نگاهي به مجموعه شعر «ماه خسته»، محمود نايل

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تكثير معنویت در آينه‌هاي شكسته

1- آناتومي حركت در شعر                               

تاهشياري غصه هر چيز خوري

چون مست شدي هرچه بادا بادا

نويسنده كتاب «ماه خسته» سروده‌هاي بهمن و اسفند 1367را با اين بيت شروع كرده است و در ادامه مي‌آورد: «باور كردني نيست اگر بگويم اين سروده‌ها، تفاوتشان با اولين باري كه بر كاغذ آمده‌اند تقريباً هيچ است.» وحتي در ادامه مي‌آورد: «در تمامي اين اشعار حتي واژه‌اي جابجا نشد.» با نگاهي كلي بر اين مجموعه خواننده حرفه‌اي در مي‌يابد كه شاعرِ اين اشعار، براساس حالات روحي و شكل دچار شدن؛ متن، ساختار و فرم شعر را بوجود آورده است. بنابراين (چگونه گفتن) از (چه گفتن) اهميت بيشتري پيدا كرده است.

اين نكته همان نقطه‌ي عظيمت شاعر، سمت آفرينش شعر است همان مسئله مهمي كه بسياري از شاعران غير حرفه‌اي، تجربه كافي و وافي را براي بدست آوردن آن نيافته‌ا ند.

به همين لحاظ ما در اين اشعار به چگونگي اجراي شعر مي‌رسيم نه بيان انديشه‌اي ثابت.

اين جريان، بدان معنا نيست كه انديشه در شعر وجود ندارد بلكه انديشه در شعر اجرا شده و باعث سياليت در معنا شده است. كلمات بگونه‌اي انتخاب وچيده شده‌اند كه مخاطب، ابتدا معنا را چونان سكه‌اي در رودخانه‌اي افتاده مي‌بيند كه قابل دسترسي‌‌ست اما دست كه مي‌برد مي‌بيند عمق آب زياد است. البتهدر تعداد محدودي از اشعار، ديده مي‌شود كه براساس انديشه‌اي ثابت پياده شده‌اند اما از آنجاكه اكثريت اشعار با توجه به اينكه در حال اجراي شعر هستند اجرايي كه براساس شرايط روحي در دايره‌اي از زمان و مكان خاص بوجود آمده‌اند- لذا به‌هر شكل درزبان موجب دگرديسي شده است.

                              

ديوانه مي‌شوي

از تبسم ماه و

ديدار آفتاب.

پريشاني جان تورا

كدام گل داشت‌؟ (ص 30)

سر مي‌كشم تورا

اي ماه

هر جا كه باشي.

بگذار

ستاره‌ها

شيطنت كنند. (ص 44)

براي مثال در شعر بالا مي‌بينيمشاعر، خود را مقيد به اجراي مقررات دستوري زبان نكرده؛ لذا ممكن است در جايي‌كه مثلاً بايد فعل را بياورد؛ نمي‌آورد و يا برعكس، آن‌را مورد استفاده قرار مي‌دهد و همين نوعبرخورد را نیز با كلمات ديگر دارد. به عقیده من این رویکرد، از محاسناجرا در شعر است که یکی از موجبات حركت را میسر می‌سازد.

اين نوع بافت در نوشتار، تمهیداتآناتومي حركت در شعر را پی‌ریزی می‌کند؛ منظور از آناتومي حركت در شعر اين است كه اگر هركدام از كلمات را به‌عنوان يك عضو از يك بدنه‌ی شعر بدانيم با استفاده از نوع رفتار کلمات (نوع اجرای شعر)، می‌توان باعث ايجاد حركت در متن شد.

2- شكست معناي كلمه

   همان‌گونه كه مي‌دانيم زبان قراردادي ا ست؛ يعني براي هرشيئ و هرپديده انسان‌ها بطور قرادادي، براي ايجاد ارتباطبهتر، نامانتخاب كرده‌اند اما از آنجاكه در شعر براساس بافت كلمات معناي آنها عوض مي‌شود؛ ديگر انتظار معناي ثابت از كلمه نمي‌رود. حالكلماتي كه در اين كتاب بسيار مورد استفاه قرار گرفته‌اند، کلماتی مثل ماه، آفتاب، چرخ، پلنگ و غيره شايد نشان از محدديت واژگاني شاعر داشته باشد اما با دقتي بيشتر درخواهيم يافت كه در هر شعر از اين كتاب، اين نوع كلماتِ تكراري به معناهاي ديگري مورد استفاده قرار گرفته و يا در موقعيتي از جمله نشسته‌اند که باعث تغییر معنای اصلی کلمه شده است.

يعني گاهي بجاي اسم، گاهي بجاي مفعول و گاهی بجای فاعل و بطور كلي این دست کلمات در موقعيت‌هاي متفاوتي جاي گرفته‌اند كه شعر را از تك‌محوري و تك‌معنايي نجات مي‌دهد. براي مثال نيز مي‌توان به شعرهايي كه در آخر اين نقد خواهم آورد نیز مراجعه كرد. البته از این کتاب حداقل چندين كار بايد پشت سر هم خواند تا تفاوت معنایي و موقعيت‌ها و تمهيدات مورد استفاده از كلمات را دريافت.

3- حلول انرژي در متن

    شايد دليل علمي نداشته باشد، اين اعتقاد كه بطور يقين هر واژه، جداي از بارهاي معنايي و نوع قرار گرفتن آن در جمله و موقعيت‌هاي نحوي؛ براساس شرايط روحي شاعر داراي پتانسيلي سرشار از انرژي‌ست. البته از نظر علمي در روانشناسي تفكر مثبت انرژي مثبت را انتقال مي‌دهد و يا كلمات مي‌توانند هم بر انسان‌ها و هم بر اشياء نيز تأثير بگذارند. این رویکرد از نظر علمی نیز ثابت شده است.

حتي ما در مسائل ديني و مذهبي خود مي‌توانيم به اين نقطه‌ی مشترك برسيم. به‌هر شكل معتقدم كه شاعر هر گاه به صداقت روحي خود در شعر دست پيدا مي‌كند، كلمات چونان ظرفي از انرژي پر مي‌شوند و به مخاطب انتقال داده مي‌شود. بعضي از شعرهاي اين مجموعه بر عكسِ نام كتاب «ماه خسته» خسته نيستند بلكه با پتانسيلي از انرژي در حال فعالیت‌اند.

چرخ مي‌زنم/ چرخ

من ستاره‌ام

و در چرخشم

قصد خون ماه/ كرده‌ام. (ص 69)

چرخ/ چرخ/ چرخ

مي‌چرخم و/ مي‌نازم

به خوني/ كه در سينه توست. (ص 97)

در همين سروده‌ها چندين‌بار واژه‌ي «چرخ» در شعر اتفاق مي‌افتد و اين درست در حالي‌ست كه كل اين شعر از ده كلمه بیشتر تجاوز نمی‌کند. حالا چگونه مي‌شود كه اولاً اين تكرار براي منِِِ مخاطب ايجاد خستگي نكرده و لذت ادبي را نيز به ارمغان مي‌آورد. انرژي، كلمه به كلمه از شعر احساس مي‌شود حتي پيش از بسته شدن معنا در ذهن خواننده. اين حركت در آزاد کردن انرژی میان متن عنصری اساسی‌ست که لذت زيبايي‌شناسي در شعر بالا مي‌برد. حتي گاهي اوقات شاعر اين شعرها، حرفيا مفاهيم عميقي براي گفتن ندارد اما اين انرژی باعث افزایش لذت ادبي شده است.

برای مثال هنوز قسمتی از شعری را که شاعر این کتاب خوانده بود در گوش دارم که می‌گفت:

بگذار تمام اسب‌های جهان بمیرند/ اگر نتوانم بجهانم این اسب را/ از سرگردانی آتش‌ها

نا گفته نماند از آنجاكه اكثر شعرهاي موجود در اين كتاب از اشعار كوتاه تشكيل شده است و از نظر فرم و ساختار تنه به كاراهاي هايكو یا کارهای کوتاه این دهه مي‌زند؛ اما تفاوت‌هاي اساسي مجموعه «ماه خسته» را در تصويرسازي و نوع معنا، به اضافه انرژي دروني شعر مي‌توان نام برد.

4- رسوخ در اشیاء و پدیده‌ها

صدای ضجه‌های تورا

به گاه تگرگ

تنها باغبان

می‌فهمید

سیب. (ص181)

...

پروانه‌ای گذشت

و سوی بال‌هایش

در من بود. (ص65)

نگاه کردن با دیدن تفاوت‌هایی با هم دارند. دید شاعر از درون اشیاء و پدیده‌ها و ایجاد ارتباط از نظر حسی با استفاده از تخیل فرهیخته از جمله امکاناتی‌ست که شاعر متناسب با تجربه ادبی خود در متن از آن بهره می‌برد. نویسندهدر این کتاب گاهی از زبان اشیاء و موجودات جاندار گاهی از شکل واندازه و رنگ آنها در ایجاد شعر برای رسانیدن مفاهیمی که مایه‌ها و رگه‌های فلسفی دارد استفاده کرده است؛ مثل واژه‌ی «سیب» که تعابیر مختلفی بخصوص در اشاره کردن به گناه اولیه انسان دارد. هرچند در این شعر معانی دیگری در ذهن خواننده ایجاد می‌کند.

5 ـ تصاویر دینامیک

حباب‌ها می‌نالند

فریادهای دلی در اعماق را

و نگاه تو

شمشیر رنگین آسمان را

آهیخته می‌کند

سر در قبای پاییز

من بال می‌تکانم

و مشتی پرنده از شقیقه‌هام

پرواز می‌کند. (ص203)

در بعضی دیگر از شعرهای کتاب «ماه خسته» شاعر به تصویرسازی می‌پردازد اما تنهاساختن تصویر شعر را به سرانجام نمی‌رساند ولی در بعضی دیگر از اشعار ما شاهد پویایی در تصویر هستیم، تصاویر استاتیک نیستند بلکه عملکردی دینامیک دارند لذا مخاطب پس از خوانش می‌تواند در ذهن خود پویایی آن‌را احساس کند: «من بال می‌تکانم/ و مشتی پرنده از شقیقه‌هام/ پرواز می‌کند.»

6 ـ تجربه‌های عرفان معاصر با چاشنی آیینی

تجربه‌هایی تازه در زمینه‌های نوع نگرش و اجرای متفاوت با آثاری که تا چند دهه‌ی پیش خلق شده؛ چه از نظر فرم، ساختار، فضاسازی و نوع زاویه‌های دید شاعر... نشان از بر خوردی معاصر با اینگونه مفاهیم ارزشی دارد. استفاده از تکنیک‌های شعر امروز در ارتباط با مفاهیم آیینی نسبت به آثاری که با موضوع آزاد بوجود آمده، بسیار از نظر کیفی کم بوده است هر چند از نظر کمی اینگونه نیست.     

شعرهایی که از این دست آفریده شده، به‌نظر می‌آید از بهترین نوع شعرهایی‌ست که در این مجموعه وجود دارد. شاعر هنگامی که از تمام تکنیک‌های خود در یک شعر استفاده کرده و سپس این تکنیک‌های گفته شده را با «آنِ شاعرانه» ادغام می‌کند؛ لحظه عظیمت خود را به شعر می‌آفریند. از تصویرسازی متحرک از رسوخ در اشیاء از حرکت آناتومی شعر از تخیل فرهیخته از به‌هم ریختن زمان و مکان از حرکت سیال معنا و غیرهدر این نوع اشعار از هر کدام به اندازه‌ای مناسب استفاده می‌کنداما در شعرهایی که از این نوع نیستند کمتر از تمام تکنیک‌ها بهره می‌جوید. این تفاوت باعث لذت بیشتر از کارهای آیینی محمود نائل شده است.

حرکت منطقی که بین چند نوع تکنیک، در هم و با هم در شعر پیاده می‌شود؛ شعر را به اعتدال می‌رساند و در این میان چیزی که اهمیت دارد؛ چگونگی به اجرا در آوردن شعر است که از نظر فرم و ساختار تازه‌گی خود را به‌نمایش می‌گذارد. در نتیجه در این مجموعه دغدغه‌های آیینی شاعر که سمت و سوهای عرفان معاصر را متبادر می‌کند؛ جدای از ادغام کردنِ تخیل، عاطفه، تصویر و تکنیک‌های لازم، توانسته لذتی تازه در ارتباط معنایی که سیال است در متن بوجود آورد تا ذهن مخاطب را به تعابیر الهی و معنویپیوند زند. بنابراین نه تنهااین لذت ادبی و زیباشناسی اثر را بالا برده بلکه، لذت عرفانی و دینی را به خواننده نیز منتقل می‌کند.

میان من و تو/ مگر چقدر/ راه است:/

کوری بر خاک و/ نوری بر خاک/

مرا/ به نام آفتاب‌ها/ بینا کن. (ص110)

محمود نائل بدون آنکه از نشانه‌ها، کلمات خاص دینی مذهبی یا عرفانی استفاده کند، توانسته تعابیر معنوی و ارزشی را در نگاه عرفان خاص خود میان این نوع شعرها متبلور کند.

چرخش نگاه من/ از چرخش کلام توست/ اینک/ برهنه پای/ سوی تو می‌آیم/

با جرعه‌ای آب و/ تکه‌ای/ نان خشک/ باری عطر گل/ از تبرک دستی‌ست که تو/ بر پیشانیش/ کشیدی. (ص115)

در ادامه برای کسب انرژی از ماه و آفتابی که محمود نائل می‌آفریند، تعدادی از شعرهای معنوی این کتاب را با هم می‌خوانیم. به امید سلامتی و موفقیت هر چه بیشتر نویسنده‌ی «ماه خسته».

مگر نه به گاه غروب/ به خون کشیدیش/ پس اینک خونین بر می‌آید./

تا با نگاهی بسوزاندت/ در خویش/ و پرنده‌ها/ در شوقند/ آسمان/ اهورایی. (ص116)

او که می‌کوبد/بر سرودستم/ های می‌رقصم/ های/ می‌رقصم.(ص170)

تو مرا از کنار آینه/ راندی/تا بجای خویشتن/در تو بنگرم. (ص174)

بغلط/ بغلط/ بر روی گونه‌هام/دریا/ با همه دوری‌ش/ نزدیک است. (ص190)

برکعبه چه گذشت/ وقتی سیل/ میان دو ابرویت/ جاری شد؟/ شکاف در فرق/ تو نبودی/ که ضجه می‌زدی/ برون از خویش/ در درگاه/ خونین اما/ کنار سجاده/ تو که:/ سلام دادی/ باری/ بازی چرخ/ نیرنگ را کهنه نکرد/ و ذوالفقار/ از ابتدای هم نشان تو را داشت. (ص189)

خورشید/ روی پا/ مهتاب/ میان دست/ این‌گونه/ در آستان تو/ می‌نالم (ص 154)

...آه، یونس/ شراره‌ی خردی‌ست/ از مدار شگرف تو/ در مدار/بلند عشق.(ص90)

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692