یادداشتی مجموعه داستان «مَرد مُرد» اثر «مریم جوادی» «یاسمن خلیلی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

«تراژدی بر بوم حیرانی»

«تراژدی نمایش اعمال مهم و جدی­ست که در مجموع به ضرر قهرمان اصلی تمام می‌شود. هسته­ی داستانی به یک فاجعه منتهی می‌شود که معمولاً این فاجعه مرگ جان‌گداز قهرمان تراژدی است. مرگی که البته اتفاقی نیست، بلکه نتیجه­ ی منطقی و مستقیم حوادث و سیر داستان است.»1 به‌عنوان نمونه در داستان رستم و اسفندیار، دو شخصیت روبروی‌هم قرار می­گیرند. رستم که از شرف و نام خود دفاع می‌کند و اسفندیار که او نیز پهلوانی ها کرده، سخنانش از ایمانی پر شور سرچشمه می‌گیرد.

«دو نیروی فوق بشری که درعین‌حال تجسم آرزوهای همه­ی انسان­ها هستند. بدین­سان دو نیروی سیلاب­آسا که از درون اسطوره و وجدان ناخودآگاه مردمان‌ کهن در بستر زمان جاری شده است در برابر هم قرار می­ گیرند تا نابودی یکدیگر را فراهم کنند.»2

با توجه به مطالب گفته‌شده، اینک این سؤال مطرح می‌شود که تعریف خواننده­ی امروز از تراژدی معاصر چیست؟ آیا توقعات ما نیز همچون نیاکانمان است؟ آیا در دنیایی که به‌سرعت نور همه‌چیز در حال تغییر است تراژدی و قهرمانانش در معنای سنتی خود قادر به ادامه­ی حیات هستند؟ پس تکلیف ما در عصر حاضر با نوع ادبی تراژدی چگونه است؟

«امروزه این‌که قهرمانان تراژدی از طبقه­ی عادی اجتماع باشند، بسیار عادی است.»3 از نیروهای فوق بشری، جنگاوری­ ها، پیروزی­ ها و صفات والای اخلاقی و مسائلی ازاین‌دست، خبری نیست.

«گاهی برای این‌که فرق قهرمان تراژدی امروزی را با تراژدی سنتی نشان دهند، از اصطلاح ضدقهرمان (معنای این کلمه غیر از معنای ضدقهرمانی است که در مقابل قهرمان اصلی داستان قد برافروخته است مثل سهراب یا اسفندیار در مقابل رستم.) استفاده می‌کنند. او فردی است که برخلاف قهرمانان قدیم که در هاله­­­ای از عظمت و قدرت احاطه‌شده بودند، منفی و بی­اثر است و مانند ما شکست می­خورد. دیگر از فرق­های تراژدی امروزی با سنتی در این است که در تراژدی­ های امروزی گاهی به‌جای سرنوشت، سخن از فشارهای روانی است که باعث بدبختی فردی یا خانوادگی می‌شود [داستان آدم‌برفی] و گاهی نیز عامل تغییر سرنوشت، درگیری فرد با قوانین اجتماعی است [داستان‌های قربانی، ماتریس­ها و زیبا]»4

از این دیدگاه می‌توان داستان‌های مجموعه­ی مرد مُرد را تراژیک بنامیم.

در داستان «آدم برفی» با زنی مواجه هستیم که با فقر و مرگ شوهرش دست‌وپنجه نرم می‌کند و البته دو فرزندش نیز دیر یا زود باید وارد این گود شوند.

در داستان «آدم‌برفی» با زنی مواجه هستیم که با فقر و مرگ شوهرش دست‌وپنجه نرم می‌کند و البته دو فرزندش نیز دیر یا زود باید وارد این گود شوند. بودن یا نبودن؟ زن شرایط را تاب نمی­آورد. فرزندان و رباب خانم همسایه­اش نیز طعمه­ی مرگ می­شوند. حتی موش­های داستان آدم‌برفی هم باید بمیرند.

داستان «قاب زرد» روایت زن و مردی است که در روابط­ شان به‌سوی مرگ عاطفی رهسپارند و در این بین شاید چیزی که قرار است زندگی آن‌ها را نجات بدهد، عکسی است که زمانی یادآور روزهای گرمی بوده؛ اما آیا لکی که روی پیراهن مرد است و در ابتدا تنها یک لکه ­ی کوچک است و در انتها تمام پیراهن را می­ پوشاند، اجازه­ی بازگشت دوباره را می‌دهد.

در داستان «ماتریس­ ها» (که گمانم بهترین داستان این مجموعه است)، راوی (دختر) امتحان ریاضی دارد اما با اکراه در مراسم نذری دادن (آخرین نذر) شرکت می‌کند. آوردن کاسه از صندوق بهانه­ای می‌شود تا به روایت زندگی مادربزرگش _ اَجی _ بپردازد. از پس روایت شیرینِ زندگیِ اَجی و نگاهی به نظام سلطه و ظلم خان­سالاری، پی به این واقعیت می­بریم که چگونه قوانین خان­ها زندگی را دستخوش ناملایمات کرده و حتی مرگ کودکی بی­گناه را سبب می‌شود. این‌که چطور وقتی تعداد ستون ماتریس اول با سطر ماتریس دوم برابری نداشته باشد، می­بایست منتظر فاجعه­ ای بود.

داستان «حیرانی» در کنار داستان ماتریس­ ها از بهترین­ های این مجموعه است. در این داستان می­خوانیم که چگونه سرنوشت راوی تغییر می‌کند. او که تا دیروز دبیر دبیرستان فکور است حالا سوژه­ های نقاشی ­اش به روی بوم تبدیل به سوژه ­ی قتل می­ شوند. شخصیت­های داستان دقیقاً به همان طریق که نقاشی­ شان می‌کند، به قتل می­رسند. کم­کم راوی به این نتیجه می­ رسد اگر اراده کند می­ تواند هر که را بخواهد نابود ­کند.

مریم جوادی توانسته است با به کار بردن عنصر سرنوشت که یکی از عناصر تراژدی در معنای سنتی آن است، قهرمان تراژیک امروزی را خلق کند.

داستان «زیبا»، روایت سرهنگی است که در دوران سربازی­اش دل به زیبا دخترِ افسرش می­بندد. افسر شکاری او را از عشق بر حذر داشته و حتی تهدید می‌کند. داستان جایی اتفاق می ­افتد یا بهتر است بگویم سرنوشت جایی تغییر مسیر می‌دهد که او سر پست خوابش می­برد و باقی ماجرا. چیزی که در این داستان به نظرم نتوانست به‌خوبی واقع­ نمایی شود، اینجاست که راوی تن به آب می­سپارد، شناکنان می­رود و اسلحه ­ی مرزبان روسی را که او نیز از قضا خوابیده است برمی‌دارد، شناکنان بر­می­ گردد و اتفاقی که نبایست رخ می‌دهد.

«مرد مُرد» داستان ابوالعلی است و مرگش. تا زمانی که زنده است همه‌چیز خوب است، نقطه­ ی تراژیک در زندگی ابوالعلی بعد از مرگش رخ می‌دهد. ابوالعلی مرد بوده یا نه؟

«قربانی» آخرین داستان این مجموعه دارای بن­مایه­ های اسطوره­ای است. روستاییانی که بنا به رسم کهن، زمان قحطی و خشک‌سالی باید مرده­ای را به زمین بسپارند و اگر مرده­ای نبود انسانی را قربانی کنند و در این روستا چه کسی بهتر از زبیده که پسرش را در مرض همه­ گیر دیفتری ازدست‌داده و حالا سر به جنون گذاشته است. زبیده می­ میرد اما نه به‌وسیله­ ی غذایی که زن رحمت به او داده است بلکه به دلیلی که کسی نمی­ داند چیست و در نهایت تبدیل به اسطوره (امامزاده) می‌شود.

گمانم بهتر بود نویسنده به‌جای استفاده از بن­ مایه­ ی اسطوره­ای در سطح، آن را در ژرف­ساخت متن به کار می­برد. از سوی دیگر داستان از دوپارگی محتوا رنج می­برد 1) یا با جامعه­ ای مواجه هستیم که با داشتن المان­ های یک جامعه‌ی ایده­ آل (کدخدا در رأس، رعیت به‌مثابه‌ی ملت و زمین و احشام به‌عنوان ثروت) همچنان بی بر و بار مانده است و برای رهایی از تنگنای خشک‌سالی برای ادامه­ی حیاتش از قربانی کردن همنوع ابایی ندارد یا جامعه ­ای که قربانی می‌کند تا اسطوره بسازد. به نظرم داستان معصوم دوم هوشنگ گلشیری از این حیث، نمونه قابل‌توجهی است. باید به این نکته نیز توجه کرد که اساطیر، نمادها و باورهای کهن اگر تاکنون زنده­ اند، به خاطر این است که توانسته ­اند با روح زمانه­ای که به سر می­ برند تطبیق پیدا کنند. نویسنده نتوانسته است پایش را از دایره­ی اندیشه­ ی کهن بیرون بگذارد و در جامعه­ ی معاصر قدم بگذارد و همین نیز باعث می‌شود تا همه‌چیز در داستان قربانی ابتر بماند.

مریم جوادی توانسته است با به کار بردن عنصر سرنوشت که یکی از عناصر تراژدی در معنای سنتی آن است، قهرمان تراژیک امروزی را خلق کند. آنچه شخصیت­های این مجموعه را به‌سوی مرگ می‌کشد چیزی نیست جز جبر سرنوشت و در آخر این‌که از مشخصات تراژدی سنتی، پیشگویی است. پیشگوی این مجموعه داستان، راوی داستان حیرانی است که در یک زنجیره­ی داستانی، سرنوشت شخصیت­ ها را رقم‌زده است. شخصیت­ هایی که محکوم‌اند.

منابع:

  1. انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا.
  2. رستم و اسفندیار، دکتر حسن انوری.
  3. انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا.
  4. انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا.

مجموعه­ داستان مَرد مُرد اثر خانم مریم جوادی، در دی ماه سال 90 توسط انتشارات ایلیا منتشر شده است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692