صادق چوبک زاده تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهر نویسنده ایرانی است.
وی به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستان نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود و رمانهای سنگ صبور و تنگسیر نام برد.
از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام با بازی بهروز وثوقی ساخته شدهاست.
اکثر داستانهای وی حکایت تیره روزی مردمی است که اسیر خرافه و مذهب و نادانی خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری ای که در طبقات فرودست دیده میشد سراغ شخصیت ها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب میدادند و به شدّت ره به تاریکی میبردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرک ها و و زخم های طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بی چیز، گرسنه و فاقد رویا ارائه میدهد، نه تنها مبنای آرمان گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبه های مختلف خشونت. او در اکثر داستانهای کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمیدهد. از این منظر طبقه ی فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم میشود که هرچه بیشتر در گل و لای فرو میرود.
جسد وی به درخواست او بعد از مرگ سوزانده شد.
دانلود با لينك مستقيم :
صادق چوبک، در سال ۱۲۹۵ هجری خورشیدی در بوشهر به دنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما به دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را هم گذراند. در سال ۱۳۱۶ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. اولین مجموعه و داستانش را با نام «خیمه شب بازی» در سال ۱۳۲۴ منتشر کرد. در این اثر و «چرا دریا طوفانی شد» (۱۳۲۸) بیشتر به توصیف مناظر میپردازد، ضمن اینکه شخصیتهای داستان و روابط آنها و روحیات آنها نیز به تصویر کشیده میشود. اولین اثرش را هم که حاوی سه داستان و یک نمایشنامه بود، تحت عنوان «انتری که لوطیش مرده بود» به چاپ سپرد. آثار دیگر وی که برایش شهرت فراوان به ارمغان آورد، رمانهای «تنگسیر» و «سنگ صبور» بود. تنگسیر به ۱۸ زبان ترجمه شده و امیر نادری، فیلمساز معروف ایرانی، در سال ۱۳۵۲ بر اساس آن فیلمی به همین نام ساختهاست. در «سنگ صبور» جریان سیال ذهنی روایت و بیان داستان از زبان افراد مختلف بکار گرفته شدهاست، این اثر بحثهای یادی را در محافل ادبی آن زمان برانگیخت.
در سنگ صبور قصه را از زبان شخصیتهای مختلف میخوانیم، نحوه بیانی که در قصه نویسی نوپای ایران کاملاً تازگی داشت. وی برای بیان افکار ذهنی هر یک از شخصیتها ناگزیر بود به زبان هر یک از آنها بنویسد و این خود به تغییر نثر در طول داستان منتهی شد که باز نسبت به دیگران پیشرفتی جدی محسوب میشد. در آثار چوبک هر شخصیت داستان به زبان خودش، زبان متناسب با فرهنگ و خانواده و سن و سالش سخن میگوید؛ کودک، کودکانه میاندیشد و کودکانه هم حرف میزند، زن زنانه فکر میکند و زنانه هم حرف میزند و بدین ترتیب هر یک از شخصیتها به بهترین وجه شکل میگیرند و شخصیت پردازی موفقی ایجاد میشود که در بستر حوادث داستان، زیبایی و عمق خوشایندی به داستان میدهد. وی در توصیف واقعیتهای زندگی نیز وسواس زیادی داشت و این نیز از ویژگیهای آثار وی است. چوبک را به سبب همین دقت نظر در جزئی نگریها و درون بینیها، رئالیست افراطی وگاهی حتی ناتورالیست خواندهاند. آثار چوبک از سالها پیش مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و در کتابهای مختلفی از جمله «قصه نویسی» (رضا براهنی)، «نویسندگان پیشرو ایران» (محمد علی سپانلو)، «صد سال داستان نویسی در ایران» (حسن عابدینی) و «نویسندگان پیشگام در قصه نویسی امروز ایران»(علی اکبر کسمایی)، نوشتههایش تحلیل شدهاند. چوبک در سال ۷۳ خود را بازنشسته کرده و راهی انگلستان وسپس امریکا شد. صادق چوبک در اواخر عمر بینایی اش را از دست داد و در اوایل تابستان (۱۳ تیر) ۱۳۷۷، در برکلی آمریکا درگذشت و بنا به وصیتش یادداشتهای منتشر نشده اش را سوزاندند. همچنین بنا به در خواست خودش جسدش را نیز سوزانیدند.
مجموعه داستان
- خیمهشببازی (۱۳۲۴)
این مجموعه علیرغم محوبیت بسیاری که درمدت کوتاهی پیدا کرد، بخاطر داستان«اسائه ادب» ازاین مجموعه، تا ده سال بعد اجازه تجدید چاپ نداشت.
نفتی، گلهای گوشتی، عدل، زیر چراغ قرمز، آخرشب، مردی درقفس، پیراهن زرشکی، مسیو الیاس، اسائه ادب (تقدیم به صادق هدایت)، بعدازظهر آخر پاییز (تقدیم به مسعود فرزاد)، یحیی.
- .. مجموعه روز اول قبر:(۱۳۴۴)
گورکن، چشم شیشهای، دسته گل، یک چیز خاکستری، پاچه خیزک، روز اول قبر، همراه، عروسک فروشی، یک شب بیخوابی، همراه(به شیوهای دیگر)، هفخط (نمایش).
- چراغ آخر (۱۳۴۴)
چراغ آخر، دزد قالپاق، کفترباز، بچه گربهای که چشمانش باز نشده بود، اسب چوبی، آتما، سگ من، توپ لاستیکی، دوست. پریزاد و پریماه
تک داستانها:
انتری که لوطیش مرده بود(۱۳۲۸)، تنگسیر، چرا دریا طوفانی شد، سنگ صبور، عمرکشون، قفس.
رمان
ترجمه
- آدمک چوبی (ترجمه)
- غراب (ترجمه)
- مهپاره (ترجمه)
دیدگاهها
کاشکی من دلیل این درخواستش رومی فهمیدم:جسد وی به درخواست او بعد از مرگ سوزانده شد.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا