نگاهی به مجموعه رباعی «یک بال برای پر زدن کافی نیست» سروده ی یزدان صلاحی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

محسن احمدوندی

جنگل به چه خوش کند دلش را؟

 

رباعی یکی از قالب های مورد علاقه ی شاعران ایرانی در طول تاریخ شعر فارسی بوده است و کمتر شاعری را می توان یافت که در این قالب طبع آزمایی نکرده باشد. بنا به تصریح عروض دانان، وزن رباعی که از متفرّعات بحر هزج است در اصل وزنی ایرانی است و چنین وزنی در شعر عرب نبوده است و عرب ها آن را از ایرانی ها گرفته اند. وجود ترانه ها و دوبیتی هایی که در روزگاران گذشته، به زبان محلی، در جای جای ایران سروده می شده است و امروزه ما از آنها با عنوان فهلویات یاد می کنیم و و خویشاوندی آنها با رباعی، می تواند دلیلی بر اثبات این مدعا باشد. برای رباعی بیست و چهار گونه وزن یافته اند و آنها را نیز به دو دسته ی دوازده تایی تقسیم کرده اند. شمس قیس رازی در المعجم فی معاییر اشعار العجم این تقسیم بندی را از ابتکارهای امام حسن قطان مروزی (م 548 هـ) می داند. شاید این تنوع وزنی به این دلیل بوده است که دست شاعران در سرودن شعر در این قالب بازتر باشد و تنگنای وزن و قافیه، شاعر را از بهره بردن از این قالب زیبا و خوش ساخت، محروم نکند. با این وجود این قالب اگر چه مورد استفاده ی خیلی از شاعران قرار گرفته است، اما اسبی نبوده که به هر شخصی، سواری بدهد. معدود هستند کسانی که توانسته اند رباعی خوب و ماندگار بسرایند. وقتی به فهرست رباعی سرایان فارس زبان مراجعه می کنیم، در صدر تمام رباعی سرایان عطار و مولوی هستند که هر کدام نزدیک به دو هزار رباعی دارند، اما وقتی از آنها سخن به میان می آید، آنها را به عنوان رباعی سرا نمی شناسیم و خیام را بزرگترین رباعی سرای شعر فارسی می دانیم! این در حالی است که اگر جدولی از شاعران رباعی سرا و تعداد رباعی های سروده شده توسط هر کدام تهیه شود، به احتمال زیاد خیام- از لحاظ کمیت و تعداد رباعی- در آخر این فهرست قرار می گیرد و همین نشان می دهد آنچه خیام را به عنوان یک رباعی سرا در صدر شاعران قرار می دهد، نه کمیت، بلکه کیفیت رباعی های اوست و جهان بینی خاصی که ما از دریچه ی رباعی هایش با آن آشنا می شویم. هدف من در این نوشتار بیان تاریخچه ی رباعی و سیر دگرگونی و یا هر چیز دیگری نیست، فقط قصدم این بود شمایی کلی از این قالب ارائه کنم تا زمینه را برای سخن گفتن در مورد مجموعه رباعی «یک بال برای پر زدن کافی نیست» از یزدان صلاحی که به تازگی از سوی نشر شانی روانه ی بازار شده مهیا کرده باشم.

اشعار مجموعه ی «یک بال برای پر زدن کافی نیست» از لحاظ مضمونی به سه دسته ی کلی عاشقانه و اجتماعی و با اندکی تسامح، فلسفی قابل تقسیم اند. رباعی های عاشقانه ی این مجموعه- به استثنای چند مورد- چنگی به دل نمی زنند. این دسته رباعی ها بیشتر در سطح بازی با کلمات باقی می مانند و نه از عشقی عمیق سخن می گویند و نه از لحاظ هنری و زیبایی شناسیک چیزی برای گفتن دارند. نمونه ی خوب این دسته از شعرها را شاید بتوان مورد زیر دانست که از لحاظ وزن رباعی و از لحاظ قافیه دوبیتی است:

گشتم همه ی خواستنی ها و نبود

چیزی که شبیه موی خرمایی توست

هر کس اثر انگشت خودش را دارد

زیبایی تو شبیه زیبایی توست (صلاحی، 1392: 74)

اما هنر صلاحی به زعم من، در شعرهای اجتماعی اوست، صلاحی در این مجموعه نشان می دهد که شاعری درد کشیده است و دردهای مردم به ویژه طبقه ی فقیر جامعه را خوب می فهمد. وی در شعرهای اجتماعی اش اگر چه به موضوعات زیادی توجه می کند؛ اما در آنجا که به فقر و مسکنت مردم طبقه ی پایین دست جامعه می پردازد، زیبا و هشدار دهنده و دردناک سخن می گوید و هر کسی از خواندن شعرش لذت می برد، البته لذتی توأم با درد و اندوهی شاعرانه. ساختار این دسته اشعار بسیار به هم پیوسته و منسجم است و چهار مصراع رباعی در جهت مضمون اصلی حرکت می کنند و یک وحدت اندام وار و ارگانیک بین اجزای شعر وجود دارد. برای نمونه رباعی زیر یکی از بهترین های این مجموعه است:

با لهجه ی بچه گانه می خواند پسر

آقا! خانوم! زود بیا پسته بخر

در حال و هوای سال نو در پایش

کفشی است که از پسته ی او خندان تر (صلاحی، 1392: 35).

یکی از ضعف های شعر معاصر ما فقر فلسفه و اندیشه ورزی است. به قول ویتگنشتاین اندیشه در شعر معاصر ما به مرخصی رفته است. این مسأله خاص یک یا دو شاعر نیست و در میان شعر شاعران بزرگ معاصر هم مشاهده می شود. سیاست زدگی و احساساتی گری (سانتی مانتالیسم) دو معضل بزرگ شعر ماست که راه را بر بروز اندیشه ای عمیق و خردورزی ای ژرف می بندند. در رباعی های صلاحی نیز این مسأله وجود دارد، اگر چه او سعی دارد تا با بیان اندیشه هایی سنتی با زبانی نو این فقر فلسفی را برطرف کند، اما اندیشه ای که از درون نجوشد، اندیشه ای ماندگار نیست و نمی تواند در شعر استحاله یابد و رنگی فلسفی به شعر ببخشد. برای نمونه در شعر زیر که البته باز هم از لحاظ قافیه نمی تواند رباعی باشد- گونه ای شک فلسفی مطرح می شود که بارها در طول ادب فارسی تکرار شده است. بیان چنین مضامینی در لباس نو نمی تواند شعری فلسفی رقم بزند:

فردای همیشه خوبِ موعود اگر

آن آش دهن سوز نباشد، چه کنیم؟

یک عمر شکم به وعده صابون زده ایم

بعد از شب اگر روز نباشد، چه کنیم؟ (صلاحی، 1392: 73)

مجموعه رباعی «یک بال برای پر زدن کافی نیست» دچار نقص هایی نیز هست که در این مقال به مواردی از آنها اشاره می کنم، تا شاید مورد استفاده ی شاعر قرار گیرد. نکته ی اول این که بسیاری از رباعی ها از ساختار منسجمی برخوردار نیستند، بیت دوم بسیار خوب است و گاهاً مضامینی نو را عرضه می کند، در حالی که بیت اول ارتباط چندانی در مضمون ارائه شده ندارد. گویی شاعر ابتدا بیت دوم را سروده و سپس برای رباعی کردن آن، بیت اولی هم به آن اضافه کرده است. در چند شاهد مثالی هم که آوردیم و مشاهده شد، شاعر وقتی قافیه را در مصراع اول رعایت نکرده بسیار منسجم تر سخن گفته است. برخی سهل انگاری ها نیز در حیطه ی زبان دیده می شود، برای نمونه حذف برخی حروف اضافه و نقش نماها، روانی کلام را گرفته است. یا شاعر برخی اصطلاحات را به درستی به کار نبرده است. برای نمونه «به خاک پر شدن» را به جای «از/ با خاک پر شدن». (صلاحی، 1392: 71) استفاده از فعل مرکب «تا شدن و تا خوردن» برای «کمر» (صلاحی، 1392: 43) که البته در عرف زبان بیشتر برای کاغذ به کار می رود و به کار بردن آن با «کمر» نه تنها زیبا نیست، بلکه ناپسند و نازیباست. برخی رباعی ها نیز از سکته های وزنی ای برخوردارند که کلام را دچار مکث می کنند و در بار اول خواندن، مخاطب نمی تواند شعر را درست بخواند. از لحاظ ویرایش هم ضعف هایی در کار هست که امیدوارم در چاپ های بعدی رفع شود، اما چیزی که مرا ناراحت می کند، غلط های املایی است که در دفترهای شعری که این روزها می خوانم می بینم. وقتی مجموعه شعری چاپ می شود و در آن «اضطراب» را اظطراب» می نویسند، نگرانی های من دو چندان می شود. چرا باید وقتی شاعری می خواهد شعرهایش را که پاره های روحش هستند، به معرض نمایش بگذارد، این گونه سهل انگاری کند و یک بار نوشته هایش را به یک ویراستار نسپارد تا اشکالات آن را رفع کند؟ و چرا مسئولان یک نشر این قدر بی سواد باشند که چنین غلط های فاحشی را منتشر کنند؟ شاید بهتر باشد بسیاری از نشرهای ما که می خواهند به فرهنگ مُحتضر این مملکت کمکی کنند، در دکانشان را گِل بگیرند و بیش از این، زمینه ی سقوط فرهنگی ما را رقم نزنند.

منبع

صلاحی، یزدان (1392)؛ یک بال برای پر زدن کافی نیست؛ چاپ اول؛ تهران؛ نشر شانی.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692