- یک قصه دارم، تا دلتان بخواهد شنیدنی.
- باشد. ماهم گوش میدهیم.
- کوآسی مرده بود. یعنی راستش یک روز تنگ غروب که داشت از حمام برمیگشت یک تیرتفنگ که ازطرف مغرب آمد بیچاره کوآسی را چنان ناگهانی به زمین خواباند که فرصت آخ گفتن هم پیدا نکرد.
- یک قصه دارم، تا دلتان بخواهد شنیدنی.
- باشد. ماهم گوش میدهیم.
- کوآسی مرده بود. یعنی راستش یک روز تنگ غروب که داشت از حمام برمیگشت یک تیرتفنگ که ازطرف مغرب آمد بیچاره کوآسی را چنان ناگهانی به زمین خواباند که فرصت آخ گفتن هم پیدا نکرد.