه آلبرتو موراویا ترجمه اعظم رسولی و «مارگاریتا دلچه ویتا» مجموعه داستان‌های استفانو بِنی ترجمه هانیه اینانلو اشاره کرد.[60]

کتاب «گفتگو در سيسيل» اِليو ويتوريني که در دهه پنجاه با ترجمه بیژن اوشیدری به چاپ رسیده بود مجدداً در سال 1388 توسط منوچهر افسري ترجمه و از سوی انتشارات كتاب خورشيد منتشر شد.[61]

ترجمه رمان مشهور «پیوند» اثر معروف الساندرو فرانچسکو مانتزونی به کوشش خانم دکتر «اشرف محمودیان» نویسنده و استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران ترجمه و توسط انتشارات ارغنون به چاپ رسیده است. این کتاب شاید پراهمیت ترین و غنی ترین پدیده ای است که تاریخ ادبیات ایتالیا بعد از سال۱۳۰۰ میلادی به خود دیده است و یکی از شاهکارهای وی می باشد که در مدارس ایتالیا تدریس می شود و به اغلب زبان های دنیا ترجمه شده است.

از آثار دیگر محمودیان،«دستور زبان تطبیقی ایتالیایی- فارسی» و «پیدایش زبان شعر و صنعت آن در زبان ایتالیایی» نیز می باشد که توسط انتشارات رایا چاپ شده است.

در این دهه نیز رمان «مسافر شبانه» نوشته‌ «مائوریتزیو ماجانی»[62] نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی با ترجمه‌ اثمار موسوی‌نیا از سوی نشر افسون خیال منتشر شد.

«گزیده داستان های کوتاه از نویسندگان معاصر ایتالیا» ترجمه فیروزه مهاجر[63] و کامران شیردل[64] حاوی بیست داستان‏ کوتاه از چهارده نویسنده است که در سال 1381 توسط نشر قصه چاپ شده است.[65]

همچنین «از خاك تا افلاك: تأملي در زندگي خواجه نصيرالدين طوسي» اثر فرانچسکو سوریانو ترجمه کاملیا رفعت نژاد است که توسط نشر ثالث در سال 1386 چاپ شده است. « آنجا كه رويا سنگ مي‌شود» ترجمه رضا قیصریه، نشر گلمهر در سال 1381 و «زندگي و مرگ ميرزا رضا كرماني» ترجمه رضا قیصریه، نشر ثالث در سال 1383 از دیگر کتاب های این نویسنده می باشند که ترجمه و چاپ شده اند.[66]

کتاب «شهر و خانه» اثر ناتالیا جینزبورگ ترجمه مرحوم محسن ابراهیم، انتشارات هرمس (1389)، «حساب پرداخت نمی شه» اثر داریو فو، ترجمه جاهد جهانشاهی، نشر دیگر (1384)، «مرگ تصادفی یک آنارشیست» اثر داریو فو، ترجمه رضوان صدقی نژاد، انتشارات گلمهر (1381)، «شاه گوش می کند» اثر ایتالو کالوینو، ترجمه فرزاد همتی و محمدرضا فرزاد، نشر مروارید (1385)، «دیگر تنها نیستی» نوشته استفانو بِنی، ترجمه محمدرضا میرزایی، نشر حرفه هنرمند (1391) و مجموعه «ادبيات معاصر ايتاليا»، ترجمه محمدطاهر نوکنده، نشر آوانوشت (1392)، از کتب دیگری هستند که دهه هشتاد و سال های آغازین دهه 90 به خود اختصاص داده اند.[67]    

در پایان لازم به ذکر است؛ در اروپا، ادبیات کشورهای این قاره بر روی هم تأثیرگذار هستند. اگر نویسنده ای در کشوری  داستانی بنویسد و مطرح شود قطعاً ادبیات و نگارش او در کشورهای دیگر اروپایی تأثیرگذار خواهد بود، اما میزان و نقش این تأثیر در ادبیات ایران بستگی به میزان فروش این آثار و توجه مخاطب دارد. البته باید بر این نکته اذعان داشت که ایرانی ها به ادبیات ایتالیا علاقه مند هستند، فقط باید آثار ترجمه شده دیده شود چه بسا بسیاری از این آثار از زبان های واسطه ترجمه شده اند.

با مروری بر دهه های مختلف ترجمه آثار ایتالیایی به فارسی می توان پی برد که دهه هشتاد و سال های اول دهه نود، اوج شکوفایی ترجمه این آثار بوده است و با توجه به شناخت بیشتر قشر کتابخوان با ادبیات معاصر ایتالیا، توجه بیشتر تحصیل کردگان جوان رشته زبان و ادبیات ایتالیایی دانشگاه های ایران به ترجمه کتاب های ایتالیایی و توسعه روابط فرهنگی دو کشور به نظر می رسد در سال های آتی شاهد انتشار ترجمه های بیشتری باشیم.

منابع و مآخذ:

-http://fa.wikipedia.org

-http://en.wikibooks.org/wiki/Wikijunior:Languages/Italian

-www.worldtranslators.net

-www.alsinti.com

-www.persia.it/ http:/ venoscom.blogfa.com

-www.worldtranslators.net

-www.worldtranslators.net

-http://it.wikipedia.org/wiki/Francesco_Petrarca

-http://www.cloob.com

-http://131.ir/doc/mashahir

-http://cronologia.leonardo.it/storia/biografie/manzoni.htm

-http://vazeh.com

-www.liberliber.it

-http://jamreza.persianblog.ir

-http://italocalvino.it/biografia

-http://www.treccani.it/enciclopedia

-http://negarzhad.persianblog.ir

-http://lah.sbu.ac.ir

-http://bookcity.org

-http://www.iau-tnb.ac.ir

-http://www.ffl.ut.ac.ir

-www.ghatreh.com

-http://choobalef.blogfa.com

-http://en.wikipedia.org/wiki

-http://www.ibna.ir

-http://tnews.ir

-http://www.ketab.ir

-www.ensani.ir

-http://www.ketab.ir

-http://choobalef.blogfa.com

-http://www.madomeh.com

-http://www.ketab-e-khorshid.com

- درباره ادبیات ایتالیایی، افسری منوچهر، مهرنامه، سال اول، ش 7، آذر 1389

دیدگاه‌ها   

#1 احمدی 1394-08-25 15:25
مطلب بسیار جالب و ارزنده ای بود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692