نشست من شدن، فلسفه و سینما با حضور پژمان مصلح موسیقیدان، محقق، شاعر و مدرس فلسفه سینما در دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه با استقبال علاقه مندان و دانشجویان دانشگاه های دیگر برگزار شد.

در ابتدای جلسه مهکامه ترکاشوند دبیر انجمن علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه از پژمان مصلح به عنوان هنرمندی متعهد که در خارج از کشور او را بعنوان موسیقیدان فلسفی ایران می شناسند یاد کرد. و گفت خوشحالیم که در دانشگاه علامه پذیرای هنرمندان، اندیشمندان و افراد بزرگی هستیم و معتقدیم باید در دانشکده روانشناسی برای ارتقای سطح فکری دانشجویان به این نوع جلسات پرداخته شود.

سپس از آقای پژمان مصلح دعوت کرد تا صحبتهایشان را آغاز کنند.

در ابتدا پژمان مصلح با تشکر از دبیر انجمن و جمله ی "می دانم که هیچ نمی دانم"،

شعری از ( ژاک پره ور) خواند و به تکراری شدن آدمها، یکنواختی و بی هدفی در هیاهوی خودساخته مردم در زندگی امروز اشاره کرد.

وی گفت می شود در چند جلسه به مقولاتی همچون فلسفه در سینما و فلسفه ی سینما - تفکیک کارگردانهایی که تفکرات فلسفی داشته اند با کارگردانهایی که از نوشته های فلسفی استفاده کرده اند و به طور کل می شود به بررسی شکلی و محتوایی سینما از منظر جنبش ها پرداخت.

پژمان مصلح توضیح داد که فلاسفه ای چون لوکاچ، هایدگر و کانت انسان شدن را در آگاهیِ ممکن، وجود و فاعل عاقل شدن می دانند. یعنی تنها داشتن عقل، در انسان بودن و شدن کافی نیست.

او توضیح داد من شدن، فلسفه و سینما عنوان کتابی ست که در حال نوشتن آن است. و البته این مبحث را در کارگاه هایی مدتهاست که تدریس می کند. پژمان مصلح با اشاره به اینکه معتقدم باید از انواع هنر ازجمله فیلم بعنوان میان رشته در دانشگاه ها استفاده کرد گفت : " باور کنید اگر در یک فرایند آموزشی و با مشخص کردن هر مبحث وترتیب درست و دیدن هدفمند که در یک فضای آموزشی فراهم باشد می شود ره صد ساله را در دو تا پنج سال رفت و فرایند تغییر که یکی از نقاط تمایز انسان با حیوانات است را ایجاد کرد و مقدمات پیشرفت اجتماعی را با بالا بردن میزان آگاهی افراد به وجود آورد."

وی گفت من شدن یعنی گذار از جامعه پرسش طلب به جامعه پرسش گر. من شدن یعنی پرسش گری و آنچه که به پرسش در نیاید استبداد است. و با توضیح قسمتهایی از فیلم سولاریس اثر آندره تارکوفسکی گفت حتی عقل هم اگر به پرسش درنیاید عقل جزمی ست. من شدن یعنی بشود به بعضی از قیود که یک روزی برای رفاه خود ساخته ایم ( نه ) گفت و با اشاره به بعضی رسوم اشتباه و اشکالات در رفتارهای اجتماعی یا میزان خشونت پذیری بالای جامعه توضیح داد به طور مثال با دیدن فیلم عروس آتش متوجه می شوید که چقدر یک فیلم در یک فرایند آموزشی می تواند تاثیرگزار باشد.

او همچنین گفت رسانه ملی جدیدا برنامه های خوبی در شناخت سینما ارائه می کند. من ضمن تشکر از آقای دکتر رشید کاکاوند که در برنامه تلویزیونی رادیو 7 بابت آهنگی که برای درگذشت استاد بزرگوار همایون خرم ساخته و خوانده بودم از من تشکر کردند، بعنوان نمونه دو برنامه عالی ایشان از شبکه چهار در شناخت تارکوفسکی و آنجلوپلوس را می توانم ذکر کنم.

پژمان مصلح در میان صحبتها با خواندن شعر هایی از حافظ، فریدون مشیری و احمد شاملو با مثالهایی از فیلمهای کارگردانانی چون تارکوفسکی، بِلاتار و هانکه سعی کرد توضیح دهد که مشکل ما در خود مصلحت جویی نیست، بلکه تعریف ما از مصلحت جویی درست نیست.

در این جلسه در قسمتهای مختلف، دانشجویان و میهمانان با سوالهایشان، گفتگوهای جالبی به وجود آوردند که به معنای واقعی نشاط آموزشی در دانشگاه در آن لحظات احساس می شد.

                                                                                          مریم مرادی

                                                                                   دبیر کانون مشق اندیشه

                                                             دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران