در یکروز برفی به سال هزار و سیصدوپنجاهسه ایرانی ساعت نه صبح در یک شهر کوهستانی به نام اراک به دنیا اومدم، دهسال بعد از یک خواهر برادر دوقلو و پدرم کارمند شرکت نفت و مادرم خانهدار بود، دو سالم که بود برای زندگی به تهران رفتیم و وقتی پنج سالم شد با همه خانواده برای مهاجرت به انگلیس رفتیم، اتفاقات سیاسی ایران پدرم را که به شدت آدم احساسی و خاصی بود از تصمیم مهاجرت منصرف کرد و برگشتیم به کشورم ایران. تا دهسالگی جز اینکه بچه حاضرجواب و سرتق جمع بودم کلی ترانه و قصه برای ادا درآودرن در جمع بزرگترها تو آستین داشتم. اما دهسالم که بود با دیدن یکی از فیلمهای علیرضا داوودنژاد عاشق بازیگری شدم و تصمیم گرفتم شغل آیندهام همین باشد. بعدها در چهاردهسالگی و با آشنایی با عباس معروفی که از دوستان پدرم بود رقیب تازهای برای این عشق کودکی (بازیگری) پیدا شد و آنهم نوشتن داستان بود، رقیبی که وقتی از سیسالگی گذر کردم کمکم جایش را در دلم بیشتر از بازیگری باز کرد، حالا راحت میدانم که اگر قرار باشد بین ایندو برای همیشه یکی را انتخاب کنم، بی هیج تردیدی نوشتن را بر میگزینم و اما در مسیری که طی کردم را جدا جدا باید شرح داد، قدمت بازیگری من به سال ۱۳۷۰ برمیگردد که توسط مرحوم محمد اعلامی برای بازی در اکشن پر فروش آن سالهای سینما، فیلم افعی از بین چندین دختر نوجوان زیر بیستسال انتخاب شدم، اين فیلم پر فروشترین فیلم سال خودش شد ولی به لحاظ انتظارهای شخصی خوشحالم نکرد. هم اتفاقات تقدیری و هم ورودم به دانشکده ادبیات باعث شد تا چهار سال صبر کنم و بعد با فیلم سینمایی عاشقانه که نقطه عطف مهمی برای شروع مجدد کارم بود به سینما برگشتم و جالب اینکه همان علیرضا داوودنژاد خالق فیلم نازنین که مرا عاشق این حرفه کرد کارگردان این اثر بود، دانشکده ادبیات که تمام شد فضای سینما را چنان دیدم که حس کردم نیاز به یک منبع درآمد غیرهنری برای اینکه پشتوانه کارم باشد دارم، دانشکده حقوق را انتخاب کردم امتحان دادم و قبول شدم اما چهار سال بعد در حالیکه دیگر با پیمان قاسمخانی فیلمنامهنویس ازدواج کرده بودم و صاحب فرزند دختر ی بودم در شرایطی دانشکده حقوق را به اتمام رساندم که کلی پیشنهاد کار برای بازی در سینما و تلویزیون داشتم، چند سال بعد و درحین کار در این عرصه بهدلیل اشتیاق فراوانم به هنر نمایش رفتم و بازیگری تئاتر را هم تجربه کردم و حالا سالهاست که تقریباً یک نمایش در سال را بر روی صحنه داشتهام و امسال یعنی در سال نود ایرانی، پُرکارترین بازیگر زن تئاتر بودهام. سال هزاروسیصد و هفتاد و نه، نقطه عطف دیگری برایم بود، من با بازی در یک فیلم کمدی رمانتیک بسیار پُرفروش به نام نان و عشق و موتور هزار که اقتباس از یک داستان ایتالیایی بود، با کارگردانی ابوالحسن داوودی و نویسندگی همسرم، پیمان قاسمخانی بهعنوان یک چهره سینمای کمدی شروعی دوباره را تجربه کردم و برای آن فیلم جایزه بخش جنبی جشنواره فجر و جشنواره ارومیه را بردم، سالها بعد جایزه منتقدین سینمایی را برای بازی در فیلم دایره زنگی از میان چهل فیلم این جشنواره بردم و سال هشتادودو ایرانی، اولین بازیگر زنی بودم که از سینمای ایران با فیلم مستقل گاوخونی اثر بهروز افخمی در جشنواره کن حضور پیدا کردم. برای نمایش خدای کشتار از یاسمینا رضا به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی هم نامزد بهترین بازیگر زن هشتمین جشن خانه تئاتر شدم و برای نمایشخوانی مرد مقابل در تالار مولوی، لوح تقدیر بهترین بازیگر زن را دریافت کردم. حاصل بیست و یک سال کار بازیگری در حدود مجموعاً چهل و اندی کار فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و نمایش است و فوق لیسانسم را در رشته ادبیاتنمایشی در سال هشتادوسه به پایان رساندم.
و اما کار نوشتن، از همان سالهای دبیرستان و نوشتن انشاء و نامههای دخترکان همکلاسی شروع شد و در سال هفتاد با قرار گرفتن در محیط دانشکده ادبیات نوشتن داستانکوتاه برایم جدیتر شد. سال هشتاد با جعفر مدرس صادقی، نویسنده رمان محبوبم، گاو خونی آشنا شدم و داستانهایی را که در طول سالها نوشته بودم برای بازخوانی به ایشان سپردم. داستاننویسی وارد مقوله جدی و پیگیری برایم شد و بعدها در کلاس مدرسانی چون حسین آبکنار و حسن شهسواری و چندین کارگاه آزاد داستانکوتاه و رمان شرکت کردم و درمجلات اصلاح طلب آن دوران مانند شرق، کارگزاران، زنان، مهر، اعتماد و اعتماد ملی داستان و مقاله مینوشتم. همکاری مداومم در عرصه مطبوعات از دهسال پیش با هفتهنامه پر تیراژ چلچراغ آغاز شد و از هشتسال پیش وبلاگنویسی کردهام در وبلاگم به نام ماه هفتشب، که در آن گاهی جز مطالب روزنوشت، قطعاتی از شعرها یا یکی از داستانهایم را میگذاشتم. سال هشتاد و شش اولین مجموعه داستان را بهنام چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس، به نشر چشمه سپردم که سال هشتاد و هشت چاپ شد و در عرض سه سال به چاپ پنجم رسید . . بعد از این کتاب در نشر حوضنقره، مجموعهای منتخب از وب نوشتهایم به همان نام وبلاگ چاپ کردم، بهنام ماه هفت شب که به چاپ دوم رسیده است. مجموعه داستان جدیدم: این تابستان فراموشت کردم، که شامل هفتداستان عاشقانه با راویان زن است در دست انتشار همان نشرچشمه است و رمان سارا سرخ بود از دیگر کارهای آماده انتشارم است. نمایشی براساس سهداستان از کتاب این تابستان فراموشت کردم را بهزودی روی صحنه خواهم برد، در رشته نویسندگی خلاق برای نوجوانان با شیوه ابداعی (حضور خلاق) در خانه ادبیات کودک و نوجوان و در رشته بازیگری در دانشگاهها بهصورت استادیار و نیز در کلاسهای آموزشی سابقه تدریس دارم.
فیلم شناسی/پارهای از آثار: افعی، عاشقانه، غزال، نان و عشق و موتور هزار، گاو خونی، دایره زنگی، توفیق اجباری، خنده زیر باران، بچگیتو فراموش نکن، ورود زندهها ممنوع، ورود آقایان ممنوع، زنان ونوسی مردان مریخی.
پارهای از نمایشها: لال بازی (غلامحسین ساعدی)، پنجرهها، قدم زدن روی ابرها (محمد چرمشیر)، پروانههای آسیایی (براساس رمان تنهایی پر هیاهو از هرابال)، دشمنان جامعه سالم، تراس (کلود کریر)، خدای کشتار (یاسمینا رضا)، میخواهم میوسوو را ملاقات کنم، تبارشناسی دروغ و تنهایی، این تابستان فراموشت کردم، مرد مقابل، فیل (اقتباسی از سهداستان از کارور) و
کتابشناسی :
چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس (نشر چشمه)
ماه هفت شب: نشر حوضنقره
رمان سارا سرخ بود: در دست انتشار نشر نگاه
تاریخشمار برخی از مهمترین اتفاقات زندگی بهاره رهنما
1370: بازی در فیلم سینمایی «افعی» به کارگردانی محمدرضا اعلامی (اولین فیلم اکشن سینمای بعد از انقلاب و همرتبه با فیلم «هنرپیشه» محسن مخملباف در جدول فروش به عنوان پرفروشترین فیلم سال) / ورود به دانشکده ادبیات
1374: ورود به موسسه آموزش عالی فیلمسازی باغ فردوس در رشته بازیگری/ بازی در فیلم «عاشقانه» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد/ بازی در فیلم «غزال» مجتبی راعی/ فارغ التحصیلی در رشته ادبیات و ورود به دانشکده حقوق قضایی
1375: ازدواج با پیمان قاسمخانی فیلمنامه نویس
1377: تولد تنها دخترش «پریا»
1378: اخذ مدرک کارشناسی حقوق قضایی
1379: بازی در مجموعه تلویزیونی «داستان یک شهر» به کارگردانی اصغر فرهادی/ بازی در مجموعه تلویزیونی «ملاصدرا» به کارگردانی حسن فتحی/ بازی در نمایش تکنفره «پیش از ناشتایی» نوشته یوجین اونیل و به کارگردانی پریسا بخت آور
1380: بازی در فیلم سینمایی «نان، عشق و موتور هزار» به کارگردانی ابوالحسن داوودی و به نویسندگی پیمان قاسمخانی/ برنده جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در همین فیلم از جشنواره ارومیه(بخش جنبی جشنواره فجر)
1381: بازی در تئاتر «دشمنان جامعه سالم» نوشته ابراهیم نبوی و با کارگردانی منیژه محامدی/ آشنایی با نویسنده تأثیرگذار زندگیاش «جعفر مدرسصادقی» و شروع جدیتر داستاننویسی/ ورود به دانشگاه هنر و معماری برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
1382: بازی در فیلم «گاو خونی» به کارگردانی بهروز افخمی بر اساس رمانی از جعفر مدرس صادقی به همین نام/ شروع وبلاگنویسی در فضای پرشین بلاگ
1383: حضور در جشنواره فیلم کن با فیلم «گاو خونی» به عنوان اولین بازیگر زن که بعد از انقلاب در یک جشنواره معتبر بینالمللی حضور یافت./ شرکت در کارگاههای داستاننویسی «حسین آبکنار»/ فارغالتحصیلی از کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
1384: بازی در فیلم «توفیق اجباری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی/ بازی در مجموعه تلویزیونی «زیرزمین»
1385: بازی در فیلم «دایره زنگی» به کارگردانی پریسا بختآور و نویسندگی اصغر فرهادی/ برنده جایزه بهترین بازیگر زن تلویزیون برای بازی در سریال «زیرزمین» شبکه سه
1386: بازی در نمایش «خدای کشتار» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و نویسندگی یاسمینا رضا
کاندیدای بهترین بازیگر زن تئاتر برای هشتمین جشن بازیگر (خانه تئاتر) برای بازی در همان نمایش
1387: برنده جایزه انجمن منتقدین سینمایی در بررسی دو سال گذشته سینمای ایران (برگزار کننده مجله دنیای تصویر) به عنوان بهترین بازیگر زن از میان چهل فیلم / انتشار اولین مجموعه داستان توسط نشر چشمه با نام «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس»
1388: بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگرداني رامبد جوان و «سن پطرزبورگ» به کارگردانی بهروز افخمی و هر دو به نویسندگی پیمان قاسمخانی/ کسب رتبه پرفروشترین اثر داستانی سال برای کتاب «چهارچهارشنبه و یک کلاه گیس»/ چاپ کتابی از مجموعه یادداشتهای هفت ساله وبلاگش با همان نام وبلاگ «ماه هفت شب» از نشر حوض نقره که عواید انتشارش به انجمن حمایت از کودکان سرطانی محک اختصاص یافته.
1389:نوشتن سومین کتابش مجموعه داستان «این تابستان فراموشت کردم» (در دست انتشار از نشر چشمه) / بازی در فیلم سینمایی «زنان ونوسی، مردان مریخی» به کارگردانی کاظم راست گفتار
1390: پرکارترین زن تئاتر ایران در این سال با نمایشهای «میخواهم میوسوو را ملاقات کنم» نوشته تامارا دالمارت
«تراس» نوشته ژان کلود کرییر
«فیل» بر اساس سه داستان از ریموند کارور
«تبارشناسی دروغ و تنهایی» اجرا در جشنواره تئاتر فجر سال 90 نوشته سجاد افشاریان
بازی در نمایش «این تابستان فراموشت کردم» بر اساس سه داستان از همان مجموعه داستان نویسنده و با کارگردانی خودش (شرکت در جشنواره تئاتر فجر)
شرکت در کارگاه رماننویسی محمدحسن شهسواری و نوشتن رمان جنائی «سارا سرخ بود» (در دست انتشار- نشر نگاه)
سایر فعالیتها:
نوشتن وبلاگ «ماه هفت شب» از سال 1382 تا کنون در فضای مجازی پرشین بلاگ
همکاری به عنوان ژورنالیست و داستاننویس با نشریات «چلچراغ»، «کارگزاران»، «شرق»، «ایراندخت»، «مهرنامه»، «اعتماد»، «اعتماد ملی»، «تهران امروز»، «فرهیختگان» و «زنان»
به طور ثابت ستون نویس صفحه آخر روزنامه شرق
سفیر صلح بچههای هموفیلی ایران
دیدگاهها
تصویرت همیشه مرا به وجد می آورد
و روح لطیفت بیشتر از آن.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا