چند روزی میشد که از دوخت اولین مانتویم گذشته بود. چقدر خوشحال و سرخوش، آن را تن کردم و برای خرید مایحتاج آشپزخانه به بیرون رفتم. اتفاقی دوستم را دیدم که او هم به خرید آمده بود؛ بعد از احوالپرسی گفت: «چه مانتوی زیبایی!»
چند روزی میشد که از دوخت اولین مانتویم گذشته بود. چقدر خوشحال و سرخوش، آن را تن کردم و برای خرید مایحتاج آشپزخانه به بیرون رفتم. اتفاقی دوستم را دیدم که او هم به خرید آمده بود؛ بعد از احوالپرسی گفت: «چه مانتوی زیبایی!»